درباره نقد ترجمه | در نقد ترجمه نباید به بررسی غلط‌ها اکتفا کرد

حسین معصومی همدانی در کتاب اخلاق نوشتن، مقاله‌ای دارد با عنوان «در دشواری و ضرورت تألیف».

او در بخشی از این مقاله – که در واقع مقدمهٔ بحث جرأت تألیف است – به نکته‌ای ساده اما مهم دربارهٔ نقد ترجمه اشاره می‌کند، نکته‌ای که در بررسی و ارزیابی کتابهای غیرداستانی که این روزها ترجمهٔ آن‌ها در کشورمان بسیار رایج است به‌کار می‌آید:

«در زمینهٔ آثار ادبی و اجتماعی در کشور ما یک سنت دیرینهٔ نقدنویسی وجود دارد، که گرچه هیچ‌گاه از غرض‌ورزی‌های شخصی خالی نبوده، اما به هر حال از لحاظ پالایش محیط فرهنگی تأثیر مثبت داشته است. اکنون باید سعی کرد که چنین جریانی در حوزه‌های علمی و فنی هم به وجود بیاید.

نقد یک ترجمهٔ علمی و فنی می‌تواند از ذکر اغلاط املایی و انشایی و علمی آن آغاز شود، اما نباید در این مرحله متوقف شود، بلکه باید سرانجام به بررسی مسائل مهم‌تری هم بپردازد: آیا کتاب در میان آثار نظیر خود، شایسته‌ترین اثر برای ترجمه بوده است؟ آیا فلسفهٔ تألیف آن با مقتضیات فرهنگی و اجتماعی ما سازگار است؟ آیا این کتاب نیازهای آموزشی ما را برمی‌آورد؟»

کتاب اخلاق نوشتن در متمم با جزئیات بیشتر در مجموعه درس‌های چالش نگارش متمم معرفی شده است:

معرفی کتاب اخلاق نوشتن

#معرفی کتاب   #نقل قول

تاریخ چیست و به چه کار می‌آید؟

چارلز کرو در فصل چهارم کتاب Historian and the Climate of Opinion جمله‌ای از کارل ال. بِکِر را نقل کرده و در ادامه شرح می‌دهد که از نظر بکر کارکرد تاریخ چیست:

«در واقع ارزش تاریخ، نه علمی بلکه اخلاقی است:

با آزاد کردن ذهن ما، با عمیق‌تر کردن همدردی‌های ما، با تحکیم ارادهٔ ما.

تاریخ ما را در کنترل کردن توانمند می‌سازد: نه کنترل جامعه، که کنترل خودمان؛ امری که بسیار مهم‌تر است.

تاریخ ما را برای زندگی انسانی‌تر و نیز رویارویی با آینده – و نه پیش‌گویی آینده – آماده می‌کند.»

بکر بر این باور بود که اطلاع از تاریخ باعث می‌شود که ببینیم چه بسیار فرض‌ها، ارزش‌ها و باورها که تغییرناپذیر به نظر می‌رسیده‌اند و به‌کلی تغییر کرده‌اند و البته چه‌بسا پیش از تغییر، خسارت‌ها و هزینه‌هایی فراوان به انسان و جوامع انسانی تحمیل کرده‌اند.

این آگاهی باعث می‌شود ذهن‌مان از اسارت بسیاری از بندهایی که بر آن نشسته رها شود و بتوانیم با تسلط بیشتر بر خود، باورها، اراده و رفتارمان، نقشی سازنده‌تر در جامعه ایفا کنیم.

درس‌ها و مطالب زیر در متمم مایهٔ تاریخی دارند و ممکن است برایتان جذاب و آموزنده باشند:

جنگ رسانه ای؛ وقتی هنوز شبکه های اجتماعی نبودند

تصاویر زمین بعد از جنگ جهانی اول

جمهوری روم

تاریخ مختصر به گند کشیدن جهان

کتابهایی درباره زندگی در کشورهای کمونیستی

قبیله اندلبه و بازی رنگ و قلم

#تاریخ   #اهمیت تاریخ   #نقل قول

چند جمله از کتاب جهان مکتوب | آیا آیندگان کتابهای ما را خواهند خواند؟

در معرفی موزه تاریخ کامپیوتر در متمم گفتیم که ما احتمالاً نخستین نسلی هستیم که وسایل مورد استفادهٔ خودمان را در موزه‌ها می‌بینیم. علت این اتفاق، سرعت تحول تکنولوژی است که وسایل روزمره را در مدتی کوتاه کهنه و حتی غیرقابل‌استفاده می‌کند.

مارتین پوکنر در بخش‌های پایانی کتاب جهان مکتوب که در پاراگراف فارسی متمم معرفی شده است، این چالش را در چند جمله چنین شرح داده است:

«ماندگاری رسانه‌های الکترونیکی در گذر زمان، به خاطر کهنه‌شدن سریع برنامه‌ها و قالب‌های کامپیوتری، از همین حالا به مشکلی اساسی مبدل شده است. اگر بخت‌و‌اقبال یارمان باشد، مورخان آینده خواهند توانست مجموعه داده‌های از دور خارج‌شده را رمزگشایی کنند یا کامپیوترهای قدیمی را به‌منظور دسترسی به فایل‌هایی که جور دیگری قابل‌خواندن نیستند بازسازی کنند (تا حد زیادی شبیه رمزگشایی از خط میخی که در قرن نوزدهم صورت گرفت).

کتابداران هشدار می‌دهند که بهترین راه برای حفظ آثار از تغییر و تحولات جنگ‌های آینده بر سر قالب نوشتار، چاپ کردن آن‌ها روی کاغذ است. شاید بهتر باشد که همچون امپراتوران چینی آثار معتبرمان را بر سنگ‌ها حجاری کنیم.»

کتاب جهان مکتوب | پاراگراف فارسی

علاوه بر موزه تاریخ کامپیوتر، یکی از درس‌های متمم در مجموعهٔ تجربه ذهنی به موضوع مشابهی پرداخته است: اگر یک باستان‌شناس قرن‌ها و یا هزاران سال بعد خانهٔ شما را از زیر آوار کشف کند، چه چیزهایی در آن خواهد یافت:

موزه تاریخ کامپیوتر

یک باستان‌شناس در خانه شما

#نقل قول   #معرفی کتاب   #تاریخ   #نوشتن

نکته‌‌ای از کتاب گذر از شکاف | بر مشتری متمرکز شوید و نه بازار

اگر کیک می‌فروشید، به «بازار کیک تولد» فکر می‌کنید یا «خانواده‌هایی که برای تولد فرزندشان کیک می‌خرند؟»

اگر فعال دیجیتال مارکتینگ و تولید محتوا هستید، به «بازار محتوای روانشناسی رابطه عاطفی» فکر می‌کنید یا «کسانی که می‌خواهند کیفیت رابطهٔ عاطفی خود را بهتر کنند؟»

اگر مبلمان اداری می‌فروشید، به «بازار مبلمان اداری» فکر می‌کنید یا «استارتاپ‌هایی که می‌خواهند مبلمان اولین دفتر کارشان را بخرند؟»

ما معمولاً عادت داریم بازار را بر اساس محصول تعریف کنیم، اما وقتی به مشتری، پرسونای مشتری و ویژگی های دموگرافیک بازار فکر می‌‌کنیم، تصویر شفاف‌تری از نیازهای بازار در ذهن‌مان شکل می‌گیرد و ایده‌های بهتری برای ارزش آفرینی به ذهن‌مان می‌رسد.

با وجودی که کتاب گذر از شکاف برای محصولات حوزهٔ تکنولوژی و برهم‌زنندهٔ بازار نوشته شده، اما توصیه‌ای که جفری مور در این زمینه مطرح کرده برای همهٔ‌ فعالان بازاریابی و حتی فروشندگان مفید است:

«شما باید روی مشتری هدف متمرکز شوید، نه روی بازار هدف.

وقتی به بازار به‌عنوان نوعی دسته‌بندی نگاه کنید، فضایی کاملاً‌ غیرشخصی و انتزاعی می‌بینید: بازار گوشی‌های هوشمند، بازار روترهای گیگابیتی، بازار اتوماسیون اداری و …

نه نام و نه توصیف بازارها هیچ‌کدام تصویری خاطره‌انگیز را زنده نمی‌کنند و استعداد شهودی فرد را بیدار نمی‌سازند. در واقع، این توصیف‌ها به‌هیچ‌وجه مفهوم رایج «بازار» را به ذهن ما نمی‌آورند.

برای توضیح بیشتر، باید گفت این توصیف‌ها از بازار، مشتریان را مشخص نمی‌کنند؛ بلکه در عوض، منظورشان مجموعهٔ رقباست.»

کتاب گذر از شکاف

در متمم یک درس به معرفی کتاب گذر از شکاف و درسی هم به شرح تفاوت صنعت و بازار اختصاص داده شده که هر دو به این بحث مربوط می‌شوند:

کتاب گذر از شکاف (زیرمجموعهٔ کتابهای بازاریابی و فروش)

تفاوت صنعت و بازار

#بازاریابی و فروش   #نقل قول   #معرفی کتاب

چند جمله از کتاب اصول مدیریت علمی تیلور

فردریک تیلور را با مدیریت علمی می‌شناسند. سبکی از مدیریت که به بهینه‌سازی عملکرد فکر می‌کرد و مدام درگیر کارسنجی و زمان‌سنجی بود.

اما مرور نوشته‌های تیلور نشان می‌دهد که دغدغهٔ اصلی او بزرگ‌تر بوده و می‌خواسته مدیریت منابع انسانی را به گونه‌ای متحول کند که اتلاف منابع در سطح ملی کاهش یابد.

او خود را مشاور مدیریت می‌دانست و در بخشی از زندگی حرفه‌ای‌اش با این عنوان فعالیت می‌کرد. بر اساس دسته‌بندی‌های امروزی می‌توان تیلور را – مستقل از این‌که نگرش او را بپسندیم یا نه – از نخستین مشاوران منابع انسانی دانست.

آن‌چه در ادامه می‌خوانید، از کتاب اصول مدیریت علمی تیلور (Principles of Scientific Management) انتخاب شده است:

در گذشته تفکر حاکم [بر مدیریت] در این جمله خلاصه می‌شد که «رهبران صنعت، ساخته نمی‌شوند، بلکه این‌چنین به دنیا می‌آیند.» و بر مبنای این نظریه معتقد بودند که اگر فرد مناسبی را انتخاب کنید، می‌شود انتخاب روش انجام کار را به خودش واگذار کرد.

در آینده خواهند پذیرفت که رهبران ما به همان اندازهٔ خصیصه‌های ذاتی نیازمند آموزش هم هستند و هیچ فرد بزرگی (که از سیستم سنتی مدیریت پرسنل برآمده) نمی‌تواند با چند انسان معمولی که به شیوه‌ای مناسب برای همکاری کارآمد سازمان‌دهی شده‌اند رقابت کند.

در گذشته انسان در اولویت بود؛ در آینده باید سیستم‌ها در اولویت باشند. البته این به هیچ‌وجه به آن معنا نیست که نیازی به انسان‌های بزرگ نخواهد بود. هدف هر سیستم خوبی باید پرورش انسان‌های درجه‌ یک باشد.

کتاب اصول مدیریت علمی تیلور

در متمم می‌توانید دربارهٔ فردریک تیلور و مدیریت علمی و نیز وظایف مشاوران منابع انسانی بیشتر بخوانید:

مدیریت علمی

شرح وظایف مشاور منابع انسانی

#معرفی کتاب   #نقل قول   #بهره وری   #مدیریت منابع انسانی   #فردریک تیلور

چگونه دنیا را تغییر دهیم؟

«دنیا را چگونه باید عوض کرد؟ اتاق به اتاق.

از کدام اتاق شروع کنیم؟ اتاق خودمان.»

این حرف پیتر بلاک است. در نگاه اول شبیه همان توصیهٔ کلیشه‌ای همیشگی است که تغییر را از خودمان آغاز کنیم. یا شکل دیگری از آن حرف معروف که در جوانی می‌خواستم دنیا را تغییر دهم و اکنون به اینجا رسیده‌ام که خودم را تغییر دهم.

پیتر بلاک هم تقریباً چنین چیزی می‌گوید. او نمی‌خواهد مخاطبش را به عوض کردن کل شهر و جهان تشویق کند. از سوی دیگر قصد ندارد پیشنهادش را به بازی‌های درونی و تغییر در درون محدود کند.

به همین علت، چنان‌که در بسیاری از نوشته‌هایش به اهمیت جامعه‌های کوچک پرداخته، این‌جا هم نقطهٔ شروع جالبی را پیشنهاد می‌کند: به اتاق خود نگاه کنید. به کسانی که دور و برتان هستند. به آن‌هایی که بیشترین و نزدیک‌ترین تماس‌ها را با آن‌ها دارید. جمع کوچک خودتان را چنان بسازید که آرزو دارید جامعهٔ بزرگ‌تان باشد.

از میان آثار پیتر بلاک کتاب مشاوره مدیریت او در متمم معرفی شده است:

کتاب راهنمای مشاوره بی‌نقص

#نقل قول   #توسعه فردی   #سبک زندگی

درباره عوارض تنهایی | ساعت چهار صبح به چه کسی زنگ می‌زنید؟

مارتین سلیگمن از بنیانگذاران روانشناسی مثبت گرا در کتاب شکوفایی خود، عوارض تنهایی را در چند جمله خلاصه کرده است:

«آیا کسی در زندگی‌تان هست که اگر ساعت چهار صبح مشکلی داشتید بتوانید به او زنگ بزنید و با او صحبت کنید؟

اگر پاسخ‌تان مثبت است،

انتظار می‌رود عمرتان طولانی‌تر از کسانی باشد که پاسخ‌شان به این سوال منفی است.»

معرفی کتاب شکوفایی

#روانشناسی   #سبک زندگی   #نقل قول

فردریک تیلور: در استخدام نیروی انسانی دنبال آماده‌خوری نباشید!

برای عامهٔ مردم و حتی بسیاری از درس‌خوانده‌های مدیریت، نام فردریک تیلور و اصطلاح تیلوریسم تداعی‌کنندهٔ سخت‌گیری و بهر‌ه‌کشی است. با وجودی که سابقهٔ تیلور در این زمینه‌ها چندان درخشان نیست، نباید فراموش کنیم که او آموزه‌های ارزشمند فراوانی هم داشته که پایهٔ مدیریت و اقتصاد امروز جهان است.

بخشی از حرف‌های تیلور را در کتاب اصول مدیریت علمی بخوانید:

«همهٔ ما هنگام استخدام دنبال افراد شایسته‌ای هستیم که نزد دیگران آموزش دیده و بلافاصله آمادهٔ کار باشند.
اگر متوجه شویم که بخشی از وظیفهٔ ما – و نیز فرصت ارزشمند پیش روی ما – به جای یافتن پرورش‌یافتهٔ دیگران، ایستادن کنار کارکنان و آموزش سیستماتیک آن‌هاست، در مسیر افزایش بازدهی ملی قرار خواهیم گرفت.»

برای آشنایی بیشتر با فردریک تیلور و زندگی و اندیشه‌های او می‌توانید معرفی تیلور را در متمم بخوانید:

فردریک تیلور و مدیریت علمی

#نقل قول   #اقتصاد   #بهره وری   #فردریک تیلور

از پیچیدگی نترسید، اما از ساده‌سازی بی‌حدوحساب بترسید!

الیف شافاک، نویسنده‌ای که دنیا او را بیش از هر چیز با کتاب ملت عشق می‌شناسد، در کتاب دیگرش با عنوان فرزانگی در عصر تفرقه می‌گوید (+):

از «پیچیدگی» نترسید.

از کسانی بترسید که وجود میان‌بری راحت برای رسیدن به «سادگی» را وعده می‌دهند.

حرف شافاک، اگر صرفاً به چند جمله‌ای که پیش از آن نوشته نگاه کنیم، قابل درک و توصیه‌ای بسیار ارزشمند است. او اشاره کرده که نباید از تعدد روایت‌ها و شنیدن روایت دیگران [و پیچیدگی‌ها و تعارض‌های ناگزیر در مواجهه با روایت‌های متعدد] ترسید.

اما در عین حال، اگر چند جمله‌ای را که شافاک دقیقاً بعد از این جمله نوشته بخوانید، ممکن است به نتیجه برسید که خود شافاک، مصداق یکی از «ساده‌ساز‌های وعده‌دهنده‌»‌ای است که بهتر است – بر اساس توصیهٔ خودش – از او بهراسید؛ وعدهٔ رسیدن به جهانی که نه‌تنها به سادگی، بلکه حتی به سختی هم قابل‌دستیابی نیست:

ما همهٔ‌ ابزارهای لازم برای بازآفرینی جوامع، اصلاح شیوهٔ اندیشیدن، رفع نابرابری‌ها و پایان بخشیدن به تبعیض‌ها را در اختیار داریم.

#نقل قول   #تفکر نقاد

مالی رفتاری در زندگی روزمره | جریمه داده‌ام اما ناراحت نیستم!

ریچارد تیلر از دانشمندان مطرح مالی رفتاری خاطرهٔ جالبی را از یکی از همکاران سابق خود نقل می‌کند (+).

او می‌گوید یکی از همکارانش که خود را فردی بسیار منطقی و عقلایی می‌دانسته، از روشی ابتکاری برای کاهش ناراحتی‌ها و حرص‌ خوردن‌ ناشی از باخت‌های مالی روزمره استفاده می‌کرده است.

او اول سال با خود قرار می‌گذاشته که من فلان مبلغ را برای فلان خیریه کنار می‌گذارم و آخر سال به آن‌ها می‌دهم. اما هر هزینهٔ ناخواستهٔ ناراحت‌کننده‌ای (در مقیاس متعارف روزانه) به من تحمیل شد، آن را از بودجه‌ای که برای خیریه در نظر گرفته‌ام کم می‌کنم. مثلاً اگر به خاطر سرعت غیرمجاز یا هر مسئلهٔ دیگری جریمه شدم، آن عدد را از بودجهٔ خیریه کم می‌کنم و آخر سال، هر چه ماند به خیریه می‌دهم.

به این شیوه برای باخت‌های کوچک روزمره حرص نخواهم خورد.

مستقل از این که این رفتار را بپسندید یا نه، این الگوی رفتاری مثال خوبی از حسابداری ذهنی است (قبل از این که به منبر نصیحت بروید که نباید از پول خیر دزدید، به خاطر داشته باشید که این احتمال وجود دارد که چنین فردی پیش از چنین قراری اساساً هیچ پولی به آن خیریه نمی‌داده است).

اگر چنین بحث‌هایی برایتان جذاب است می‌توانید درس‌های حسابداری ذهنی و روانشناسی پول را در متمم بخوانید:

حسابداری ذهنی

روانشناسی پول

#اقتصاد   #سبک زندگی   #نقل قول