قانون پارکینسون | من در را برای کسی که در را باز میکند باز میکنم
۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۲مدتی پیش یک کلیپ کوتاه از یک تیم محافظتی یک مقام سیاسی در شبکههای اجتماعی پخش شد (+/+). در نگاه اول، نکتهٔ خاص و عجیبی در این کلیپ نیست. اما نقش یکی از افراد حاضر در فیلم برای کاربران شبکههای اجتماعی جالبتوجه بود:
در صندلی جلو خودرو کسی را میبینیم که قاعدتاً از اعضای تیم حفاظتی است و وظیفهاش باز کردن درب عقب خودرو برای مقام سیاسی است. همزمان کسی را در بیرون میبینیم که مسئولیت باز کردن درب جلوی خودرو را برای او دارد. به عبارت دیگر، وظیفهٔ او این است که در را برای کسی که در را باز میکند باز کند.
این همان نکتهای بود که تعجب کاربران را برانگیخت.
واقعیت این است که احتمالاً کسانی که در زمینهٔ حفاظت از اشخاص تخصص دارند، توجیهاتی برای این نقش دارند. مثلاً این که اساساً باز کردن درب خودرو از داخل، بدون این که یک چک امنیتی کامل از بیرون انجام شده باشد، منطقی نیست. یا این که کسی که جلو مینشیند، یک عضو ارشد حفاظتی است و یک فرد عادی نیست و همین است که فقط او حق دارد دربارهٔ باز کردن درب عقب تصمیم بگیرد (اگر چه در فیلم به نظر میرسد بعد از پیاده شدن، بیتوجه به فضای محیطی در را باز میکند).
اما به هر حال، هر توجیهی هم وجود داشته باشد، همچنان این فیلم میتواند تداعیکنندهٔ سمتهای زائدی باشند که در ساختارهای بروکراتیک به وجود میآیند. اتفاقاً همهٔ آن سمتها هم توجیهاتی دارند و بعید است کسی در پاسخ به این سوال که «آیا کار تو اینجا اضافی نیست؟» بگوید: «بله. اضافی است. اما فکر میکردم کسی حواسش نباشد.» طبیعتاً همیشه همه آمادهاند که توضیح دهند یک علت بسیار مهم و فنی و تخصصی برای حضورشان وجود دارد.
بنابراین، مستقل از توضیحات و توجیهاتی که میتواند برای این کلیپ وجود داشته باشد، همچنان میتوانیم آن را بهانه کنیم و در محیط کار خود و سازمانهای دیگر به دنبال کسانی بگردیم که وظیفهشان باز کردن در برای دربازکنها است.
ما در متمم در درس قانون پارکینسون این بحث را بررسی کردهایم و توضیح دادهایم که بسیاری از سازمانها بیش از هر چیز به بزرگتر کردن خودشان و افزایش ارتفاع هرم سازمانی علاقه دارند:
#بهره روی #مدیریت منابع انسانی