اگر کاری را دوست نداشته باشم…

راسل اکاف، از بنیان‌گذاران تفکر سیستمی و تحلیل سیستم، جایی در مرور گذشتهٔ خود به نکتهٔ مهمی اشاره می‌کند (+):

«برای من هیچ حجمی از پول آن‌قدر ارزش ندارد که به خاطرش کاری را که جذاب و لذت‌بخش نیست انجام دهم.»

شاید این جمله برای بخشی از جامعه که دست‌شان در انتخاب شغل باز نیست، بسیار خوش‌دلانه به نظر برسد. کاملاً هم منطقی است.

اما هم‌چنان هستند کسانی که می‌توانند مخاطب این حرف محسوب شوند: افرادی که بیش از یک گزینه پیش روی‌شان است، اما به خاطر درآمد کم به سراغ فعالیت و حرفه‌ای که دوست دارند نمی‌روند. و نیز کسانی که یک شغل و فعالیت را – با وجود این که دوست ندارند – صرفاً به خاطر امید به دستاوردهای مالی‌اش دنبال می‌کنند.

ما فراموش می‌کنیم که متوسط درآمد در یک رشته، پیش‌بینی‌کنندهٔ درآمد ما در آن رشته نیست. اگر به یک فعالیت علاقه داشته باشیم و عاشقانه آن را دوست بداریم، احتمال این که در بالاترین بخش طیف درآمدی در آن رشته قرار بگیریم بیشتر است (جایی که حتی شاید دیگران ما را نقطهٔ خارج از نمودار در نظر بگیرند). و در مقابل، بی‌علاقگی هم می‌تواند ما را به نماد موفق نبودن (یا معمولی بودن) در یک رشته تبدیل کند.

علاوه بر این‌ها، باید به خاطر داشته باشیم که رشته‌های تخصصی و مشاغل هم رونق و رکود و بهار و خزان دارند و در طول زمان، حجم چالش‌ها و زحمت‌ها و دردسرهایشان نسبت به دستاوردهایشان کم و زیاد می‌شود. در دوره‌های ناخوشایند و نامطلوب، این صرفاً عشق و علاقه است که می‌تواند ما را در برابر شکستن، خسته‌شدن و رها کردن حفظ کند.

مسیر شغلی

#توسعه فردی   #نقل قول   #راسل اکاف