هدف یک سیستم چیست؟

استافورد بیر، از صاحب‌نظران در نظریهٔ عمومی سیستم‌ها، جملهٔ معروفی دارد که تقریباً همهٔ علاقه‌مندان به تفکر سیستمی آن را شنیده‌اند (+):

«هدف یک سیستم، همان کاری است که دارد انجام می‌دهد.»

او این جمله را آن‌قدر به کار برده که مخفف آن هم کاملاً جا افتاده است: پوسی‌وید (POSIWID).

Purpose of a system is what it does.

بحث دربارهٔ این جمله، می‌تواند بسیار طولانی باشد. حتی دربارهٔ این که Purpose را چه باید ترجمه کرد، می‌شود ساعت‌ها صحبت کرد (چون هدف، ترجمهٔ Goal است و Purpose یک لایه عمیق‌تر است؛ چیزی شبیه علت وجودی). اما اتفاقاً اصل پیام جمله، بسیار ساده است (+/+/+):

در تحلیل و ارزیابی سیستم‌ها، وارد بازیِ تفاوت «هدف» و «نیت» نشوید. چیزی به نام نیت، در نظریهٔ‌ سیستم‌ها بی‌معناست. درخت سیب نمی‌تواند بگوید: من نیتم این بود که پرتقال بدهم، اما فعلاً مشغول سیب دادن هستم!

از نظر استافورد بیر، این را به همهٔ سیستم‌ها می‌توان تعمیم داد. مثلاً اگر از بانک مرکزی پرسیدید که هدف و علت وجودی شما چیست. جواب واقعی این است که: «ما در تلاشیم سالانه X% ارزش پول ملی کاهش پیدا کند.»

البته ممکن است یک فرد تصمیم‌گیر در سیستم بانکی به شما بگوید: «همهٔ اتفاقی که برای پول ملی می‌افتد، در اختیار بانک نیست و سازمان‌های دیگر هم دخیل‌اند.» چنین حرفی کاملاً درست است. او می‌تواند توضیحش را به این شکل دقیق‌تر کند: «ما به همراه مجموعه‌ای از سازمان‌ها در تلاشیم ارزش پول ملی سالانه X% کاهش پیدا کند.»

به شکل مشابه، اگر یک هولدینگ، شرکتی را خرید و سال‌ها وقت گذاشت و تلاش کرد و در نهایت آن را به ورشکستگی رساند، وقتی از مدیران هولدینگ پرسیدند در این سال‌ها مشغول چه کاری بودید؟ پاسخ دقیق این است که بگویند: با تمام قوا مشغول ورشکسته کردن این شرکت بودیم.

استافورد بیر با تکرار دائمی جملهٔ پو‌سی‌وید، می‌کوشید به تحلیل‌گران سیستم یادآوری کند که سیستم، چیزی فراتر از افراد و اجزای آن است. اجزای سیستم می‌توانند هر ادعایی دربارهٔ عملکرد و کارکرد و نیت طراحی سیستم داشته باشند. اما واقعیت سیستم، همان کاری است که انجام می‌دهد.

با مطالعهٔ مجموعه درس‌های تفکر سیستمی در متمم، درک بهتری از سیستم‌ها و نحوهٔ تحلیل آن‌ها پیدا می‌کنید:

نقشه راه یادگیری تفکر سیستمی

سیستم چیست؟

#تفکر سیستمی    #تفکر نقاد   #نقل قول

اهمیت تغییر مدل ذهنی انسان‌ها را فراموش نکنیم

«رویدادهای برجسته و چشم‌گیر تاریخ

نتیجهٔ مشهودِ

تغییرات نامشهود در شیوهٔ اندیشیدن انسان‌ها هستند.»

گوستاو لوبون (+) | مدل ذهنی

به بیان دیگر، تغییر در شیوهٔ فکر کردن انسان‌ها را نباید کم‌اهمیت و ناچیز شمرد. این تغییرات، اگر چه در ظاهر به چشم نمی‌آیند، اما منشاء همهٔ آن تحولات – سازنده و مخربی – هستند که در مرور تاریخ بشر، توجه ما را به خود جلب می‌کنند.

#تاریخ   #نقل قول   #مدل ذهنی

دنیای حیوانات | در تقلا برای گرفتن دانه‌های برف

وقتی دنیای انسان‌ها سخت و سنگین است، پناه بردن به دنیای دیگر جانداران می‌تواند فرصت کوتاهی برای تنفس و تجدیدقوا باشد.

به این بهانه، پیشنهاد می‌کنیم این کلیپ چند ثانیه‌ای از یک راکون را ببینید که می‌کوشد دانه‌های برف را در دست بگیرد. کلیپ را فردی به نام تیموتی اسنایدر در یوتیوب خود منتشر کرده است. او در واشنگتن زندگی می‌کند و این صحنه را دوربین مدار بستهٔ خانه‌اش ثبت کرده است.

توضیح این که ما کلیپ را ابتدا مستقیم در یوتیوب ندیدیم. بلکه با معرفی در Boing Boing به صفحه‌ی اسنایدر در یوتیوب رسیدیم (منصفانه است همیشه تا حد امکان به منابع واسط اشاره شود).

ما در متمم به بهانه‌های مختلف به سراغ حیوانات رفته‌ایم و اگر علاقه‌مند باشید می‌توانید از طریق لینک زیر، تعدادی از مطالبی را که با این موضوع منتشر شده‌اند ببینید:

مجموعه مطالب متمم درباره حیوانات

#ویدئو  #طبیعت و جانداران

تاریخ، غیرخطی است.

«گفته‌اند که گاه دهه‌هایی در تاریخ وجود دارد که هیچ اتفاقی در آن‌ها روی نمی‌دهد، و گاه هفته‌‌هایی که به اندازهٔ چنددهه در آن‌ها اتفاق می‌افتد.»

این جمله را لنین گفته است. شاید سابقهٔ لنین به شکلی باشد که نامش به عنوان گوینده، برای جمله‌ها اعتبارآفرین نباشد. اما اصل جمله، مستقل از این که چه کسی آن را گفته، با شناخت ما از تاریخ و تجربه‌های فردی‌مان هم‌خوان است. به همین علت، آن را در بسیاری از کتاب‌ها و نوشته‌ها – که حتی به تاریخ مرتبط نیستند – می‌بینیم (+/+/+).

آشنایی با مفهوم سیستم و تفکر سیستمی، درک چنین جمله‌ای را آسان‌تر هم می‌کند. چون ترجمهٔ این جملهٔ لنین به زبان سیستمی، یکی از بدیهیات نظریهٔ سیستم‌هاست: «رفتار سیستم‌های پیچیده‌ای مثل تاریخ، غیرخطی است.»

این گزاره چنان محکم و قوی است که نویسنده‌ای مانند مانوئل دو لاندا، درباره‌اش یک کتاب کامل نوشته است (+).

#نقل قول   #تاریخ

دردسر پیام سال نو | وقتی نمی‌فهمیم چه حرفی را چه زمانی نباید گفت

پیام تبریک نوروزی وزیر دفاع آلمان، به یک دردسر جدی برای او تبدیل شد. کریستین لامبرشت، ویدئوی کوتاهی به مناسبت آغاز سال ۲۰۲۳ منتشر کرد. تصمیمی که ظاهراً عجیب نیست. اما اشتباهات او در فرم و محتوا، کار را برایش پیچیده کرد.

او در پیام خود به جنگ اوکراین اشاره کرد،‌ اما پیامش در خیابان و در شرایطی ضبط شده که نور و صدای آتش‌بازی سال نو، پس‌زمینهٔ ویدئو را پُر کرده است.

پیام لامبرشت از نظر محتوا هم خالی از اشکال نبود. او پس از اشاره به این‌که در سال ۲۰۲۲ شاهد جنگی در قلب اروپا بوده‌ایم و با چالش‌هایی باورنکردنی مواجه شده‌ایم، گفت که این اتفاقات زمینه‌ای شده تا او با افرادی «بسیار بسیار خاص و جالب» آشنا شود و از این منظر، قدردان و شکرگزار است.

تصمیم وزیر دفاع آلمان دربارهٔ  ضبط چنین پیامی – در حالی که انتظار نمی‌رفت حتماً در اکانت شخصی خود پیام منتشر کند – و اصرار او بر این که نکتهٔ مثبتی هم از این جنگ پیدا کند، و توصیف تلاش‌ها و شجاعت‌های مردم در یک جنگ در قالب اصطلاح «آدم‌های خاص و جالب» خشم منتقدان را برانگیخت و این واژه‌ها و تعبیرها را مناسب وضعیت جنگی و انسان‌های غم‌دیده و جنگ‌زده ندانستند (+/+/+).

منتقدان برای توصیف پیام لامبرشت از اصطلاح Tone-deaf استفاده می‌کنند؛ پیامی کاملاً‌ ناهمدلانه. انگار که لامبرت، ناتوان از شنیدن صداها و پیام‌های محیط خود، دهان به سخن گشوده و حرف زده است.

این نخستین خرابکاری لامبرشت نیست. او در اوایل جنگ اوکراین هم در پاسخ به درخواست اوکراین برای ارسال سلاح‌های سنگین، اعلام کرده بود که ۵۰۰۰ کلاهخود نظامی برای اوکراین ارسال می‌کند. آن تصمیم هم نشان می‌داد که گوش و چشم لامبرشت برای دیدن و شنیدن آن‌چه در اطرافش می‌گذرد، ضعیف هستند.

بعید است این اشتباه به تنهایی به تغییر لامبرشت منجر شود. اما قطعاً فرصت بسیار خوبی در اختیار مخالفان او قرار خواهد داد تا به صدراعظم آلمان برای تغییر او فشار وارد کنند. برای مردم سخت است باور کنند کسی که در انتخاب چند کلمه و موقعیت فیلمبرداری ضعیف است، بتواند در تصمیم‌های سرنوشت‌ساز نظامی آلمان، درست عمل کند.

همدلی | ظرافتهای کلامی

#مهارت ارتباطی

دربارهٔ نظام آموزشی | درس‌های مدرسه را زود فراموش می‌کنیم

راسل اکاف از منتقدان سبک رایج آموزش است و معتقد است که روش‌های آموزشی بیشتر بر پایهٔ «یاد دادن (تحمیل آموخته‌ها)» طراحی شده‌اند تا «یادگیری (جستجو و کشف).» او جایی می‌گوید (+):

«بیشتر چیزهایی را که در مدرسه می‌آموزیم، به سرعت فراموش می‌کنیم.

البته که این از بخت خوب ماست. چون اغلب آن‌چه می‌آموزند، یا غلط است، یا تاریخ مصرف کوتاهی دارد.»

راسل اکاف | تفکر سیستمی

منتقدان نظام‌های آموزشی معاصر کم نیستند و راسل اکاف صرفاً یکی از آن‌هاست. از دیگر منتقدان می‌توان به کن رابینسون اشاره کرد که ما کتاب «المنت» او را در متمم معرفی و مرور کرده‌ایم:

کتاب المنت (يافتن جوهر درون)

#تفکر نقاد   #توسعه فردی   #نقل قول   #راسل اکاف

اگر کاری را دوست نداشته باشم…

راسل اکاف، از بنیان‌گذاران تفکر سیستمی و تحلیل سیستم، جایی در مرور گذشتهٔ خود به نکتهٔ مهمی اشاره می‌کند (+):

«برای من هیچ حجمی از پول آن‌قدر ارزش ندارد که به خاطرش کاری را که جذاب و لذت‌بخش نیست انجام دهم.»

شاید این جمله برای بخشی از جامعه که دست‌شان در انتخاب شغل باز نیست، بسیار خوش‌دلانه به نظر برسد. کاملاً هم منطقی است.

اما هم‌چنان هستند کسانی که می‌توانند مخاطب این حرف محسوب شوند: افرادی که بیش از یک گزینه پیش روی‌شان است، اما به خاطر درآمد کم به سراغ فعالیت و حرفه‌ای که دوست دارند نمی‌روند. و نیز کسانی که یک شغل و فعالیت را – با وجود این که دوست ندارند – صرفاً به خاطر امید به دستاوردهای مالی‌اش دنبال می‌کنند.

ما فراموش می‌کنیم که متوسط درآمد در یک رشته، پیش‌بینی‌کنندهٔ درآمد ما در آن رشته نیست. اگر به یک فعالیت علاقه داشته باشیم و عاشقانه آن را دوست بداریم، احتمال این که در بالاترین بخش طیف درآمدی در آن رشته قرار بگیریم بیشتر است (جایی که حتی شاید دیگران ما را نقطهٔ خارج از نمودار در نظر بگیرند). و در مقابل، بی‌علاقگی هم می‌تواند ما را به نماد موفق نبودن (یا معمولی بودن) در یک رشته تبدیل کند.

علاوه بر این‌ها، باید به خاطر داشته باشیم که رشته‌های تخصصی و مشاغل هم رونق و رکود و بهار و خزان دارند و در طول زمان، حجم چالش‌ها و زحمت‌ها و دردسرهایشان نسبت به دستاوردهایشان کم و زیاد می‌شود. در دوره‌های ناخوشایند و نامطلوب، این صرفاً عشق و علاقه است که می‌تواند ما را در برابر شکستن، خسته‌شدن و رها کردن حفظ کند.

مسیر شغلی

#توسعه فردی   #نقل قول   #راسل اکاف

سقوط ارزش بازار شرکتهای تکنولوژی | حاصل خوش‌بینی‌‌های بی‌پایه

در سال ۲۰۲۲ ارزش بازار شرکت تسلا حدود ۶۲۲ میلیارد دلار سقوط کرد؛ به عبارتی، چند بار ارزش بازار کل بورس ایران.

اگر به هیچ خبر یا تحلیلی توجه نکنید و صرفاً این عدد را ببینید، احتمالاً بلافاصله توجه‌تان به ایلان ماسک جلب خواهد شد و خواهید گفت: شلوغ‌کاری‌های ایلان ماسک، جو‌سازی‌های خبری‌اش، خرید توییتر و ده‌ها رفتار دیگرش، ارزش بازار تسلا را بر باد داده است.

اما بررسی دقیق‌تر نشان می‌دهد که چنین تحلیلی ساده‌اندیشانه است؛ یا لااقل همه‌جانبه نیست.

اگر تمام شرکت‌های زیرمجموعهٔ S&P 500 را بررسی کنید و شرکت‌هایی را که در سال ۲۰۲۲ بیشترین سقوط در ارزش بازار داشته‌اند بیابید، به فهرست جالبی می‌رسید (+):

  • سقوط ارزش بازار شرکت آمازون: ۸۰۵ میلیارد دلار
  • سقوط ارزش بازار شرکت اپل: ۷۵۳ میلیارد دلار
  • سقوط ارزش بازار شرکت مایکروسافت: ۷۰۰ میلیارد دلار
  • سقوط ارزش بازار شرکت تسلا: ۶۲۲ میلیارد دلار
  • سقوط ارزش بازار سهام A شرکت متا (فیس‌بوک و اینستاگرام و …): ۴۶۶ میلیارد دلار
  • سقوط ارزش بازار شرکت ان‌ویدیا: ۳۲۹ میلیارد دلار
  • سقوط ارزش بازار شرکت پی‌پل: ۱۴۳ میلیارد دلار
  • سقوط ارزش بازار شرکت نت‌فلیکس: ۱۳۴ میلیارد دلار

ارزش بازار شرکتهای تکنولوژی

به عبارت دیگر، بخش قابل‌توجهی از سقوط تسلا، احتمالاً ربطی به ایلان ماسک ندارد و بخشی از روند حاکم بر بازار شرکت‌های تکنولوژی است. این که چرا چنین اتفاقی افتاده،‌ می‌تواند موضوع بحث جداگانه‌ای باشد. اما حداقل می‌توانید به چند عامل زیر فکر کنید و ببینید سهم هر کدام را چقدر می‌دانید:

 دوران پسا کرونا: در دوران کرونا بازار شرکت‌های تکنولوژی رونق گرفته بود و حتی این جوّ تا حدی وجود داشت که شاید دنیای فیزیکی هرگز به رونق گذشتهٔ خود باز نگردد. به نظر می‌رسد موج رشدی که بر پایهٔ این تحلیل شکل گرفته بود، قدرت خود را از دست داده است.

 بلوغ تدریجی بازارها: ده یا بیست سال پیش، بسیاری از بازارهایی که امروز در اختیار شرکت‌های تکنولوژی هستند، یا بسیار کوچک بودند و یا اساساً وجود نداشتند. از مارکت‌پلیس‌ها و تبلیغات کلیلی تا ایمیل مارکتینگ و اینفلوئنسر مارکتینگ. از خودران‌ها تا مدل درآمد اشتراکی. پس در نگاهی بلندمدت، بازار به سمت اشباع رفته است. در بعضی حوزه‌ها این نکته را بهتر می‌توان فهمید. مثلاً اینستاگرام که در سال‌های نخست،‌ یک ایدهٔ کاملاً نوآورانه بود و خدمت تازه‌ای را – حداقل به شکلی تازه – به جهان اضافه می‌کرد، امروز در پی این است که قابلیت‌های تیک‌تاک و توییتر را تقلید کند. بقیهٔ پلتفرم‌های بزرگ هم در پی تقلید از رقبای خود هستند و می‌توان گفت به نوعی گرفتار بحران هویت (Identity Crisis) شده‌اند. تا زمانی که خلاقیت تازه‌ای اتفاق نیفتد و شرکت‌ها به جان بازار یکدیگر بیفتند، احتمالاً رشد‌های بزرگ – به سبک سال‌ها و دههٔ گذشته – به وجود نخواهد آمد.

 ضعف مردم در تحلیل شرکت‌ها: یک بار دیگر تیتر همین مطلب را بخوانید: «ارزش بازار شرکت‌های تکنولوژی.» ما چیزی به نام شرکت‌های تکنولوژی نداریم و این تیتر، غلط (یا گمراه‌کننده) است. اپل، ربط چندانی به تسلا ندارد. ماهیت تسلا هم با آمازون فرق دارد. آمازون را هم نمی‌توان به نت‌فلیکس ربط داد. اوج و فرود این شرکت‌ها باید به تدریج از یکدیگر مستقل (De-couple) شود. با وجودی که همهٔ ما تفاوت این شرکت‌ها را می‌دانیم، هم‌چنان از «شرکت‌های تکنولوژی» استفاده می‌کنیم. این خطا باعث می‌شود که با خوش‌بینی به آیندهٔ «تکنولوژی» ناگهان سرمایه‌ها به سمت این گروه شرکت‌ها (مستقل از تفاوت‌های داخلی‌شان) سرازیر شود و وقتی هم بدبینی بر بازار حاکم شد، رونق از بازار همهٔ آن‌ها برود. تا زمانی که این نگاه در بازار وجود دارد، سرنوشت این شرکت‌ها تا حدی با هم گره خواهد خورد. این ناپختگی را در سیاست‌گذاری کشور خودمان هم می‌بینیم. مثلاً ناگهان موجی از حمایت‌ها از شرکت‌های دانش‌بنیان شکل می‌گیرد و بعد از مدتی هم همهٔ این شرکت‌ها رها می‌شوند. این شکل از نگاه‌ فلّه‌ای به صنایع، اوج و فرودهای فلّه‌ای را هم ایجاد می‌کند.

سقوط ارزش بازار شرکت‌های تکنولوژی را نمی‌توان شبیه ترکیدن حباب دات کام در سال ۲۰۰۰ دانست؛ هم آگاهی بازار بیشتر شده و هم مقیاس سقوط به آن اندازه نیست. اما مرور اتفاقاتی که در آن سال افتاد، می‌تواند آموزنده باشد:

حباب دات کام

#تکنولوژی   #اقتصاد

واتس‌اپ با مرگ کاربرانش چگونه برخورد می‌کند؟

کمتر پیش می‌آید که هنگام ثبت‌نام در یک سرویس دیجیتال به این سوال فکر کنیم که: «پس از مرگم چه اتفاقی برای اکانت من خواهد افتاد؟» اما این سوال مهمی است که باید بیاموزیم آن را جدی بگیریم. بسیاری از پلتفرم‌های دیجیتال هم با این سوال روبه‌رو بوده و هستند.

به عنوان نمونه به واتس‌اپ که بسیاری از ما از آن برای ارتباط با دیگران استفاده می‌کنیم فکر کنید. آیا پیش آمده که از خودتان بپرسید پس از مرگ یک کاربر چه بلایی بر سر اکانت او خواهد آمد؟

واتس‌اپ در بخش سوالات متداول توضیح داده که اگر یک اکانت برای مدت ۱۲۰ روز کاملاً غیرفعال بماند (فوت کاربر یا قطع شدن اینترنت برای چهار ماه) آن اکانت را – با هدف حفظ امنیت و حریم شخصی کاربر – پاک خواهد کرد. البته این به آن معنا نیست که اطلاعات شما کاملاً از بین می‌رود. نسخهٔ پشتیبان پیام‌ها که روی موبایل ذخیره شده، هم‌چنان باقی می‌ماند و تا زمانی که شمارهٔ‌ جدیدی روی همان گوشی برای واتس‌اپ تعریف نشود، برای کسی که به گوشی شما دسترسی داشته باشد، قابل بازیابی خواهد بود.

میراث دیجیتال

همین سوال را می‌توان در مورد بسیاری از سرویس‌ها و پلتفرم‌های دیجیتال پرسید؛ به ویژه سرویس‌هایی که اطلاعات شخصی قابل‌توجهی از ما را در اختیار دارند.

چنین بحثی، زیرمجموعهٔ موضوع گستردهٔ میراث دیجیتال محسوب می‌شود و به نظر می‌رسد که گستردگی آن چنان است که می‌تواند رشته‌ای تخصصی برای مطالعه و یادگیری و ارائهٔ خدمات به دیگران باشد.

شبکه های اجتماعی

ما در درس میراث دیجیتالی ما از سلسله درس‌های سواد دیجیتال متمم با جزئیات بیشتری به این بحث پرداخته‌ایم:

میراث دیجیتالی ما

#تکنولوژی   #سواد دیجیتال   #شبکه های اجتماعی

 

آب همیشه برنده است | اهمیت منابع آبی را فراموش نکنیم

«آب همیشه برنده است.»

عبارت Water Always Wins بر جلد کتابی از اریکا گیز نشسته. کتابی که انتشارات دانشگاه شیکاگو در سال ۲۰۲۲ منتشر کرده است. در صفحه‌ٔ تقدیم کتاب چنین می‌خوانیم:

«تقدیم به آب، و هر آن‌چه به آب مربوط است: خواه ماده معدنی باشد و خواه میکروب، خواه سگ آبی و خواه موجودی دوپا.

و تقدیم به کارآگاهان آب: به خاطر کنجکاوی‌شان، چشم‌اندازشان، و تلاش‌شان برای آینده‌ای قابل‌زیستن.»

.

اهمیت منابع آبی

کتاب به نقش تأثیرگذار آب در شکل‌گیری حیات، تمدن انسانی و سرنوشت زمین می‌پردازد. نقشی که به نظر می‌رسد ما به اندازهٔ گذشتگان به آن توجه نداریم. در گذشته متوجه بودند که دوری و نزدیکی از چاه و رودخانه می‌تواند سرنوشت‌شان را تغییر دهد. اما دسترسی به آب لوله‌کشی و شکل‌گیری ساختارهای شهری باعث شده فراموش کنیم که هم‌چنان «آب» است که مشخص می‌کند «انسان» چه سرنوشتی خواهد داشت و نه برعکس. آب می‌تواند با غیاب خود ریشهٔ تمدن را بخشکاند یا با سرریز شدن بر سر مردم،‌ تمدنی را در خود غرق کند.

اریکا گیز داستان آب را از نخستین دوره‌های زمین‌شناسی آغاز می‌کند و پس از موجودات تک‌سلولی به سراغ سگ‌های آبی (نخستین مهندسان آب) می‌رود و این مسیر را تا امروز و فردا ادامه می‌دهد.

در تعریف او، کارآگاه‌های آب کسانی هستند که می‌کوشند «ارادهٔ آب» را کشف کنند و ببینند آب چه می‌کند و چه می‌خواهد و برای آینده چه اراده کرده است. او بر این باور است که تنها اگر آب را در همین حد جدی بگیریم و دنبال کنیم، می‌شود تمدن انسان را برای مدت طولانی‌تری حفظ کرد.

او در آخرین صفحات کتاب یادآوری می‌کند که درست است جنگ داخلی سوریه، ریشه‌های متعدد و بسیار پیچیده‌ای داشته است، اما فراموش نکنیم که یکی از ریشه‌ها، کم‌آبی بود: خشک‌ترین وضعیتِ تاریخیِ منطقه‌ای خشک، که سدسازی‌های ترکیه هم آن را خشک‌‌تر کرده بود و دولت هم با سیاست‌های کشاورزی‌های نادرست، اتلاف منابع آبی را تشویق می‌کرد. کاهش محصول‌دهی، تشنه‌ ماندن احشام، و افزایش هزینهٔ پمپاژ آب از چاه‌ها، روستانشینان را به مهاجرت به مناطق شهری سوق داد و شهرهایی که در اثر موج سنگین مهاجران عراقی بعد از فروپاشی عراق و به خاطر سیاست‌‌گذاری‌های ضعیف حاکمیتی در آستانهٔ فروپاشی بودند، ظرفیتی برای تحمل موج‌های جدید جمعیتی نداشتند و در هم ریختند.

اریکا گیز در تمام صفحات کتاب خود، خوانندگان را دعوت می‌کند که آب را جدی‌تر بگیرند. ماده‌ای که دقیقاً به علت حیات‌بخش بودن، نبودنش می‌تواند عامل ممات و مرگ و نابودی نیز باشد.

دو مطلب زیر در متمم هم به نوعی به این بحث مربوط هستند:

تصمیم‌های دشوار و پیچیده درباره آب

بحران کم آبی در کدام کشورها جدی است؟

#محیط زیست   #معرفی کتاب