اتحادیه املاک و تقاضای مصرفی مسکن | مواجهه صنفهای سنتی و پلتفرمها
۱۳ مهر, ۱۴۰۲    |  اقتصاد, تکنولوژی, مدیریت کسب و کارنایب رئیس اول اتحادیهٔ املاک در مصاحبهای گفت (+): «امروز بیشاز ۱۲۵ میلیون گوشی هوشمند همراه در دست عموم مردم وجود دارد و فردی بدون هیچگونه مجوز یا تخصصی اجازه در فضای مجازی و برخی اپلیکیشنهای خانهیاب، مسکن خرید و فروش یا رهن و اجاره میکنند که موجب تشدید در تقاضای مصرفی بازار مسکن میشود.»
چنین موضعگیریهایی نه اولین موضعگیریها از این دست و نه آخرین آنها خواهند بود. واضح است که به قلمرو مسکن هم مربوط نیستند. کتابفروشان و ناشران، تاکسی سرویسها، شبکه های رادیویی و تلویزیونی، روزنامهها و بسیاری از خردهفروشیها پیش از این به پلتفرمها اعتراض کردهاند و پس از این هم خواهند کرد.
در اینجا باید دو موضوع از یکدیگر تفکیک شود
۱) آیا پلتفرمها میتوانند به بازار و مشتریان آسیب زده و لطمههایی پرهزینه به اقتصاد وارد کنند؟ قطعاً میتوانند. جستجویی ساده در سابقهٔ پلتفرمهای بزرگ جهان نشان میدهد که همواره چنین تهدیدی وجود دارد (کافی است سوابق دعاوی و نقدها علیه شرکت آمازون را بررسی کنید).
راهکار چیست؟ کاملاً مشخص است. در کشورهایی که دولت خود وارد بازی اقتصادی نشده باشد (یکی از بازیگران نباشد) میتواند با رگولاتوری مناسب پلتفرمها را مهار کند.
۲) آیا صنفهای سنتی لزوماً از منظر خیرخواهانه کسب و کارهای جدید را نقد میکنند؟
قطعاً نه. کافی است به همین چندجملهای که نقل شد نگاه کنید. بهفرض که پلتفرمها قیمتسازی کرده یا قیمتسازی صوری را تسهیل کنند، تقاضای سرمایهگذاری مسکن تغییر میکند و تقاضای مصرفی مسکن، کمترین تأثیر را میپذیرد.
حالا تصور کنید فردی که یکی از کلیدیترین اصطلاحات صنعت مسکن را نمیدانسته، از ورود غیرمتخصصها به بازار مسکن گلایه کرده است.
در کل به نظر میرسد تنش میان فعالان سنتی بازار و پلتفرمها سالهای سال ادامه داشته باشد. بازنده بودن بازیگران سنتی در این رقابتها دور از ذهن نیست. چون اگر بود، ما به جای خودرو سوار درشکه بودیم. اما برنده شدن پلتفرمها هم لزوماً به معنای برد جامعه نیست. مگر اینکه سیاستگذارانی که «به تخصص مجهز بوده» و «به تعارض منافع آلوده نباشند» (دو شرط بسیار سخت)، بستر مناسبی را برای بالندگی پلتفرمها تسهیل کنند.
برای آشنایی بیشتر با مفهوم پلتفرم و اقتصاد گیگ (که از تبعات رشد پلتفرمهاست) میتوانید درسهای زیر را در متمم بخوانید:
#تکنولوژی #اقتصاد #مدیریت کسب و کار #پلتفرمها
آیا پروژه های افزایش طول عمر انسان مفیدند؟
۸ مهر, ۱۴۰۲    |  تکنولوژی, سبک زندگی, سلامتمیدانیم که فعالان حوزهٔ تکنولوژی در دههٔ اخیر علاقهٔ ویژهای به پروژه های افزایش طول انسان نشان دادهاند. به عنوان مثال، زاکربرگ، جف بزوس و پیتر تیل، هر کدام در یک یا چند پروژه افزایش طول عمر انسان یا کند کردن فرایند پیری سرمایه گذاری کردهاند. در این میان ایلان ماسک نظر متفاوتی دارد.
او در پاسخ به سوال یک گزارشگر چنین گفته است (+):
«من فکر نمیکنم که تلاش برای افزایش قابلتوجه طول عمر بشر کار درستی باشد.
نتیجهٔ چنین تلاشی، جامعه را به خفگی خواهد رساند.
چون واقعیت این است که اغلب انسانها هرگز طرز فکر خود را تغییر نمیدهند و [با همان افکار ثابت خود] میمیرند.
اگر انسانها نمیرند، ما گرفتار اندیشههای قدیمی میمانیم و جامعه پیشرفت نخواهد کرد.»
او در ادامهٔ صحبتهایش بالا بودن متوسط سن سیاستمداران و ناتوانی آنها از درک افکار نسل جدید را هم از جمله مشکلات عرصهٔ سیاست در جهان میداند.
در پاراگراف فارسی متمم مطلبی از کیت جفری نقل کردهایم که در آن بدبینی خود را به صنعت افزایش طول عمر ابراز کرده است. آن مطلب را میتوانید به عنوان مکمل این بحث بخوانید:
من از افزایش طول عمر انسانها نگرانم
کدام کشور برای مردن مناسبتر است؟
#نقل قول #سلامت #تکنولوژی #سبک زندگی #افزایش طول عمر
تلگرام چینی؟ | توسعه همکاری تلگرام و تنسنت
۴ مهر, ۱۴۰۲    |  تکنولوژیبر اساس گزارش تککرانچ، تلگرام قصد دارد بستر و تسهیلات بیشتری برای ارائهٔ مینیاپها فراهم کند (+). به عبارت دیگر، قرار است تلگرام با سرعت بیشتری به سمت تبدیل شدن به یک سوپراپلیکیشن برود؛ چیزی شبیه WeChat یا شبیه آنچه ظاهراً ایلان ماست برای X (هولدینگ مالک توییتر) در نظر دارد (+).
تلگرام در برنامهٔ توسعهٔ خود از همکاری زیرمجموعههای شرکت چینی تنسنت (Tencent) بهره خواهد برد (+). اگر چه تنسنت یک شرکت چینی خصوصی است، اما مالکیت WeChat و نیز تعامل با شرکتهای دولتی چین، باعث شده برخی از رسانهها دربارهٔ همسویی تنسنت و دولت چین هشدار دهند (+).
آمار دقیق کاربران تلگرام مشخص نیست، اما این اپلیکیشن در ایران، هند، روسیه، مصر، ویتنام، مکزیک، اندونزی و بسیاری از کشورهای در حال توسعه، کاربران فراوانی دارد (+).
به نظر میرسد داستان تلگرام، شرکتی که از روسیه آغاز شده و هماکنون در آلمان مستقر است، به تدریج وارد فصل تازهای خواهد شد.
اگر بحثهای مربوط به شبکه های اجتماعی برایتان جذاب است، احتمالاً مرور درسهای زیر هم برایتان مفید خواهد بود:
آیا در شرکت خود خط مشی حضور در شبکه های اجتماعی را تعریف کردهاید؟
کنترل و بازبینی محتوا در شبکه های اجتماعی
کتاب های پرفروش | ده کتاب پرفروش که بیش از ده میلیون نسخه از آنها فروخته شده
۲۲ شهریور, ۱۴۰۲    |  کتابها چه میگویندبرآورد دقیق تعداد نسخههای فروخته شده از یک کتاب، خصوصاً در مورد کتاب های پرفروش و کلاسیک، امکانپذیر نیست. ناشران این کتابها متعددند. چاپهای غیرقانونی آنها زیادند. و گاهی به خطر وجود نداشتن کپیرایت (برای کتابهای قدیمی)، شمارش تعداد نسخههای فروش رفته امکانپذیر نیست. پس هر چه دربارهٔ آمار کتابهای پرفروش میبینید، صرفاً بر پایهٔ حدس و برآورد افراد مطلع اعلام میشود.
تعداد کتابهایی که بیشتر از ۱۰ میلیون نسخه از آنها فروخته شده، بسیار زیاد است. ما در اینجا صرفاً چند نمونه از پرفروش ترین کتابهای جهان را انتخاب کردهایم. اما به خاطر داشته باشید که «پرفروش بودن» و «کیفیت بالا» مترادف نیستند. آن هم در دورهای که ابزارها و ترفندهای فراوانی برای ورود به فهرست کتاب های پرفروش وجود دارد (ما در متمم برخی از این تکنیکها را شرح دادهایم: دربارهٔ کتاب های پرفروش).
کتاب قرمز کوچک |جملات مائوتسه تونگ | بیش از ۹۰۰ میلیون نسخه فروخته شد؛ البته با حمایت و فشار حزب کمونیست چین (+)
کتابهای هری پاتر | جی. کی. رولینگ | بیش از ۵۰۰ میلیون نسخه (+)
داستان دو شهر |نوشتهٔ چارلز دیکنز | بیش از ۲۰۰ میلیون نسخه (+)
شازده کوچولو | نوشتهٔ آنتوان دو سن اگزوپری | بیش از ۲۰۰ میلیون نسخه (+)
و سپس هیچکس نبود |آگاتا کریستی | بیش از ۱۰۰ میلیون نسخه (+)
دنیای سوفی | یاستین گوردر | بیش از ۵۰ میلیون نسخه (+)
صد سال تنهایی | گابریل گارسیا مارکز | بیش از ۵۰ میلیون (+)
جاناتان مرغ دریایی | ریچارد باخ | بیش از ۴۰ میلیون نسخه (+)
هفت عادت مردمان موثر | استیون کاوی | بیش از ۴۰ میلیون نسخه (+)
۱۹۸۴ | جورج اورول | احتمالاً بیش از ۳۰ میلیون نسخه (+)
معرفی کتابهای روانشناسی در متمم
پاراگراف فارسی (برشهایی از کتابها)
چند پیشنهاد برای هدیه دادن کتاب (چه کتابی هدیه دهیم؟)
ارزش های برند | چرا BMW به تولید خودروهای ون علاقه ندارد؟
۱۱ شهریور, ۱۴۰۲    |  صنایع جهان, صنعت خودروهمهٔ افراد و کسبوکارها دوست دارند برندی قوی داشته باشند و بازار و مخاطبان، اصالت برندشان را تأیید کنند.
اصالت وقتی به وجود میآید که برند به ارزشهایی که ادعا میکند وفادار باشد و وفاداری وقتی اتفاق میافتد که صاحبان برند جرئت داشته باشند به برخی فرصتها «نه» بگویند.
حدود دو دهه قبل، در سال ۲۰۰۴ از هلموت پانکه – که همزمان رئيس هیئت مدیرهٔ BMW و عضو هیئت مدیرهٔ مایکروسافت بود – در یک مصاحبه توضیح داد که چرا BMW خودروهای ون تولید نمیکند.
پانکه گفت (+): یکی از مهمترین وظایف ما در حفظ تصویر برند، نه گفتن است. چون تهِ مدیریت برند درک این نکته است که درون هر برند «وعدهای» نهفته است که آن برند باید همیشه و همهجا و در هر شرایطی به آن وعده وفادار باشد.
ما وارد بازار خودروهای ون و کلاس MPV نشدهایم، چون خودرو ون حداقل به شکلی که امروز در بازار هست، هیچیک از ارزشهای برند BMW را در خود منعکس نمیکند. همهٔ تیم ما یک بار یکصدا [تصمیم گرفتیم و] گفتیم ما ون تولید نمیکنیم.
ما که امروز حرفهای پانکه را میخوانیم،در نگاه اول ممکن است از خود بپرسیم: اگر ون بد است چرا بنز آن را تولید میکند؟
پاسخ این است که وعدهٔ برند بنز «اوج لذت رانندگی» نیست. بلکه یک رانندگی لوکس و راحت است. بنز همیشه مدعی بوده که «یک اتاق لوکس سیّار» تحویل مشتریاش میدهد. پس محدودیتی که BMW خود را با آن تعریف کرده، برای بنز وجود ندارد.
تصمیم به انجام ندادن یک کار و عرضه نکردن یک محصول که اتفاقاً ممکن است سودآور هم باشد، تصویر یک برند و ارزش پیشنهاد آن برند را در بلندمدت تثبیت میکند.
آنچه خواندید بخشی از درس ارزش پیشنهادی برند از سلسله درسهای برندسازی متمم بود.
#برندسازی #صنایع جهان #صنعت خودرو
این کنش واگرد شدنی نیست!
۹ شهریور, ۱۴۰۲    |  کلماتبا خواندن جملهٔ «این کنش واگرد شدنی نیست» چه چیزی به ذهنتان میرسد؟ نه. اشتباه نکنید. این جمله نه فحش است و نه تهدید و نه تحلیل اجتماعی. معما هم نیست. این پیام که ممکن است در برخی سرویسهای داخلی دریافت کنید به این معناست که کاری که انجام دادهاید (مثلاً پاک کردن یا ارسال پیامک) دیگر Undo نمیشود. اگر پیام را پاک کردهاید، دیگر به آن دسترسی ندارید و اگر ارسال کردهاید، هیچ راهی برای پسگرفتن حرفتان وجود ندارد.
نمیدانیم سیستمی که به کاربر خود میگوید «کنش واگرد شدنی نیست» در پی خوشحالی و رضایت چه فرد یا مجموعهای است. اما قطعاً اولویتش کاربر و خوانندهٔ این پیام نبوده است.
دربارهٔ ترجمه و واژهگزینی و حفظ زبان، عقیده و اختلافنظر بسیار است. اما نباید فراموش کنیم که همواره معیاری وجود دارد که از همهٔ معیارها و اصول و ارزشها بالاتر است: زبان، اگر نتواند پیام را به درستی، با سرعت و با کمترین ابهام منتقل کند، نمیتوان آن را زبان نامید.
از پیچیدگی نترسید، اما از سادهسازی بیحدوحساب بترسید!
۱ شهریور, ۱۴۰۲    |  تفکر نقاد, نقل قولالیف شافاک، نویسندهای که دنیا او را بیش از هر چیز با کتاب ملت عشق میشناسد، در کتاب دیگرش با عنوان فرزانگی در عصر تفرقه میگوید (+):
از «پیچیدگی» نترسید.
از کسانی بترسید که وجود میانبری راحت برای رسیدن به «سادگی» را وعده میدهند.
حرف شافاک، اگر صرفاً به چند جملهای که پیش از آن نوشته نگاه کنیم، قابل درک و توصیهای بسیار ارزشمند است. او اشاره کرده که نباید از تعدد روایتها و شنیدن روایت دیگران [و پیچیدگیها و تعارضهای ناگزیر در مواجهه با روایتهای متعدد] ترسید.
اما در عین حال، اگر چند جملهای را که شافاک دقیقاً بعد از این جمله نوشته بخوانید، ممکن است به نتیجه برسید که خود شافاک، مصداق یکی از «سادهسازهای وعدهدهنده»ای است که بهتر است – بر اساس توصیهٔ خودش – از او بهراسید؛ وعدهٔ رسیدن به جهانی که نهتنها به سادگی، بلکه حتی به سختی هم قابلدستیابی نیست:
ما همهٔ ابزارهای لازم برای بازآفرینی جوامع، اصلاح شیوهٔ اندیشیدن، رفع نابرابریها و پایان بخشیدن به تبعیضها را در اختیار داریم.
یک جمله درباره قدرت و سیاست | میز قویتر است یا پشتمیزنشین؟
۲۶ مرداد, ۱۴۰۲    |  روانشناسیمایکل پاشن و اریش دیسمایر در کتاب روانشناسی رهبری انسانها به تأثیر متقابل فرد و جایگاه بر یکدیگر پرداختهاند. آنها پدیدهای را که بسیاری از ما شاهد بوده و تجربه کردهایم، در قالب یک جملهٔ ساده بیان میکنند:
کتاب ادیان مرتبط با یوفوها (اشیاء ناشناس پرنده)
۱۲ مرداد, ۱۴۰۲    |  کتابها چه میگویندحتماً تاکنون نام رشتهٔ دینپژوهی یا مطالعات ادیان (Religious Studies) را شنیدهاید. رشتهای که آداب و رسوم ادیان را بررسی کرده و گاه با یکدیگر مقایسه میکند و تطبیق میدهد.
با توجه به تنوع ادیان در جهان، چنین رشتههایی جذابیت بسیار دارند و میتوانند به درک و شناخت بهتر انسان کمک کنند.
گاهی اوقات در این رشتههای تخصصی، گرایشها و مباحثی میبینیم که با وجودی که برای غیرمتخصصین، قابل درک نیستند، اما حداقل در حد عنوان جذابند. مثلاً چند سال پیش کتابی با عنوان هندبوک ادیان یوفویی (Handbook of UFO Religions) منتشر شد.
در این کتاب UFO و دین به معنای بسیار وسیع آن به کار گرفته شده است. یعنی هر نوع باور و اعتقاد عمیق و هر نوع زندگی زیست فرازمینی مورد توجه قرار گرفته است. در فصول پایانی نیز، دینهای نوظهوری که به نوعی بر پایهٔ اشیاء پرنده آسمانی بنا شده بررسی شدهاند.
طبیعی است که چنین ادیانی، در عین تنوع و تعدد فرقههایشان، طرفداران فراوان ندارند. با این حال، بررسی آنها از منظر انسانشناسی جذاب است و کمک میکند دانشمندان، مکانیزم شکلگیری باورها در ذهن انسانها را بهتر درک کنند.
لازم به تأکید است که این کتاب، اولین کتاب در این حوزه نیست و آثار متعددی در این زمینه تألیف شدهاند. کتاب Heaven’s Gate که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد، یکی از آثار شناختهشدهٔ این حوزه است. گروه Heaven’s Gate، که بیشتر طرفداران آن آمریکایی بودند، در سال ۱۹۹۷ به شکل دستهجمعی خودکشی کردند و به این شکل، این دین به صورت خودکار منقرض شد!
برای ما که در چنین حوزههایی تخصص نداریم، دیدن این نوع کتابها صرفاً در حد عنوان روی جلد جالب است (در همین حد که: عجب! دربارهٔ چنین موضوعاتی هم کتاب و پژوهش و پژوهشگر وجود دارد). اما بپذیریم که از این تفریح ساده و سطحی نمیتوان به سادگی گذشت. از هر کتابخوانی که بپرسید، خواهد گفت که بخشی از زندگیاش را در کتابفروشیها به خواندن عنوان کتابهایی که نمیشناخته و نمیفهمیده، گذرانده است.
اگر فرصت داشتید، برای این که کمی بیشتر در دنیای عجیب کتابها باقی بمانید، میتوانید دردسرهای شغل کتابفروشی را بخوانید:
مالی رفتاری در زندگی روزمره | جریمه دادهام اما ناراحت نیستم!
۱۱ مرداد, ۱۴۰۲    |  اقتصاد, سبک زندگی, نقل قولریچارد تیلر از دانشمندان مطرح مالی رفتاری خاطرهٔ جالبی را از یکی از همکاران سابق خود نقل میکند (+).
او میگوید یکی از همکارانش که خود را فردی بسیار منطقی و عقلایی میدانسته، از روشی ابتکاری برای کاهش ناراحتیها و حرص خوردن ناشی از باختهای مالی روزمره استفاده میکرده است.
او اول سال با خود قرار میگذاشته که من فلان مبلغ را برای فلان خیریه کنار میگذارم و آخر سال به آنها میدهم. اما هر هزینهٔ ناخواستهٔ ناراحتکنندهای (در مقیاس متعارف روزانه) به من تحمیل شد، آن را از بودجهای که برای خیریه در نظر گرفتهام کم میکنم. مثلاً اگر به خاطر سرعت غیرمجاز یا هر مسئلهٔ دیگری جریمه شدم، آن عدد را از بودجهٔ خیریه کم میکنم و آخر سال، هر چه ماند به خیریه میدهم.
به این شیوه برای باختهای کوچک روزمره حرص نخواهم خورد.
مستقل از این که این رفتار را بپسندید یا نه، این الگوی رفتاری مثال خوبی از حسابداری ذهنی است (قبل از این که به منبر نصیحت بروید که نباید از پول خیر دزدید، به خاطر داشته باشید که این احتمال وجود دارد که چنین فردی پیش از چنین قراری اساساً هیچ پولی به آن خیریه نمیداده است).
اگر چنین بحثهایی برایتان جذاب است میتوانید درسهای حسابداری ذهنی و روانشناسی پول را در متمم بخوانید: