ما تقریباً چیزی از این دنیا نمی‌بینیم

«سیستم ادراکی انسان به شکلی رشد و تکامل یافته است که صرفاً‌ می‌تواند اشیاء با سایز متوسط را درک کند و بفهمد؛ یعنی چیزهایی که ابعادشان در محدودهٔ اتم تا سیاره‌ها قرار می‌گیرد.»

این جمله بخشی از یکی از مقالات ملتزوف و مور است که در سال ۲۰۰۰ برای کتابی که به توانایی‌های ذهنی کودکان می‌پردازد نوشته شده است (+).

اگر عبارت «اشیاء با سایز متوسط» را حذف کنیم، یا آن عبارت را نگه داریم و توضیح پایان جمله را حذف کنیم، دیگر جمله تکان‌دهنده نخواهد بود. اما وقتی ملتزوف از عبارت «اشیاء با سایز متوسط» استفاده می‌کند و در ادامه توضیح می‌دهد که منظورش چیزهایی در محدودهٔ اتم تا سیارات است، تازه می‌فهمیم که با تذکر تکان‌دهنده‌ای روبه‌رو شده‌ایم.

بله. دنیا در مقیاس زیر-اتمی و فرا-سیاره‌ای هم وجود دارد و آن‌چه ما می‌بینیم، بخش کوچکی از آن است. بگذریم از این‌که بسیاری از ما در درک همین محدوده هم ضعیف هستیم و جهان‌مان به فضایی بسیار کوچک‌تر – از مورچه تا ماهواره – محدود می‌شود.

همین محدودیت ادراک (Limitation in Perception) را در قلمرو زمان و در زنجیرهٔ علیت هم داریم. مثلاً در قلمرو اقتصادی تصمیمی می‌گیریم و اثرات اجتماعی یا امنیتی آن را نمی‌بینیم. یا در قلمرو فرهنگ تصمیم می‌گیریم و اثرات آن را بر حوزهٔ اشتغال فراموش می‌کنیم.

تفکر سیستمی دانشی است که قرار است به ما کمک کند بخشی از این محدودیت ادراکی را کاهش دهیم.

تفکر سیستمی

برای کسی که فرصت و حوصلهٔ مطالعهٔ کامل درس‌های تفکر سیستمی را ندارد، مطالعهٔ درس اثر مار کبرا به تنهایی می‌تواند اقدامی ارزشمند باشد.

اما پیش از این‌که به سراغ آن درس‌ها بروید، یک بار دیگر جملهٔ ملتزوف و مور را با هم بخوانیم:

تفکر سیستمی

#نقل قول #تفکر سیستمی