خانم هستید؟ خبر نخوانید. برای شما خوب نیست.
۱ اسفند, ۱۴۰۱    |  تاریخمارتین کانبوی در کتاب تاریخچه رسانه در انگلیس به نکتهٔ جالبی اشاره میکند (+). رویکرد بیبیسی چنان والدانه بود و در جزئیات دخالت میکرد که «تا حدود دههٔ ۷۰ میلادی زنان حق نداشتند بولتنهای خبری را بخوانند. همچنین زنانی که ازدواج کرده یا از همسر خود جدا شده بودند، حق نداشتند برای بیبیسی کار کنند.»
در نگاه اول، چنین خبرهایی میتواند مدافعان قوانین غیرمنطقی را خوشحال کند که «پس همه جا کسانی مثل خودمان پیدا میشوند.» اما نگاه دیگر هم این است که قوانین غیرمنطقی و بدون توجیه عقلانی، هرگز دوام نخواهند داشت و بعداً حتی خود سیاستگذاران هم سعی میکنند آن دورهها به یاد کسی نیاید. شاید تنها جایی که اثری از این نوع قوانین میماند، بخش «اتفاقات شگفتانگیز تاریخ» در کتابها باشد.
در یکی از سلسه درسهای مرتبط با رسانه در متمم، به تاریخ BBC در دههٔ پنجاه میلادی پرداختهایم. دورانی که BBC رویکردی والدانه را اتخاذ کرده بود و حتی در ساعت خواب و بیداری کودکان هم دخالت میکرد:
BCC و تلاش برای حفظ کردن «زنگ خواب و عبادت»
نقد کتاب | با این کتاب مخالفم (البته هنوز نخوندمش، اما اهمیتی نداره)
۲۹ بهمن, ۱۴۰۱    |  تفکر نقادشبکه های اجتماعی فرصتی شگفتانگیز فراهم کردهاند تا دربارهٔ هر موضوعی که میدانیم – یا حتی نمیدانیم – اظهارنظر کنیم.
تام گاولد (Tom Gauld) در نشریهٔ گاردین این موضوع را به زیبایی به تصویر کشیده است:
منبع؛ Gaurdian
اصول ارگونومی را در استفاده از لپ تاپ جدی بگیریم
۱۶ بهمن, ۱۴۰۱    |  سبک زندگی, سلامتآنقدر دربارهٔ توجه به اصول ارگونومی در استفاده از لپ تاپ گفتهاند، هر حرفی برای همهٔ ما تکراری است. میدانیم که لپتاپ، پیش از هر چیز، با این هدف طراحی شده که جابهجایی آن آسان باشد. به همین علت، وزن و حجم کم و بهطور کلی، طراحی فشرده، مهمترین ویژگی لپتاپ است.
این طراحی دشواریهای متعددی را برای بدن انسان ایجاد میکند. مثلاً اگر لپتاپ را در ارتفاع پایین قرار دهید، دستتان فشار کمتری تحمل میکند، اما فشار بیشتری به گردنتان وارد میشود و اگر لپتاپ را در ارتفاعی بالاتر قرار دهید، فشار روی گردنتان کم میشود، اما دستتان نیرو و تنش بیشتری را تحمل خواهد کرد. مشکل دیگر هم این است که طراحی لپتاپ به گونهای است که ما هنگام کار با آن، ناخودآگاه کمی به سمت جلو و پایین خم میشویم.
کاهش برخی از این فشارها ساده نیست. اما برخی دیگر از آنها را میتوان با اندکی دقت رفع کرد. در این راستا، کلیپ قدیمی زیر – که البته همهٔ نکات مطرح شده در آن را میدانیم – میتواند یادآوری خوبی باشد (منبع):
توضیح پایانی این که اگر هیچیک از اصول بالا را هم رعایت نمیکنید، حداقل یک کار ساده را فراموش نکنید. چند بار در روز، بایستید و شانههای خود را به حالتی که انگار میخواهید «چه میدانم» یا «به من چه» را نشان دهید، به سمت بالا حرکت دهید. مشابه همین کار، چند مرتبه حرکت دادن شانهها به سمت عقب هم میتواند مفید باشد.
نه گفتن یک هنر است
۶ بهمن, ۱۴۰۱    |  توسعه فردی, نقل قول«او به ۱۸ زبان حرف میزند و با هیچ یک از این زبانها نمیتواند نه بگوید.»
دوروتی پارکر
نه گفتن را یکی از مهارتهای مهم ارتباطی میدانند. ما گاهی ارزش نه گفتن را نمیدانیم و گاه در عین این که دوست داریم نه بگوییم، روش این کار را بلد نیستیم. این بلد نبودن البته کمهزینه نیست. در متمم به هنر نه گفتن پرداختهایم:
#نقل قول #مذاکره #مهارت ارتباطی #توسعه فردی
چارلز بوکوفسکی | دستهای من…
۴ بهمن, ۱۴۰۱    |  نقل قول«من بااستعداد بودم، و هستم.
گاه با نگاه به دستانم حس کردهام که میتوانستم یک پیانیست بزرگ شوم، یا چیزی از این دست. اما دستانم چه کردهاند؟ مرا خاراندهاند، چک نوشتهاند، بند کفش بستهاند، سیفون توالت کشیدهاند و …
من دستانم را تلف کردهام، و نیز مغزم را.»
چارلز بوکوسکی، عامهپسند (Pulp)، فصل سوم
کلمات انگلیسی خاص | ویژهٔ نیازهای جدید | Situationship
۳۰ دی, ۱۴۰۱    |  واژههازبان موجودی زنده است که متناسب با بستر فرهنگی و نیازهای محیطی ما رشد میکند. در طول زمان، برخی واژهها کنار گذاشته میشوند و برخی دیگر، خلق میشوند؛ همگی با این هدف که زبان، بتواند به هدف اصلی خود، یعنی ارتباط سادهتر و شفافتر دست یابد. بررسی روند کمرنگ شدن کلمات و خلق کلمات جدید، روشی آموزنده برای درک تحولات یک جامعه است.
طی سالهای اخیر کلمهٔ Situationship در زبان انگلیسی رواج یافته است؛ از آن دسته کلمات انگلیسی خاص که از ترکیب Situation و Relationship ساخته شده و برای نویسندگان و خوانندگان چنددهه قبل، معنا ندارد. سرویس Ngram گوگل به ما میگوید که رشد استفاده از این کلمه صرفاً مربوط به دههٔ اخیر است:
ایوا ایلوز در کتاب پایان عشق (The End of Love) در شرح معنی کلمهٔ Situationship به این نکته اشاره میکند که
Situationship شکلی از رابطه است که از یک دوستی عادی فراتر رفته اما یک رابطهٔ متعهدانه هم نیست. رابطهای که سهم «امروز» در آن بیشتر از «آینده» است. در عین حال، آن را نمیتوان صرفاً به ارضای نیازهای ج.نسی هم محدود دانست.
چرا امروز این کلمه بیشتر از قبل به کار میآید و رواج یافته است؟ نمیتوان در این زمینه قطعی نظر داد. شاید چون چنین سطحی از رابطه، اگر در گذشته هم بوده، دورهای کوتاه و گذرا بوده. اما الان شکلی ماندگارتر و طولانیتر به خود گرفته است. شاید هم بتوان رواج گستردهٔ آن در دههٔ اخیر را به رواج شبکه های اجتماعی و ابزارهای ارتباطی نوین نسبت داد. هر چه هست، میدانیم که کلمات، داستان تحول دورانهای مختلف را در دل خود خیره میکنند. حتی اگر نتوانیم راز آنها را کامل بگشاییم و درک کنیم.
درسهایی از متمم که شاید به کار بیایند:
هدف یک سیستم چیست؟
۲۸ دی, ۱۴۰۱    |  تفکر نقاد, نقل قولاستافورد بیر، از صاحبنظران در نظریهٔ عمومی سیستمها، جملهٔ معروفی دارد که تقریباً همهٔ علاقهمندان به تفکر سیستمی آن را شنیدهاند (+):
«هدف یک سیستم، همان کاری است که دارد انجام میدهد.»
او این جمله را آنقدر به کار برده که مخفف آن هم کاملاً جا افتاده است: پوسیوید (POSIWID).
Purpose of a system is what it does.
بحث دربارهٔ این جمله، میتواند بسیار طولانی باشد. حتی دربارهٔ این که Purpose را چه باید ترجمه کرد، میشود ساعتها صحبت کرد (چون هدف، ترجمهٔ Goal است و Purpose یک لایه عمیقتر است؛ چیزی شبیه علت وجودی). اما اتفاقاً اصل پیام جمله، بسیار ساده است (+/+/+):
در تحلیل و ارزیابی سیستمها، وارد بازیِ تفاوت «هدف» و «نیت» نشوید. چیزی به نام نیت، در نظریهٔ سیستمها بیمعناست. درخت سیب نمیتواند بگوید: من نیتم این بود که پرتقال بدهم، اما فعلاً مشغول سیب دادن هستم!
از نظر استافورد بیر، این را به همهٔ سیستمها میتوان تعمیم داد. مثلاً اگر از بانک مرکزی پرسیدید که هدف و علت وجودی شما چیست. جواب واقعی این است که: «ما در تلاشیم سالانه X% ارزش پول ملی کاهش پیدا کند.»
البته ممکن است یک فرد تصمیمگیر در سیستم بانکی به شما بگوید: «همهٔ اتفاقی که برای پول ملی میافتد، در اختیار بانک نیست و سازمانهای دیگر هم دخیلاند.» چنین حرفی کاملاً درست است. او میتواند توضیحش را به این شکل دقیقتر کند: «ما به همراه مجموعهای از سازمانها در تلاشیم ارزش پول ملی سالانه X% کاهش پیدا کند.»
به شکل مشابه، اگر یک هولدینگ، شرکتی را خرید و سالها وقت گذاشت و تلاش کرد و در نهایت آن را به ورشکستگی رساند، وقتی از مدیران هولدینگ پرسیدند در این سالها مشغول چه کاری بودید؟ پاسخ دقیق این است که بگویند: با تمام قوا مشغول ورشکسته کردن این شرکت بودیم.
استافورد بیر با تکرار دائمی جملهٔ پوسیوید، میکوشید به تحلیلگران سیستم یادآوری کند که سیستم، چیزی فراتر از افراد و اجزای آن است. اجزای سیستم میتوانند هر ادعایی دربارهٔ عملکرد و کارکرد و نیت طراحی سیستم داشته باشند. اما واقعیت سیستم، همان کاری است که انجام میدهد.
با مطالعهٔ مجموعه درسهای تفکر سیستمی در متمم، درک بهتری از سیستمها و نحوهٔ تحلیل آنها پیدا میکنید:
#تفکر سیستمی #تفکر نقاد #نقل قول
اهمیت تغییر مدل ذهنی انسانها را فراموش نکنیم
۲۵ دی, ۱۴۰۱    |  تاریخ«رویدادهای برجسته و چشمگیر تاریخ
نتیجهٔ مشهودِ
تغییرات نامشهود در شیوهٔ اندیشیدن انسانها هستند.»
به بیان دیگر، تغییر در شیوهٔ فکر کردن انسانها را نباید کماهمیت و ناچیز شمرد. این تغییرات، اگر چه در ظاهر به چشم نمیآیند، اما منشاء همهٔ آن تحولات – سازنده و مخربی – هستند که در مرور تاریخ بشر، توجه ما را به خود جلب میکنند.
دنیای حیوانات | در تقلا برای گرفتن دانههای برف
۲۰ دی, ۱۴۰۱    |  طبیعت و جاندارانوقتی دنیای انسانها سخت و سنگین است، پناه بردن به دنیای دیگر جانداران میتواند فرصت کوتاهی برای تنفس و تجدیدقوا باشد.
به این بهانه، پیشنهاد میکنیم این کلیپ چند ثانیهای از یک راکون را ببینید که میکوشد دانههای برف را در دست بگیرد. کلیپ را فردی به نام تیموتی اسنایدر در یوتیوب خود منتشر کرده است. او در واشنگتن زندگی میکند و این صحنه را دوربین مدار بستهٔ خانهاش ثبت کرده است.
توضیح این که ما کلیپ را ابتدا مستقیم در یوتیوب ندیدیم. بلکه با معرفی در Boing Boing به صفحهی اسنایدر در یوتیوب رسیدیم (منصفانه است همیشه تا حد امکان به منابع واسط اشاره شود).
ما در متمم به بهانههای مختلف به سراغ حیوانات رفتهایم و اگر علاقهمند باشید میتوانید از طریق لینک زیر، تعدادی از مطالبی را که با این موضوع منتشر شدهاند ببینید:
مجموعه مطالب متمم درباره حیوانات
تاریخ، غیرخطی است.
۱۸ دی, ۱۴۰۱    |  تاریخاین جمله را لنین گفته است. شاید سابقهٔ لنین به شکلی باشد که نامش به عنوان گوینده، برای جملهها اعتبارآفرین نباشد. اما اصل جمله، مستقل از این که چه کسی آن را گفته، با شناخت ما از تاریخ و تجربههای فردیمان همخوان است. به همین علت، آن را در بسیاری از کتابها و نوشتهها – که حتی به تاریخ مرتبط نیستند – میبینیم (+/+/+).
آشنایی با مفهوم سیستم و تفکر سیستمی، درک چنین جملهای را آسانتر هم میکند. چون ترجمهٔ این جملهٔ لنین به زبان سیستمی، یکی از بدیهیات نظریهٔ سیستمهاست: «رفتار سیستمهای پیچیدهای مثل تاریخ، غیرخطی است.»
این گزاره چنان محکم و قوی است که نویسندهای مانند مانوئل دو لاندا، دربارهاش یک کتاب کامل نوشته است (+).