وقتی انسان‌ها از رده خارج می‌شوند | آرتور سی کلارک

آرتور سی کلارک در سال ۱۹۶۲ مجموعه‌ای از مقاله‌ها و جستارهای خود را با عنوان Profiles of the Future منتشر کرد (جستار چیست؟).

همهٔ آن جستارها در یک ویژگی مشترک بودند: هر یک می‌کوشیدند یکی از سناریوهای محتمل در مورد آیندهٔ انسان را ترسیم و بررسی کنند. کلارک برای هجدهمین جستار این کتاب عنوان جالبی انتخاب کرده است: «از رده خارج شدن انسان‌ها.»

او در جملات پایانی این جستار، به دورانی نه‌چندان دور اشاره می‌کند که مغز ارگانیک (داخل جمجمهٔ ما انسان‌ها) و مغز هوشمند ماشینی در کنار هم قرار می‌گیرند و به یکدیگر کمک می‌کنند (ساده‌ترین مثال آن، وقتی است که راهنمایی‌های نرم‌افزار مسیریاب برای تصمیم‌گیری دربارهٔ انتخاب مسیر به کمک‌مان می‌آید).

کلارک می‌پرسد: این مشارکت و همکاری انسان و ماشین چقدر می‌تواند ادامه پیدا کند؟ آیا این ترکیب، پایدار و بادوام خواهد بود؟ یا بخش ارگانیکِ این ترکیب [یعنی مغز انسان] به مانعی تبدیل می‌شود که بهتر است آن را کنار بگذاریم؟ اگر در نهایت چنین چیزی روی دهد، که من چنین برداشتی دارم، نباید پشیمان شویم و مطمئناً نباید بترسیم.

آرتور سی کلارک

وقتی کتاب دویست صفحه‌ای آرتور سی کلارک را می‌خوانیم، به سختی می‌توانیم باور کنیم که بیش از نیم قرن از زمان نگارش آن‌ها گذشته است. دغدغه‌های او، سوال‌هایی است که امروز بیش از هر زمان دیگری در گذشته، معنا پیدا کرده‌اند. بسیاری از تجربه‌های ذهنی که در آن کتاب مطرح می‌شود، واقعیت‌های عینی زمان ماست (تجربهٔ ذهنی چیست؟).

خود کلارک هم در مقدمه‌ای که ده سال بعد، یعنی در دههٔ هفتاد، برای کتاب نوشته، می‌گوید که «به نظرم آن حرف‌ها امروز معنای بیشتری دارند.» احتمالاً اگر امروز هم زنده بود و برای کتابش مقدمه‌ای می‌نوشت، باز هم این جمله را به کار می‌برد. این نوع کتاب‌ها، بیش از هر چیز به ما یادآوری می‌کنند که نباید آثار قدیمی و کلاسیک را نادیده گرفت و صِرفِ توجه به تاریخ انتشار کتاب، نمی‌تواند معیار مناسبی برای انتخاب و مطالعهٔ کتاب‌ها باشد.

این نکته‌ای است که در یکی از درس‌های متمم به آن پرداخته‌ایم:

اهمیت کتابهای قدیمی

#نقل قول  #معرفی کتاب