سقوط ارزش بازار شرکتهای تکنولوژی | حاصل خوشبینیهای بیپایه
۴ دی, ۱۴۰۱در سال ۲۰۲۲ ارزش بازار شرکت تسلا حدود ۶۲۲ میلیارد دلار سقوط کرد؛ به عبارتی، چند بار ارزش بازار کل بورس ایران.
اگر به هیچ خبر یا تحلیلی توجه نکنید و صرفاً این عدد را ببینید، احتمالاً بلافاصله توجهتان به ایلان ماسک جلب خواهد شد و خواهید گفت: شلوغکاریهای ایلان ماسک، جوسازیهای خبریاش، خرید توییتر و دهها رفتار دیگرش، ارزش بازار تسلا را بر باد داده است.
اما بررسی دقیقتر نشان میدهد که چنین تحلیلی سادهاندیشانه است؛ یا لااقل همهجانبه نیست.
اگر تمام شرکتهای زیرمجموعهٔ S&P 500 را بررسی کنید و شرکتهایی را که در سال ۲۰۲۲ بیشترین سقوط در ارزش بازار داشتهاند بیابید، به فهرست جالبی میرسید (+):
- سقوط ارزش بازار شرکت آمازون: ۸۰۵ میلیارد دلار
- سقوط ارزش بازار شرکت اپل: ۷۵۳ میلیارد دلار
- سقوط ارزش بازار شرکت مایکروسافت: ۷۰۰ میلیارد دلار
- سقوط ارزش بازار شرکت تسلا: ۶۲۲ میلیارد دلار
- سقوط ارزش بازار سهام A شرکت متا (فیسبوک و اینستاگرام و …): ۴۶۶ میلیارد دلار
- سقوط ارزش بازار شرکت انویدیا: ۳۲۹ میلیارد دلار
- سقوط ارزش بازار شرکت پیپل: ۱۴۳ میلیارد دلار
- سقوط ارزش بازار شرکت نتفلیکس: ۱۳۴ میلیارد دلار
به عبارت دیگر، بخش قابلتوجهی از سقوط تسلا، احتمالاً ربطی به ایلان ماسک ندارد و بخشی از روند حاکم بر بازار شرکتهای تکنولوژی است. این که چرا چنین اتفاقی افتاده، میتواند موضوع بحث جداگانهای باشد. اما حداقل میتوانید به چند عامل زیر فکر کنید و ببینید سهم هر کدام را چقدر میدانید:
دوران پسا کرونا: در دوران کرونا بازار شرکتهای تکنولوژی رونق گرفته بود و حتی این جوّ تا حدی وجود داشت که شاید دنیای فیزیکی هرگز به رونق گذشتهٔ خود باز نگردد. به نظر میرسد موج رشدی که بر پایهٔ این تحلیل شکل گرفته بود، قدرت خود را از دست داده است.
بلوغ تدریجی بازارها: ده یا بیست سال پیش، بسیاری از بازارهایی که امروز در اختیار شرکتهای تکنولوژی هستند، یا بسیار کوچک بودند و یا اساساً وجود نداشتند. از مارکتپلیسها و تبلیغات کلیلی تا ایمیل مارکتینگ و اینفلوئنسر مارکتینگ. از خودرانها تا مدل درآمد اشتراکی. پس در نگاهی بلندمدت، بازار به سمت اشباع رفته است. در بعضی حوزهها این نکته را بهتر میتوان فهمید. مثلاً اینستاگرام که در سالهای نخست، یک ایدهٔ کاملاً نوآورانه بود و خدمت تازهای را – حداقل به شکلی تازه – به جهان اضافه میکرد، امروز در پی این است که قابلیتهای تیکتاک و توییتر را تقلید کند. بقیهٔ پلتفرمهای بزرگ هم در پی تقلید از رقبای خود هستند و میتوان گفت به نوعی گرفتار بحران هویت (Identity Crisis) شدهاند. تا زمانی که خلاقیت تازهای اتفاق نیفتد و شرکتها به جان بازار یکدیگر بیفتند، احتمالاً رشدهای بزرگ – به سبک سالها و دههٔ گذشته – به وجود نخواهد آمد.
ضعف مردم در تحلیل شرکتها: یک بار دیگر تیتر همین مطلب را بخوانید: «ارزش بازار شرکتهای تکنولوژی.» ما چیزی به نام شرکتهای تکنولوژی نداریم و این تیتر، غلط (یا گمراهکننده) است. اپل، ربط چندانی به تسلا ندارد. ماهیت تسلا هم با آمازون فرق دارد. آمازون را هم نمیتوان به نتفلیکس ربط داد. اوج و فرود این شرکتها باید به تدریج از یکدیگر مستقل (De-couple) شود. با وجودی که همهٔ ما تفاوت این شرکتها را میدانیم، همچنان از «شرکتهای تکنولوژی» استفاده میکنیم. این خطا باعث میشود که با خوشبینی به آیندهٔ «تکنولوژی» ناگهان سرمایهها به سمت این گروه شرکتها (مستقل از تفاوتهای داخلیشان) سرازیر شود و وقتی هم بدبینی بر بازار حاکم شد، رونق از بازار همهٔ آنها برود. تا زمانی که این نگاه در بازار وجود دارد، سرنوشت این شرکتها تا حدی با هم گره خواهد خورد. این ناپختگی را در سیاستگذاری کشور خودمان هم میبینیم. مثلاً ناگهان موجی از حمایتها از شرکتهای دانشبنیان شکل میگیرد و بعد از مدتی هم همهٔ این شرکتها رها میشوند. این شکل از نگاه فلّهای به صنایع، اوج و فرودهای فلّهای را هم ایجاد میکند.
سقوط ارزش بازار شرکتهای تکنولوژی را نمیتوان شبیه ترکیدن حباب دات کام در سال ۲۰۰۰ دانست؛ هم آگاهی بازار بیشتر شده و هم مقیاس سقوط به آن اندازه نیست. اما مرور اتفاقاتی که در آن سال افتاد، میتواند آموزنده باشد: