مدیریت زمان
کارهای کمتر از دو دقیقه
۱۳ فروردین, ۱۴۰۲    |  بهره وری, مدیریت زماناز میان انبوه تکنیکهایی که برای مدیریت زمان و انضباط شخصی مطرح میشود، مورد سادهای وجود دارد که بسیاری از ما آن را جدی نمیگیریم:
«خوب است که عادت کنید کارهای خود را بنویسید،
اما کارهایی را که انجامشان کمتر از ۲ دقیقه وقت میگیرد،
و میتوان در همان لحظه انجام داد،
ننویسید، انجام دهید.»
گاهی اوقات، عقب انداختن کارهای کوچک، ناگزیر است. چون شرایط و فضا فراهم نیست. اما بیشتر وقتها فقط تنبلی میکنیم.
مثلاً اگر قرار است قبض برق را پرداخت کنید و الان هم روی مبل خانه یا پشت میزتان نشستهاید و اطلاع کارت بانکیتان هم در موبایلتان هست، اشتباه است که «پرداخت قبض برق» را در فهرست کارهای آتی خود بنویسید.
نوشتن فهرست کارها نباید به روشی برای طفره رفتن از انجام کارها تبدیل شود.
این حرف ساده – اما مهم – را افراد بسیاری گفتهاند. اما بیتردید دیوید آلن نویسندهٔ کتاب Getting Things Done نقش مهمی در رواج دادن و جا انداختن آن داشته است. این کتاب و تکنیکهای GTD در یکی از درسهای متمم معرفی شدهاند:
روش نوشتن فهرست کارها (تکنیک GTD)
بچهها این تیم فریس است | مثل تیم فریس نباشید!
۱۵ شهریور, ۱۴۰۱    |  بهره وری, مدیریت زمان, نقل قولتیم فریس، بلاگر معروف، که ثروت قابلتوجهی هم از وبلاگنویسی و انتشار مطالب وبلاگ در قالب کتاب و تولید پادکست به دست آورده، در کتاب «هفتهٔ کاری چهار ساعته» بخشهایی را به مدیریت زمان اختصاص داده است.
او در اوایل فصل پنجم کتابش، به ویلفرد پارتو اشاره میکند و چنین میگوید: «چهار سال قبل، یک اقتصاددان زندگی من را برای همیشه تغییر داد. خجالتآور است که هیچوقت این فرصت پیش نیامد که برایش یک نوشیدنی بخرم. ویلفرد پارتو عزیز من، حدوداً صد سال قبل فوت کرده بود.»
به نظر میآید که یکی از علتهای ثروتمند شدن تیم فریس را باید در خساست او جستجو کرد. این که کسی زندگی او را برای همیشه متحول کرده و در نهایت، میخواسته برای قدردانی او صرفاً یک نوشیدنی بخرد. با توجه به این که پارتو مطمئناً فوت کرده و نمیتواند چیزی برای جبران طلب کند، فریس میتوانست حداقل در حد ادعا، هدیهای ارزشمندتر پیشنهاد کند. و به فرض این که نخواهد دروغ بگوید، میتوانست صرفاً بگوید که متأسف است که نتوانسته از نزدیک پارتو را ببیند و از او به خاطر این تأثیر ماندگار تشکر کند؛ یا لااقل از فعل «خریدن» استفاده نکند و بگوید او را به یک نوشیدنی «دعوت کنم».
البته ممکن است بگویید «buy him a drink» تقریباً همان معنای «یک نوشیدنی مهمانش کنم» میدهد. اما وقتی «invite him for a drink» هم وجود دارد، ما در خوشبینانهترین حالت با دوگانهٔ آشنای «بنشین و بفرما» روبهرو هستیم.
این بیدقتی در انتخاب کلمات را بیشتر در نسل جدید نویسندگانی میبینیم که بدون مطالعهٔ کافی و آشنایی با آثار کلاسیک، دست به قلم برده و سوار بر موج وب و شبکههای اجتماعی به شهرت رسیدهاند. به هر حال پارتو این شانس را داشته که فریس را ندیده تا فریس به او بگوید: «بیا اینجا بنشین تا برایت یک گیلاس نوشیدنی بخرم و خوشحال شوی.» اما خوب است ما هم به خاطر داشته باشیم که نگاه عددی و کمّی گاهی ناخواسته در واژهها و جملاتمان نشت میکند و ممکن است از نظر طرف مقابل بیاحترامی تلقی شود.
در پایان باید بگوییم که واقعاً انتخاب یک کلمهٔ نادرست چندان مهم نیست. اما بهانهٔ خوبی است که به شما پیشنهاد کنیم اگر حوصله داشتید درس اصل پارتو را در متمم مرور کنید و ببیند پارتو چه گفته بود که تیم فریس حاضر شده بود به خاطر تأثیر جاودانهاش برای او یک نوشیدنی بخرد.
گوش دادن به فایل صوتی اتیکت و مرور درس ظرافتهای کلامی هم توصیهٔ همیشگی ماست:
#مدیریت زمان #بهرهوری #نقل قول