قدرت داستان | از هر کسی هر داستانی را نشنوید

«حتی اگر یک احمق

داستانی را یک سال تمام

هر روز برای شما تکرار کند

در نهایت داستانش را باور خواهید کرد.»

هوراس مان (نقل شده در کتاب قدرت داستان – جیم لوئر)

#نقل قول   #متقاعدسازی

کارهای کمتر از دو دقیقه

از میان انبوه تکنیک‌هایی که برای مدیریت زمان و انضباط شخصی مطرح می‌شود، مورد ساده‌ای وجود دارد که بسیاری از ما آن را جدی نمی‌گیریم:

«خوب است که عادت کنید کارهای خود را بنویسید،

اما کارهایی را که انجام‌شان کمتر از ۲ دقیقه وقت می‌گیرد،

و می‌توان در همان لحظه انجام داد،

ننویسید، انجام دهید.»

گاهی اوقات،‌ عقب انداختن کارهای کوچک، ناگزیر است. چون شرایط و فضا فراهم نیست. اما بیشتر وقت‌ها فقط تنبلی می‌کنیم.

مثلاً‌ اگر قرار است قبض برق را پرداخت کنید و الان هم روی مبل خانه یا پشت میزتان نشسته‌اید و اطلاع کارت بانکی‌تان هم در موبایل‌تان هست، اشتباه است که «پرداخت قبض برق» را در فهرست کارهای آتی خود بنویسید.

نوشتن فهرست کارها نباید به روشی برای طفره‌ رفتن از انجام کارها تبدیل شود.

مدیریت زمان

این حرف ساده – اما مهم – را افراد بسیاری گفته‌اند. اما بی‌تردید دیوید آلن نویسندهٔ کتاب Getting Things Done نقش مهمی در رواج دادن و جا انداختن آن داشته است. این کتاب و تکنیک‌های GTD در یکی از درس‌های متمم معرفی شده‌اند:

روش نوشتن فهرست کارها (تکنیک GTD)

#مدیریت زمان   #بهره وری

شکاف دیجیتالی و آمار قطع اینترنت | کدام کشورها بیشتر از این ابزار استفاده می‌کنند؟

سایت AccessNow در قالب پروژه‌ای با عنوان KeepItOn هر ساله گزارشی از تعداد دفعات قطع اینترنت در کشورهای مختلف جهان ارائه می‌کند. در این گزارش، هم تعداد دفعات قطع کردن اینترنت و هم تعداد کشورها اعلام می‌شود (+).

از نظر «تعداد کشورها» می‌توان گفت دولت‌ها در سال ۲۰۲۲ بیشتر از هر زمان دیگری در چند سال اخیر از ابزار قطع اینترنت استفاده کرده‌اند (مجموعاً ۳۵ کشور به علت‌های مختلف و با انگیزه‌های متفاوت به سراغ این روش رفته‌اند).

اما از نظر «تعداد دفعات» ماجرا کمی فرق می‌کند و سال ۲۰۱۹ از نظر تعداد دفعاتی که اینترنت قطع شده، رکورددار است.

آمار قطع اینترنت در جهان

سردمدار قطع اینترنت در جهان، کشور هند است که معمولاً از این ابزار در ناآرامی‌های کشمیر استفاده می‌کند. هند آن‌قدر این کار را تکرار کرده که در گزارش‌ها – از جمله همین نمودار بالا – آمار را یک بار با هند و یک بار بدون هند منتشر می‌کنند.

بعد از هند، اوکراین در فهرست قرار دارد؛ با این توضیح که قطع اینترنت در اوکراین، طی یک سال اخیر همواره توسط روسیه انجام شده است. ایران، میانمار، بنگلادش، اردن، لیبی و سودان در رده‌های بعدی قرار دارند.

قطع اینترنت با هر توجیه و انگیزه‌ای که باشد، پیامد انکارناپذیری دارد و آن، گسترش شکاف دیجیتالی است. این شکاف به دو شکل ایجاد می‌شود:

  • دولت‌ها به نزدیکان خود، و نیز گروه‌های مختلف صنفی، سطوح مختلفی از دسترسی اینترنت می‌دهند و اینترنت طبقاتی (رسمی یا غیررسمی)‌ شکل می‌گیرد.
  • ثروتمندان، با خرید نرم‌افزارهای عبور از محدودیت، به جهان آزاد متصل می‌شوند و مشکل خود را حل می‌کنند و عملاً گروهی که از نظر مالی ضعیف‌ترند، از دسترسی به امکانات دنیای دیجیتال محروم می‌شوند.

بنابراین اگر دولت‌ها کاهش شکاف دیجیتالی را به عنوان یکی از محورهای توسعه در نظر بگیرند، قطعاً نگاه متفاوتی به قطع اینترنت خواهند داشت.

مفهوم شکاف دیجیتالی را در یکی از درس‌های متمم توضیح داده‌ایم:

شکاف دیجیتالی چیست؟

#تکنولوژی   #سواد دیجیتال   #شبکه های اجتماعی

خانم هستید؟ خبر نخوانید. برای شما خوب نیست.

مارتین کانبوی در کتاب تاریخچه رسانه در انگلیس به نکتهٔ جالبی اشاره می‌کند (+). رویکرد بی‌بی‌سی چنان والدانه بود و در جزئیات دخالت می‌کرد که «تا حدود دههٔ ۷۰ میلادی زنان حق نداشتند بولتن‌های خبری را بخوانند. هم‌چنین زنانی که ازدواج کرده یا از همسر خود جدا شده‌ بودند، حق نداشتند برای بی‌بی‌سی کار کنند.»

در نگاه اول، چنین خبرهایی می‌تواند مدافعان قوانین غیرمنطقی را خوشحال کند که «پس همه جا کسانی مثل خودمان پیدا می‌شوند.» اما نگاه دیگر هم این است که قوانین غیرمنطقی و بدون توجیه عقلانی، هرگز دوام نخواهند داشت و بعداً حتی خود سیاست‌گذاران هم سعی می‌کنند آن دوره‌ها به یاد کسی نیاید. شاید تنها جایی که اثری از این نوع قوانین می‌ماند، بخش «اتفاقات شگفت‌انگیز تاریخ» در کتابها باشد.

در یکی از سلسه درس‌های مرتبط با رسانه در متمم، به تاریخ BBC در دههٔ پنجاه میلادی پرداخته‌ایم. دورانی که BBC رویکردی والدانه را اتخاذ کرده بود و حتی در ساعت خواب و بیداری کودکان هم دخالت می‌کرد:

BCC و تلاش برای حفظ کردن «زنگ خواب و عبادت»

#تاریخ

نقد کتاب | با این کتاب مخالفم (البته هنوز نخوندمش، اما اهمیتی نداره)

شبکه های اجتماعی فرصتی شگفت‌انگیز فراهم کرده‌اند تا دربارهٔ هر موضوعی که می‌دانیم – یا حتی نمی‌دانیم – اظهارنظر کنیم.

تام گاولد (Tom Gauld) در نشریهٔ گاردین این موضوع را به زیبایی به تصویر کشیده است:نقد کتاب

منبع؛ Gaurdian

#کتابخوانی #تفکر نقاد

اصول ارگونومی را در استفاده از لپ تاپ جدی بگیریم

آن‌قدر دربارهٔ توجه به اصول ارگونومی در استفاده از لپ تاپ گفته‌اند، هر حرفی برای همهٔ ما تکراری است. می‌دانیم که لپ‌تاپ، پیش از هر چیز، با این هدف طراحی شده که جابه‌جایی آن آسان باشد. به همین علت، وزن و حجم کم و به‌طور کلی، طراحی فشرده، مهم‌ترین ویژگی لپ‌تاپ است.

این طراحی دشواری‌های متعددی را برای بدن انسان ایجاد می‌کند. مثلاً اگر لپ‌تاپ را در ارتفاع پایین قرار دهید، دست‌تان فشار کمتری تحمل می‌کند، اما فشار بیشتری به گردن‌تان وارد می‌شود و اگر لپ‌تاپ را در ارتفاعی بالاتر قرار دهید، فشار روی گردن‌تان کم می‌شود، اما دست‌تان نیرو و تنش بیشتری را تحمل خواهد کرد. مشکل دیگر هم این است که طراحی لپ‌تاپ به گونه‌ای است که ما هنگام کار با آن، ناخودآگاه کمی به سمت جلو و پایین خم می‌شویم.

کاهش برخی از این فشارها ساده نیست. اما برخی دیگر از آن‌ها را می‌توان با اندکی دقت رفع کرد. در این راستا، کلیپ قدیمی زیر – که البته همهٔ نکات مطرح شده در آن را می‌دانیم – می‌تواند یادآوری خوبی باشد (منبع):

توضیح پایانی این که اگر هیچ‌یک از اصول بالا را هم رعایت نمی‌کنید، حداقل یک کار ساده را فراموش نکنید. چند بار در روز، بایستید و شانه‌های خود را به حالتی که انگار می‌خواهید «چه می‌دانم» یا «به من چه» را نشان دهید، به سمت بالا حرکت دهید. مشابه همین کار، چند مرتبه حرکت دادن شانه‌ها به سمت عقب هم می‌تواند مفید باشد.

#سبک زندگی   #سلامت    #ویدئو

نه گفتن یک هنر است

«او به ۱۸ زبان حرف می‌زند و با هیچ یک از این زبان‌ها نمی‌تواند نه بگوید.»

دوروتی پارکر

نه گفتن را یکی از مهارت‌های مهم ارتباطی می‌دانند. ما گاهی ارزش نه گفتن را نمی‌دانیم و گاه در عین این که دوست داریم نه بگوییم، روش این کار را بلد نیستیم. این بلد نبودن البته کم‌هزینه نیست. در متمم به هنر نه گفتن پرداخته‌ایم:

مهارت نه گفتن

آیا نه گفتن را بلدید؟

#نقل قول   #مذاکره   #مهارت ارتباطی   #توسعه فردی

چارلز بوکوفسکی | دست‌های من…

«من بااستعداد بودم، و هستم.

گاه با نگاه به دستانم حس کرده‌ام که می‌توانستم یک پیانیست بزرگ شوم، یا چیزی از این دست. اما دستانم چه کرده‌اند؟ مرا خارانده‌اند، چک نوشته‌اند، بند کفش بسته‌اند، سیفون توالت کشیده‌اند و …

من دستانم را تلف کرده‌ام، و نیز مغزم را.»

چارلز بوکوسکی، عامه‌پسند (Pulp)، فصل سوم

#نقل قول

کلمات انگلیسی خاص | ویژهٔ نیازهای جدید | Situationship

زبان موجودی زنده است که متناسب با بستر فرهنگی و نیازهای محیطی ما رشد می‌کند. در طول زمان، برخی واژه‌ها کنار گذاشته می‌شوند و برخی دیگر، خلق می‌شوند؛ همگی با این هدف که زبان، بتواند به هدف اصلی خود، یعنی ارتباط ساده‌تر و شفاف‌تر دست یابد. بررسی روند کمرنگ شدن کلمات و خلق کلمات جدید، روشی آموزنده برای درک تحولات یک جامعه است.

طی سال‌های اخیر کلمهٔ Situationship در زبان انگلیسی رواج یافته است؛ از آن دسته کلمات انگلیسی خاص که از ترکیب Situation و Relationship ساخته شده و برای نویسندگان و خوانندگان چنددهه قبل، معنا ندارد. سرویس Ngram گوگل به ما می‌گوید که رشد استفاده از این کلمه صرفاً مربوط به دههٔ اخیر است:

Situationship

ایوا ایلوز در کتاب پایان عشق (The End of Love) در شرح معنی کلمهٔ Situationship به این نکته اشاره می‌کند که

Situationship شکلی از رابطه‌ است که از یک دوستی عادی فراتر رفته اما یک رابطهٔ متعهدانه هم نیست. رابطه‌ای که سهم «امروز» در آن بیشتر از «آینده» است. در عین حال، آن را نمی‌توان صرفاً به ارضای نیازهای ج.نسی هم محدود دانست.

چرا امروز این کلمه بیشتر از قبل به کار می‌آید و رواج یافته است؟ نمی‌توان در این زمینه قطعی نظر داد. شاید چون چنین سطحی از رابطه، اگر در گذشته هم بوده، دوره‌ای کوتاه و گذرا بوده. اما الان شکلی ماندگارتر و طولانی‌تر به خود گرفته است. شاید هم بتوان رواج گستردهٔ آن در دههٔ اخیر را به رواج شبکه های اجتماعی و ابزارهای ارتباطی نوین نسبت داد. هر چه هست، می‌دانیم که کلمات، داستان تحول دوران‌های مختلف را در دل خود خیره می‌کنند. حتی اگر نتوانیم راز آن‌ها را کامل بگشاییم و درک کنیم.

درس‌هایی از متمم که شاید به کار بیایند:

افعال پرکاربرد انگلیسی

معرفی پادکست های انگلیسی

#کلمات   #زبان انگلیسی

هدف یک سیستم چیست؟

استافورد بیر، از صاحب‌نظران در نظریهٔ عمومی سیستم‌ها، جملهٔ معروفی دارد که تقریباً همهٔ علاقه‌مندان به تفکر سیستمی آن را شنیده‌اند (+):

«هدف یک سیستم، همان کاری است که دارد انجام می‌دهد.»

او این جمله را آن‌قدر به کار برده که مخفف آن هم کاملاً جا افتاده است: پوسی‌وید (POSIWID).

Purpose of a system is what it does.

بحث دربارهٔ این جمله، می‌تواند بسیار طولانی باشد. حتی دربارهٔ این که Purpose را چه باید ترجمه کرد، می‌شود ساعت‌ها صحبت کرد (چون هدف، ترجمهٔ Goal است و Purpose یک لایه عمیق‌تر است؛ چیزی شبیه علت وجودی). اما اتفاقاً اصل پیام جمله، بسیار ساده است (+/+/+):

در تحلیل و ارزیابی سیستم‌ها، وارد بازیِ تفاوت «هدف» و «نیت» نشوید. چیزی به نام نیت، در نظریهٔ‌ سیستم‌ها بی‌معناست. درخت سیب نمی‌تواند بگوید: من نیتم این بود که پرتقال بدهم، اما فعلاً مشغول سیب دادن هستم!

از نظر استافورد بیر، این را به همهٔ سیستم‌ها می‌توان تعمیم داد. مثلاً اگر از بانک مرکزی پرسیدید که هدف و علت وجودی شما چیست. جواب واقعی این است که: «ما در تلاشیم سالانه X% ارزش پول ملی کاهش پیدا کند.»

البته ممکن است یک فرد تصمیم‌گیر در سیستم بانکی به شما بگوید: «همهٔ اتفاقی که برای پول ملی می‌افتد، در اختیار بانک نیست و سازمان‌های دیگر هم دخیل‌اند.» چنین حرفی کاملاً درست است. او می‌تواند توضیحش را به این شکل دقیق‌تر کند: «ما به همراه مجموعه‌ای از سازمان‌ها در تلاشیم ارزش پول ملی سالانه X% کاهش پیدا کند.»

به شکل مشابه، اگر یک هولدینگ، شرکتی را خرید و سال‌ها وقت گذاشت و تلاش کرد و در نهایت آن را به ورشکستگی رساند، وقتی از مدیران هولدینگ پرسیدند در این سال‌ها مشغول چه کاری بودید؟ پاسخ دقیق این است که بگویند: با تمام قوا مشغول ورشکسته کردن این شرکت بودیم.

استافورد بیر با تکرار دائمی جملهٔ پو‌سی‌وید، می‌کوشید به تحلیل‌گران سیستم یادآوری کند که سیستم، چیزی فراتر از افراد و اجزای آن است. اجزای سیستم می‌توانند هر ادعایی دربارهٔ عملکرد و کارکرد و نیت طراحی سیستم داشته باشند. اما واقعیت سیستم، همان کاری است که انجام می‌دهد.

با مطالعهٔ مجموعه درس‌های تفکر سیستمی در متمم، درک بهتری از سیستم‌ها و نحوهٔ تحلیل آن‌ها پیدا می‌کنید:

نقشه راه یادگیری تفکر سیستمی

سیستم چیست؟

#تفکر سیستمی    #تفکر نقاد   #نقل قول