درباره انتخاب کتاب و قضاوت دربارهٔ اعتبار آن
۱۷ بهمن, ۱۴۰۳    |  کتابها چه میگوینددنیل دنت فیلسوف بزرگ معاصر که در اوایل سال ۲۰۲۴ درگذشت، کتابی دارد به نام «Freedom Evolves» و در آن به مفهوم جبر و اختیار میپردازد.
او در مقدمهٔ این کتاب میگوید نمیدانم در پاسخ به کسانی که میپرسند چقدر وقت صرف تالیف این کتاب کردهای چه بگویم: پنج سال یا سی سال؟
و ادامه میدهد: فکر میکنم سی سال به واقعیت نزدیکتر باشد.
معنی حرف دنت شفاف است: پنج سال کار مستقیم، و بیستوپنج سال پیش از آن، مسیر شکلگیری محتوای کتاب.
این شیوهٔ بیان دنت، تذکر ارزشمندی است تا اعتبار کتابها را با زمان و توانی که صرف نوشتنشان شده بسنجیم.
در سالهای اخیر که رایج شده عدهای خود را نویسندهٔ ده عنوان کتاب و بیست عنوان کتاب و … معرفی کنند، خوب است تلاش کنیم حرف زدن از زمانی هم که برای تألیف هر کتاب صرف شده حرف بزنند.
حتی اگر در اینجا هم ادعا و اغراق رایج شود، باز جنبههای مثبت فراوانی دارد. چون زمینهای برای نقد جدیتر باز میشود. حالا میتوانیم از نویسندگان بپرسیم: اگر سه یا پنج سال برای فلان کتاب وقت گذاشتهای، چرا چنین ضعفهایی در کتابت وجود دارد؟
نگاه کمّی در چنین حوزههایی اغلب بد است. اما اگر «معیارهای کمّی بد» جای «معیارهای کمّی بدتر» بنشینند، گامی به جلو برداشتهایم.
لینک این مطلب در کانال تلگرام با متمم
کتابخوانی و توصیههایی برای آن
زنده شدن الیزا | قدیمیترین چت بات جهان
۲۸ دی, ۱۴۰۳    |  تکنولوژیچتبات (Chatbot) یا روبات گفتگوگر اصطلاح پرتکرار این روزهای ماست. بعد از گسترش مدلهای بزرگ زبانی و رواج یافتن ابزارهایی مثل چت جی پی تی، همهجا از چتباتها میشنویم. چتباتهایی که انتظار میرود در آیندهٔ نهچندان دور بخش چشمگیری از گفتگوهای ما در فضای آنلاین با آنها باشد.
هر جا حرف از تاریخچه هوش مصنوعی و تاریخچه چت بات است، معمولاً به الیزا (Eliza) هم اشاره میشود. اولین چت بات جدی که جوزف وایزنباوم در سال ۱۹۶۴ در MIT طراحی و پیادهسازی کرد.
الیزا نقش یک روانشناس را ایفا میکرد. و روشش این بود که از الگوهای ساده برای شناسایی کلمات کلیدی استفاده میکرد و پاسخهایی بر اساس این الگوها تولید میکرد. این فرآیند بیشتر یک شبیهسازی صوری از تعاملات روانشناختی بود تا تحلیل واقعی محتوا.
آن زمان گفته میشد که روش الیزا بیشتر به رویکرد کارل راجرز (روانشناسی انسان گرا) نزدیک است (به دلیل تأکید کارل راجرز بر بازتابدادن احساسات و افکار مراجعان در مکالمات درمانی). و از همین حرف میشود درک کرد که همین چت بات ساده آن زمان چقدر جدی گرفته میشده است.
جالب اینجاست که در دهههای اخیر، در عین اینکه برنامههای فراوانی مشابه الیزا و به تقلید از الیزا نوشته شده بودند، اما کسی اجرای کدهای قدیمی الیزای واقعی را ندیده بود.
پس از چند دهه و در آغاز سال ۲۰۲۵، بالاخره عدهای نسخه اولیه کدهای الیزا از لابهلای کارهای وایزنباوم برداشتند و آن را بازسازی کردند. شاید از نظر سطح فنی چندان مهم نباشد، اما از نظر تاریخچه تکنولوژی بسیار ارزشمند است که میتوانیم اجرای نسخهای واقعی و قدیمی از الیزا را بر روی سیستم عاملی که دقیقاً در همان زمان وجود داشته، یعنی نسخهٔ شبیهسازیشدهٔ CTSS (Compatible Time-Sharing System) ببینیم.
این خبر را New Scientist اعلام کرده و گزارش کامل آن را میتوانید در فایل PDF با عنوان ELIZA Re-animated بخوانید. کدهای ELIZA-CTSS هم در گیتهاب در دسترس است.
پیش از این در معرفی موزه تاریخ کامپیوتر در متمم گفته بودیم که ما اولین نسلی هستیم که آنچه را در دوران خود استفاده میکردیم و یا نزدیک به دوران معاصرمان استفاده میشده، باید در موزهها ببینیم.
اگر به این نوع مباحث علاقهمند هستید، احتمالاً درسهای زیر هم در متمم برایتان جذاب خواهد بود:
عاملیت در هوش مصنوعی (کدام قاضی، ماشین، معلم و جراح را ترجیح میدهید؟)
معرفی کتاب چت جی پی تی و آینده هوش مصنوعی
تعریف اعتماد چیست؟ (شکنندگی و آسیبپذیری)
۱۳ دی, ۱۴۰۳    |  توسعه فردی, مدل ذهنیاعتماد را به شکلهای بسیار متنوعی تعریف میکنند. اما شاید ملموسترین تعریف اعتماد چیزی باشد که آنت بایر در سال ۱۹۸۶ در مقاله اعتماد و ضداعتماد (Trust and Antitrust) خود مطرح میکند. او وقتی میخواهد بگوید معنی اعتماد چیست، به سراغ «آسیبپذیری» میرود: «اعتماد یعنی این که انسان خود را در برابر دیگری آسیبپذیر کند.»
به زبان ساده، اعتماد از لحظهای شروع میشود که ما:
رازی را به کسی میگوییم و میدانیم که «ممکن است» روزی از آن علیه ما استفاده کند؛ پیامی را برای کسی میفرستیم که «ممکن است» جایی بر ضد منافع ما به دیگران نشان دهد؛ به ضعفی اعتراف میکنیم که «ممکن است» دقیقاً از همان نقطه به ما آسیب بزند. پیش کسی گریه میکنیم و میدانیم که «ممکن است» روزی همان را به روی ما بیاورد.
میشود بکوشیم از آسیبپذیری فاصله بگیریم. اما با این کار، فرصت لذتبخش تجربهٔ رابطهٔ مبتنی بر اعتماد را هم از دست میدهیم. و به شکل متقابل، سرمایهٔ واقعی زندگی ما نیز همهٔ شیشههای شکنندهای است که دیگران پیش ما بهامانت گذاشتهاند و هنوز سالمند.
این شکل از نگاه به اعتماد را علاوه بر متون علمی، در آثار ادبی نیز میبینیم. مثلاً داگلاس کوپلند در کتاب «زندگی پس از خدا» چنین میگوید:
این حرف را بهشکل مختصر میشود چنین ترجمه کرد:
«عمر میگذرد و ما پیرتر میشویم. تا به خودمان بیاییم، زمان زیادی گذشته و ما فرصت آسیبدیدن از دیگران را دست دادهایم.
در جوانی این را خوششانسی میدیدم و امروز یک تراژدی.»
لینک این مطلب در کانال تلگرام با متمم
دانلود مقاله اعتماد و ضداعتماد (فایل PDF)
یکی از درسهای مهارت ارتباطی متمم به معنی اعتماد و اعتمادسازی اختصاص دارد:
اعتمادسازی در رابطه | آشنایی با روش های جلب اعتماد
ضمناً در بخش جملات ماندگار نویسندگان در پاراگراف فارسی متمم، منتخب جملاتی از داگلاس کوپلند نقل شده است:
فایلهای صوتی مرتبط
گفتگوهای دشوار | شصت نکته در مذاکره
رزومه نویسی با هوش مصنوعی | خطری که اکوسیستم کاریابی را تهدید میکند
۱۰ دی, ۱۴۰۳    |  تکنولوژی, هوش مصنوعیاخیراً برخی از سایتهای فعال در زمینهٔ کاریابی، رزومه نویسی با هوش مصنوعی را به مجموعه خدمات خود اضافه کردهاند و توضیحشان هم این است که «هوش مصنوعی به شما کمک میکند رزومه بهتری بنویسید؛ با عبارتهای مناسبتر و مهارتهای جذابتر.»
طبیعتاً برای چنین قابلیتهایی توجیههای بسیاری وجود دارد. اما با نگاه سیستمی متوجه میشویم که این نوع قابلیتها، با وجودی که در کوتاهمدت میتوانند ابزارهای موثری برای بازاریابی باشند، ممکن است در بلندمدت به سازمانها، کارجویان و حتی خود پلتفرمهای کاریابی لطمه بزنند.
مهارت، چیزی نیست که رزومهساز به کارجو پیشنهاد دهد. بلکه باید کارجو آن را در خود تشخیص دهد و در رزومهاش بیاورد.
ممکن است در رد این حرف گفته شود: کارجو مهارت دارد. اما گاهی در زمان نوشتن رزومه حواسش نیست آن را در رزومه بیاورد. اما چنین ادعایی چندان قابلدفاع نیست. مهارتهایی که در ذهن فرد فعال نیستند، معمولاً چندان عمیق و آگاهانه نیستند و در وجود او تثبیت نشدهاند.
پس از رواج یافتن استفاده از هوش مصنوعی در رزومه نویسی احتمالاً روندهای زیر تقویت میشوند:
- رزومهها بیش از پیش شبیه هم خواهند شد و کارفرما که پیش از این با توجه به جزئیات رزومه (شیوهٔ چیدمان، انتخاب کلمات و …) میتونست تا حدی وضعیت کارجو را برآورد کند، دیگر نمیتواند این ظرافتها را معیار قرار دهد.
- تعداد رزومههای دریافتی برای هر موقعیت شغلی بیشتر، و جستجوی فرد مناسب، پرهزینهتر خواهد شد.
- درصد کسانی که رزومه ارسال میکنند اما در جلسهٔ مصاحبه حاضر نمیشوند افزایش خواهد یافت (به علت کاهش اصطکاک فرایندی در اثر کمک هوش مصنوعی)
- در بلندمدت کارایی رزومه برای کاریابی کمتر خواهد شد. ضمن اینکه رضایت کارفرما و متقاضی کار از سرویسهای کاریابی هم کاهش خواهد یافت.
- هم کارفرما هم کارجو به تدریج به این نتیجه میرسند که کمتر به سراغ سرویسهای کاریابی بروند و دوباره به سراغ روشهای جایگزین و حتی آلترناتیوهای سنتی خواهند رفت.
- کسانی که برای پیادهسازی سرویس هوش مصنوعی مولد در پلتفرمهایشان هزینه میکنند، در بلندمدت (افق چندساله) شاهد وضعیتی بدتر از گذشته خواهند بود. احتمالاً این وضعیت باعث میشوند از کارکرد اصلی و هستهٔ کسب و کار خود فاصله بگیرند و وارد بازیهای جنبی (مثلاً برگزاری “دورهٔ آموزش استخدامپذیری” یا فروش “پکیج چندمنظورهٔ افزایش کاریزما در مصاحبه حضوری”) شود.
لازم به تأکید است که این تحلیل به معنای بیفایده بودن هوش مصنوعی در پلتفرمهای کاریابی نیست. بلکه صرفاً به دردسرها و تبعات منفی استفاده از هوش مصنوعی مولد در بخش رزومه نویسی اشاره دارد. حتی در همین بخش هم، اگر آسیبشناسی کافی انجام شود، میتوان از ظرفیتهای مثبت هوش مصنوعی بهره برد.
لینک این مطلب در کانال تلگرام با متمم
درس مرتبط در متمم: رزومه نویسی
کارکرد اصلی پلتفرمها این است که بتوانند دو طرف را با بیشترین سرعت، کمترین هزینه و پایینترین نرخ خطا به هم برسانند. به این کار Matching (تطبیق دادن دو طرف بازار) گفته میشود. نقد بالا به این نکته اشاره دارد که استفاده از هوش مصنوعی، کیفیت Matching را کاهش میدهد.
در مجموعه درسهای پلتفرم در متمم با این موضوع و سایر موضوعات مرتبط با استراتژی پلتفرمها بیشتر آشنا میشوید:
ترجمه ماشینی از روسی به انگلیسی | یکی از انگیزه های سرمایه گذاری بر روی هوش مصنوعی در جنگ سرد
۳ دی, ۱۴۰۳    |  تکنولوژی, هوش مصنوعیدههٔ پنجاه و شصت میلادی (حدود هفتاد سال پیش) نخستین گامها در هوش مصنوعی برداشته شده و امید زیادی به هوش مصنوعی وجود داشت.
با وجودی که هستهٔ فعالیتهای هوش مصنوعی در آن دوران بر ترجمه ماشینی (machine translation) استوار نبود و پژوهشگران بیشتر بر یادگیری نورونی (Neural Networks) و تحلیل گزارههای منطقی (Symbolic Logic) ) متمرکز بودند، چون میدیدند دولتها برای ترجمه ماشینی راحتتر پول خرج میکنند، این وجه از کاربردهای هوش مصنوعی را پررنگتر میکردند (مثل این سالها که کسبوکارها با هدف جلب توجه دولت و جذب بودجه، جنبهٔ دانشبنیان فعالیتهایشان را پررنگتر میکنند).
علت علاقه دولت آمریکا و سایر دولتهای غربی به ترجمه ماشینی این بود که آنها بهشدت درگیر رقابت با شوروی در جنگ سرد بودند و برایشان مهم بود که اسناد روسی به سرعت به انگلیسی ترجمه شوند. دانشگاهیان هم با توجه به همین شوق، وزارت دفاع و بنیاد علوم و حتی CIA را قانع کرده بودند که میارزد به این کار بودجه اختصاص دهید.
گزارش ALPAC به سفارش دولت آمریکا در سال ۱۹۶۶ منتشر شد. لحن این گزارش بسیار بدبینانه بود. با وجودی که با تیشه به جان ریشهٔ هوش مصنوعی نیفتاده بود، با ظرافت تأکید میکرد که دیگر پول بیحساب و کتاب در این نوع پروژهها نریزید و اگر هم به گروهی پول میدهید، هدفهای کوتاهمدت شفاف و قابلاندازهگیری برایشان تعیین کنید.
این گزارش بدبینانه “یکی از” عواملی بود که اولین رکود جدی هوش مصنوعی را شکل داد. رکودی که به «زمستان هوش مصنوعی» معروف است.
در فهرست این گزارش (که تصویر آن در ادامه آمده) دو جمله به چشم میخورد که کاملاً شفاف نشان میدهد تمام دغدغهٔ ترجمه ماشینی، مشخصاً ترجمهٔ اسناد روسی به انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی بوده است:
Time Required for Scientists to Learn Russian
Defense Language Institute Couse in Scientific Russian
لینک این مطلب در کانال تلگرام «با متمم»
#هایلایت #هوش مصنوعی #تکنولوژی
برای آشنایی بیشتر با زمستان هوش مصنوعی و روندها و اتفاقاتی که دو بار در فاصلهٔ دو دهه هوش مصنوعی را به رکود کشاند، درس زیر را که از زیرمجموعههای درس علم داده در متمم است بخوانید:
تاریخچه هوش مصنوعی | چگونه از زمستان هوش مصنوعی فاصله بگیریم؟
زندگی در کشورهای کمونیستی | گاوی که شیر ندهد در خدمت امپریالیسم است
۲ دی, ۱۴۰۳    |  کتابها چه میگویندکمونیسم در تئوری، یکی از زیباترین ایدههایی است که بشر در تخیل خود پرورده است. این جذابیت را از گسترش سریع آن در نیمی از جهان طی چند دهه در قرن بیستم میفهمیم.
در عین حال، تجربهٔ عملی حکومت کمونیستی و زندگی در کشورهای کمونیستی نشان داده که این تفکر، یکی از هولناکترین ایدههایی است که در عمل ممکن است در جامعهٔ بشری پیاده شود (و البته نهایتاً طرفدارانش به آن ادعای شناختهشده برسند که کمونیسم واقعی این نیست و چیز دیگری است).
کتابهای بسیاری دربارهٔ زندگی در کشورهای کمونیستی نوشته شدهاند. اما برخی از آنها رویکرد جالب و متمایزی را انتخاب کردهاند. از جمله این کتابها، خورد و خوراک دیکتاتورها است که در آن شابوسکی به بهانهٔ ترجیحات غذایی و ذائقهٔ دیکتاتورها دربارهٔ تفکر آنها و زندگی در کشورهایشان حرف میزند.
در بخشی از کتاب به «اوبره بلانکا» گاو محبوب کاسترو اشاره شده که به خاطر شیردهی زیاد، رکورد گینس را هم کسب کرد. برای کاسترو، مانند سایر کشورهای کمونیستی، اولویت اصلی این بود که «نمایشی از پیشرفت و توسعهیافتگی» بهپا کند و گاوی که زیادتر از همهٔ گاوها شیر میدهد، ابزار خوبی برای این نمایش بود.
در کتاب میخوانیم که با گاو کاسترو مشابه بالاترین مقامهای حزب کمونیست رفتار میشده و تلاش بر این بوده که از نسل او گاوهایی شیرده ایجاد شوند که کل شیر مردم کوبا را تأمین کنند.
شیردهی گاو بعد از چند زایمان افت کرد و دیگر نهتنها افتخاری برای کمونیسم نبود، بلکه میتوانست بهانهای در دست امپریالیسم باشد. این بود که نهایتاً کاسترو تصمیم گرفت او را یوتانایز کند.
کتاب را یوسفحصیرچین ترجمه کرده و #نشر گمان به بازار عرضه کرده است.
لینک این مطلب در کانال تلگرام «با متمم»
ما در پاراگراف فارسی متمم چند کتاب معرفی کردهایم که به زندگی در کشورهای کمونیستی و زندگی مردم در اروپای شرقی پس از فروپاشی کمونیسم میپردازند. این کتابها را میتوانید در صفحهٔ زیر ببینید:
چند کتاب درباره زندگی در کشورهای کمونیستی
چشمتان را ببندید و فکر کنید | چند جمله از کتاب فیزیکدانان مطرح جهان
۲۶ آذر, ۱۴۰۳    |  تصمیم گیری, نقل قوللوئیس آلوارز، برندهٔ نوبل فیزیک ۱۹۶۸، میگوید:
“پدرم توصیه کرده بود هر چند ماه یک بار روی صندلی مطالعهام بشینم. چشمانم را ببندم و سعی کنم مسئلههای تازهای برای حل کردن پیدا کنم. این توصیه را بسیار جدی گرفتم و خوشحالم که این کار را کردم.”
کتاب A-Z of Physicists
معرفی و زندگینامه فیزیکدانان مشهور
نوشتهٔ دریل لایتر (Darryl Leiter)
همهٔ ما این تجربه را داشتهایم که گاه دهها و صدها ساعت درگیر حل کردن مشکلات خردهریزی بودهایم که یکی از این توقفهای چندساعته میتوانسته ما را از گرفتاری در دام آنها نجات دهد. و نیز گاهی، فرصتهای بزرگی را ندیدهایم که همین توقفها میتوانست آنها را به چشممان بیاورد.
یک یا دو ساعت چشم بستن و یکجا نشستن، آن هم چندماه یکبار، کاری نیست که بتوانیم برای انجام ندادنش بهانه بیاوریم.
لینک این مطلب در کانال تلگرام «با متمم»
درسهای زیر مستقیماً به توصیهٔ فوق مربوط نیستند. اما ماهیتشان از این جهت شبیه است که یادآوری میکنند نیاز واقعی ما مدیریت توجه است. متوقف شدن، تمرکز و فاصله گرفتن از روزمرگیها میتواند فرصتی برای فکر کردن عمیقتر دیدن افقهای گستردهتر فراهم کند.
فایل صوتی مدیریت توجه (فروشگاه متمم)
اهمیت وقفه و خوابیدن روی مسئله
یک دانشمند به چه سطحی از هوش نیاز دارد؟
۲۱ آذر, ۱۴۰۳    |  نقل قولادوارد ویلسون، زیستشناس و مورچهشناس برجسته، در خودزندگینامهاش که با عنوان نامه هایی به دانشمند جوان منتشر شده نظر خود را درباره سطح هوش مناسب برای یک دانشمند به این شکل بیان میکند:
“یک دانشمند ایدئال سطح هوش متوسطی دارد: به حدی باهوش که بداند چه کاری باید انجام دهد، اما نه آنقدر تیزهوش که از انجام آن کارها حوصلهاش سر برود.”
لینک این مطلب در کانال تلگرام «با متمم»
تا کنون از نوشتههای ادوارد ویلسون دو مطلب در پاراگراف فارسی متمم آمده است:
گوشتخواری یا گیاهخواری؟ (از کتاب در جستجوی طبیعت)
کتاب مردگان | افراد تأثیرگذاری که در زمان زندگیشان دیده نشدند
۱۱ آذر, ۱۴۰۳    |  کتابها چه میگویندنیویورک تایمز کتابی دارد به نام کتاب مردگان (Book of the Dead). این کتاب که با ویراستاری ویلیام مکدونالد منتشر شده، منتخبی از سوگنامههایی است که نیوروک تایمز از بدو تأسیس (سال ۱۸۵۱) تا کنون منتشر کرده است.
بر اساس آنچه در کتاب آمده، نیویورک تایمز مجموعاً حدود ۱۰۰۰۰ سوگنامه برای مشاهیر (هنرمند، نویسنده، سیاستمدار، ورزشکار، بازیگر و …) منتشر کرده که در این کتاب ۳۲۰ مورد آنها نقل شده است.
یکی از نکات آموزنده در این کتاب، توضیحی است که در مقدمهٔ آن آمده:
ویلیام مکدونالد ویراستار کتاب توضیح میدهد که سوگنامهٔ کسانی مثل ونگوگ، کافکا، کییر کگارد و چخوف در کتاب نیست. علت هم این است که اساساً در ایام مرگ ایشان گزارشی در روزنامه منتشر نشده است. چون در زمان خودشان، آنقدر مهم و تأثیرگذار محسوب نمیشدهاند و بعداً در اوایل قرن بیستم بوده که مشخص شده آنان از جمله افراد تأثیرگذار قرن نوزدهم بودهاند.
البته چنین اتفاقی منحصر به قرن نوزدهم نیست. در همهٔ دورهها میشود نمونههایی را پیدا کرد که جامعه و جهان، در تشخیص و برآورد اهمیت و جایگاه انسانها اشتباه کردهاند. نمونهای از این اشتباه در مطلبی که درباره آلن تورینگ در روزنوشتهها منتشر شده دیده میشود (آلن تورینگ؛ مرثیهای برای ما).
احتمالاً همین الان هم افراد بسیاری هستند که ما درکی از مقیاس اهمیت، تأثیرگذاری و جایگاهشان در جهانمان نداریم.
شاید بشود این اتفاق را تعمیم داد و گفت: «ما انسانها، برخلاف تصورمان، به نوعی نابینایی در تشخیص اهمیت و تأثیر افراد و رویدادهای معاصر گرفتاریم. و گذشتهای را که تجربه نکردهایم، واضحتر از امروزی که پیش چشممان است میبینیم.
لینک این مطلب در کانال تلگرام «با متمم»
از میان مشاهیری در این نوشته به آنها اشاره شده، دربارهٔ ون گوگ دو مطلب در متمم هست. اولی چند نمونه از آثار اوست و دیگری یکی از نامههایش:
ترس از بوم خالی زندگی (نامهای از ون گوگ)
همانطور که میدانید در متمم صفحهای داریم که بعضی کتابهای ترجمهنشده را برای ترجمه به ناشران پیشنهاد میکنیم. این کتاب هم از جمله آثاری است که میتواند در فهرست پیشنهاد کتاب برای ترجمه قرار بگیرد.
کتاب ریویو برای محصولات آمازون | تجربه شانزده سال کامنتگذاری در سایت آمازون
۱۰ آذر, ۱۴۰۳    |  کتابها چه میگویندکوین کیلیان شانزده سال تمام، از ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۹ مشغول Review نوشتن برای محصولات در سایت آمازون بوده است.
نه به سبک رایج، که معمولاً نقاط قوت و ضعف محصولات را مینویسند. بلکه هر آنچه دربارهی محصول به ذهنش میرسیده: دیدگاههای شخصی، توضیحات فرهنگی، طنز و شوخی، قصه و حکایت و …
کیلیان سراغ هر محصولی که تصور کنید رفته است؛ از کتابهای آشپزی تا فیلمها.
اکنون در اواخر سال ۲۰۲۴ قرار است انتشارات دانشگاه MIT منتخبی از ۲۰۰۰ کامنت و تحلیل او را در قالب کتابی با عنوان Selected Amazon Reviews منتشر کند. پیگفتار کتاب را هم دودی بلامی همسر کیلین نوشته.
هر دو نفر از افراد صاحبنام در جنبش ادبی نسبتاً جدیدی هستند که به اسم «روایت تازه / New Narrative» شناخته میشود.
چنین کتابی حداقل از دو منظر جالبتوجه است. از یک سو به علاقهمندان ادبیات یادآوری میکند که ژانرهای جدیدی شکل گرفته که پیش از این وجود نداشته. و از سوی دیگر به فعالان استراتژی محتوا نشان میدهد که محتوای تولیدکننده توسط کاربران (UGC) بهصورت بالقوه میتواند گنجینهای مهم و ارزشمند باشد.
لینک این مطلب در کانال تلگرام «با متمم»