زندگی در کشورهای کمونیستی | گاوی که شیر ندهد در خدمت امپریالیسم است

کمونیسم در تئوری، یکی از زیباترین ایده‌هایی است که بشر در تخیل خود پرورده است. این جذابیت را از گسترش سریع آن در نیمی از جهان طی چند دهه در قرن بیستم می‌فهمیم.

در عین حال، تجربهٔ عملی حکومت کمونیستی و زندگی در کشورهای کمونیستی نشان داده که این تفکر، یکی از هولناک‌ترین ایده‌هایی است که در عمل ممکن است در جامعهٔ بشری پیاده شود (و البته نهایتاً طرفدارانش به آن ادعای شناخته‌شده برسند که کمونیسم واقعی این نیست و چیز دیگری است).

کتابهای بسیاری دربارهٔ زندگی در کشورهای کمونیستی نوشته شده‌اند. اما برخی از آن‌ها رویکرد جالب و متمایزی را انتخاب کرده‌اند. از جمله این کتابها، خورد و خوراک دیکتاتورها است که در آن شابوسکی به بهانهٔ‌ ترجیحات غذایی و ذائقهٔ دیکتاتورها دربارهٔ تفکر آن‌ها و زندگی در کشورهایشان حرف می‌زند.

در بخشی از کتاب به «اوبره بلانکا» گاو محبوب کاسترو اشاره شده که به خاطر شیردهی زیاد، رکورد گینس را هم کسب کرد. برای کاسترو، مانند سایر کشورهای کمونیستی، اولویت اصلی این بود که «نمایشی از پیشرفت و توسعه‌یافتگی» به‌پا کند و گاوی که زیادتر از همهٔ گاوها شیر می‌دهد، ابزار خوبی برای این نمایش بود.

صفحه ای از کتاب خورد و خوراک دیکتاتورها که زندگی در کشورهای کمونیستی و الگوی ذهنی رهبران کمونیست را نشان می‌دهد

در کتاب می‌خوانیم که با گاو کاسترو مشابه بالاترین مقامهای حزب کمونیست رفتار می‌شده و تلاش بر این بوده که از نسل او گاوهایی شیرده ایجاد شوند که کل شیر مردم کوبا را تأمین کنند.

شیردهی گاو بعد از چند زایمان افت کرد و دیگر نه‌تنها افتخاری برای کمونیسم نبود، بلکه می‌توانست بهانه‌ای در دست امپریالیسم باشد. این بود که نهایتاً کاسترو تصمیم گرفت او را یوتانایز کند.

کتاب را یوسف‌حصیرچین ترجمه کرده و #نشر گمان به بازار عرضه کرده است.

لینک این مطلب در کانال تلگرام «با متمم»

#هایلایت   #معرفی کتاب

ما در پاراگراف فارسی متمم چند کتاب معرفی کرده‌ایم که به زندگی در کشورهای کمونیستی و زندگی مردم در اروپای شرقی پس از فروپاشی کمونیسم می‌پردازند. این کتابها را می‌توانید در صفحهٔ زیر ببینید:

چند کتاب درباره زندگی در کشورهای کمونیستی

چشمتان را ببندید و فکر کنید | چند جمله از کتاب فیزیکدانان مطرح جهان

لوئیس آلوارز، برندهٔ نوبل فیزیک ۱۹۶۸، می‌گوید:

“پدرم توصیه کرده بود هر چند ماه یک بار روی صندلی مطالعه‌ام بشینم. چشمانم را ببندم و سعی کنم مسئله‌های تازه‌ای برای حل کردن پیدا کنم. این توصیه را بسیار جدی گرفتم و خوشحالم که این کار را کردم.”

He advised me to sit every few months in my reading chair for an entire evening, close my eyes and try to think of new problems to solve. I took his advice very seriously and have been glad ever since that I did

کتاب A-Z of Physicists
معرفی و زندگی‌نامه فیزیکدانان مشهور
نوشتهٔ دریل لایتر (Darryl Leiter)

همهٔ ما این تجربه را داشته‌ایم که گاه ده‌ها و صدها ساعت درگیر حل کردن مشکلات خرده‌ریزی بوده‌ایم که یکی از این توقف‌های چندساعته می‌توانسته ما را از گرفتاری در دام آن‌ها نجات دهد. و نیز گاهی، فرصت‌های بزرگی را ندیده‌ایم که همین توقف‌ها می‌توانست آن‌ها را به چشم‌مان بیاورد.

یک یا دو ساعت چشم بستن و یک‌جا نشستن، آن هم چندماه یک‌بار، کاری نیست که بتوانیم برای انجام ندادنش بهانه بیاوریم.

حل مسئله

لینک این مطلب در کانال تلگرام «با متمم»

#هایلایت   #معرفی کتاب

درس‌های زیر مستقیماً به توصیهٔ فوق مربوط نیستند. اما ماهیت‌شان از این جهت شبیه است که یادآوری می‌کنند نیاز واقعی ما مدیریت توجه است. متوقف شدن، تمرکز و فاصله گرفتن از روزمرگی‌ها می‌تواند فرصتی برای فکر کردن عمیق‌تر دیدن افق‌های گسترده‌تر فراهم کند.

فایل صوتی مدیریت توجه (فروشگاه متمم)

اهمیت وقفه و خوابیدن روی مسئله

یک دانشمند به چه سطحی از هوش نیاز دارد؟

ادوارد ویلسون، زیست‌شناس و مورچه‌شناس برجسته، در خودزندگینامه‌اش که با عنوان نامه هایی به دانشمند جوان منتشر شده نظر خود را درباره سطح هوش مناسب برای یک دانشمند به این شکل بیان می‌کند:

عکس از کتاب ادوارد ویلسون

“یک دانشمند ایدئال سطح هوش متوسطی دارد: به حدی باهوش که بداند چه کاری باید انجام دهد، اما نه آنقدر تیزهوش که از انجام آن کارها حوصله‌اش سر برود.”

لینک این مطلب در کانال تلگرام «با متمم»

#هایلایت   #معرفی کتاب

تا کنون از نوشته‌های ادوارد ویلسون دو مطلب در پاراگراف فارسی متمم آمده است:

نامه هایی به دانشمند جوان

گوشت‌خواری یا گیاه‌خواری؟ (از کتاب در جستجوی طبیعت)

کتاب مردگان | افراد تأثیرگذاری که در زمان زندگی‌شان دیده نشدند

نیویورک تایمز کتابی دارد به نام کتاب مردگان (Book of the Dead). این کتاب که با ویراستاری ویلیام مک‌دونالد منتشر شده، منتخبی از سوگ‌نامه‌هایی است که نیوروک تایمز از بدو تأسیس (سال ۱۸۵۱) تا کنون منتشر کرده است.

بر اساس آن‌چه در کتاب آمده، نیویورک تایمز مجموعاً حدود ۱۰۰۰۰ سوگ‌نامه برای مشاهیر (هنرمند، نویسنده،‌ سیاستمدار، ورزشکار، بازیگر و …)‌ منتشر کرده که در این کتاب ۳۲۰ مورد آن‌ها نقل شده است.

یکی از نکات آموزنده در این کتاب، توضیحی است که در مقدمهٔ آن آمده:

More striking are the outright omissions. You will not find in this book obituaries about Vincent van Gogh, Paul Gauguin or Paul Cézanne; about Soren Kierkegaard, Franz Kafka or Anton Chekhov; about Charlotte Bronte, Emily Dickinson or Sylvia Plath—for the simple reason that none were ever published. And the reason they weren’t, as best as can be determined, is that those now illustrious products of the 19th century were not widely known, if known at all, at the time of their deaths.

ویلیام مک‌دونالد ویراستار کتاب توضیح می‌دهد که سوگ‌نامهٔ کسانی مثل ون‌گوگ، کافکا، کی‌یر کگارد و چخوف در کتاب نیست. علت هم این است که اساساً در ایام مرگ ایشان گزارشی در روزنامه منتشر نشده است. چون در زمان خودشان، آن‌قدر مهم و تأثیرگذار محسوب نمی‌شده‌اند و بعداً در اوایل قرن بیستم بوده که مشخص شده آنان از جمله افراد تأثیرگذار قرن نوزدهم بوده‌اند.

البته چنین اتفاقی منحصر به قرن نوزدهم نیست. در همهٔ دوره‌ها می‌شود نمونه‌هایی را پیدا کرد که جامعه و جهان، در تشخیص و برآورد اهمیت و جایگاه انسان‌ها اشتباه کرده‌اند. نمونه‌ای از این اشتباه در مطلبی که درباره آلن تورینگ در روزنوشته‌ها منتشر شده دیده می‌شود (آلن تورینگ؛‌ مرثیه‌ای برای ما).

احتمالاً همین الان هم افراد بسیاری هستند که ما درکی از مقیاس اهمیت، تأثیرگذاری و جایگاه‌شان در جهان‌مان نداریم.

شاید بشود این اتفاق را تعمیم داد و گفت: «ما انسان‌ها، برخلاف تصورمان، به نوعی نابینایی در تشخیص اهمیت و تأثیر افراد و رویدادهای معاصر گرفتاریم. و گذشته‌ای را که تجربه نکرده‌ایم، واضح‌تر از امروزی که پیش چشم‌مان است می‌بینیم.

لینک این مطلب در کانال تلگرام «با متمم»

#هایلایت   #معرفی کتاب

از میان مشاهیری در این نوشته به آن‌ها اشاره شده، دربارهٔ ون گوگ دو مطلب در متمم هست. اولی چند نمونه از آثار اوست و دیگری یکی از نامه‌هایش:

چند نمونه از آثار ون گوگ

ترس از بوم خالی زندگی (نامه‌ای از ون گوگ)

همان‌طور که می‌دانید در متمم صفحه‌ای داریم که بعضی کتاب‌های ترجمه‌نشده را برای ترجمه به ناشران پیشنهاد می‌کنیم. این کتاب هم از جمله آثاری است که می‌تواند در فهرست پیشنهاد کتاب برای ترجمه قرار بگیرد.

کتاب ریویو برای محصولات آمازون | تجربه شانزده سال کامنت‌گذاری در سایت آمازون

کوین کیلیان شانزده سال تمام، از ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۹ مشغول Review‌ نوشتن برای محصولات در سایت آمازون بوده است.

نه به سبک رایج،‌ که معمولاً نقاط قوت و ضعف محصولات را می‌نویسند. بلکه هر آن‌چه درباره‌ی محصول به ذهنش می‌رسیده: دیدگاه‌های شخصی، توضیحات فرهنگی، طنز و شوخی،‌ قصه و حکایت و …

کیلیان سراغ هر محصولی که تصور کنید رفته است؛ از کتاب‌های آشپزی تا فیلم‌ها.

اکنون در اواخر سال ۲۰۲۴ قرار است انتشارات دانشگاه MIT منتخبی از ۲۰۰۰ کامنت و تحلیل او را در قالب کتابی با عنوان  Selected Amazon Reviews منتشر کند. پی‌گفتار کتاب را هم دودی بلامی همسر کیلین نوشته.

هر دو نفر از افراد صاحب‌نام در جنبش ادبی نسبتاً‌ جدیدی هستند که به اسم «روایت تازه / New Narrative» شناخته می‌شود.

چنین کتابی حداقل از دو منظر جالب‌توجه است. از یک سو به علاقه‌مندان ادبیات یادآوری می‌کند که ژانرهای جدیدی شکل گرفته که پیش از این وجود نداشته. و از سوی دیگر به فعالان استراتژی محتوا نشان می‌دهد که محتوای تولیدکننده توسط کاربران (UGC) به‌صورت بالقوه می‌تواند گنجینه‌ای مهم و ارزشمند باشد.

کتاب ریویو محصولات آمازون

لینک این مطلب در کانال تلگرام «با متمم»

#معرفی کتاب

آینده کتاب چیست؟ آيا کتابها باقی می‌مانند؟ ماریو بارگاس یوسا پاسخ می‌دهد

در دهه‌های اخیر، همهٔ کسانی که کتاب را دوست دارند و از کتاب حرف می‌زنند، با یک دغدغهٔ مهم هم دست‌و‌پنجه نرم می‌‌کنند: آینده کتاب.

آيا کتاب باقی می‌‌ماند یا مانند بسیاری از اختراعات بشر کنار گذاشته می‌شود؟ آیا فُرم کتاب دستخوش تغییر می‌شود، اما کارکرد خود را حفظ می‌کند؟ آیا تبدیل شدن کتاب کاغذی به دیجیتال، تحولی در مسیر تکامل کتاب است یا باید آن را گامی در مسیر انقراض کتاب در نظر گرفت؟

در این باره اتفاق‌نظر وجود ندارد. پیش‌بینی تحولات تکنولوژی دشوار است و در عین حال، دلبستگی عاطفی به کتاب زمینهٔ‌ خطا در قضاوت و تحلیل را افزایش می‌دهد.

با این حال، خواندن نظرات نویسندگان، متفکران و تحلیل‌گران در این زمینه آموزنده است. ماریو بارگاس یوسا، نویسندهٔ مطرح آمریکای جنوبی درباره آینده کتاب چنین می‌گوید:

در عصر ما پیامبران حزن‌آوری هم هستند که می‌گویند کتاب ناپدید خواهد شد.

آقای بیل گیتس کمی پیش در آکادمی سلطنتی زبان اسپانیایی در مادرید، در سخنانی هراس‌آور گفت: از این پس کتاب‌ها ناپدید می‌شوند و کامپیوتر با آمادگی کامل تمام عملکردهای کتاب را انجام می‌دهند و جایگزین آن‌ها خواهند شد. او هم‌چنین گفت که این اتفاق برای جهان بسیار خوب خواهد بود، زیرا زمانی که مصرف کاغذ از بین برود سطح جنگل‌ها چند برابر می‌شود و کلروفیل بیشتری در محیط زیست به‌وجود می‌آید.

خوب، امیدوارم که الهامات آقای بیل گیتس به وقوع نپیوندند. من شخصاً با کامپیوتر کار می‌کنم و به‌هیچ‌وجه مخالف تحول فوق‌العاده‌ای که علوم و فنون برای بشریت به ارمغان آورده‌اند نیستم، ولی فکر می‌کنم که ماندگاری کتاب در جهان آتی در کنار کامپیوترها و تمام شگفتی‌های دیداری و شنیداری بستگی به ما دارد، فکر می‌کنم عملکردهای خاصی وجود دارند که فقط در حیطه‌ی قدرت کتاب‌ها هستند.

عملکردهایی که در علوم ارتباطات و اطلاعات وجود ندارند تا کامپیوترها بتوانند واقعاً جانشین کتاب‌ها شوند. با کتاب رابطه‌ای صمیمانه و خصوصی برقرار می‌شود؛ لازم است که کلمات را، از طریق جنبش تخیلی که جنبشی خلّاق است، تبدیل به تصویر کنیم؛ با آدم‌هایی مربوط شویم که حرکت و گفتگو می‌کنند، که می‌اندیشند و تعمق می‌کنند و به‌نوعی ما را به دنیای خود می‌برند. دنیاهایی که عملاً از حقیقت مطلق گریزانند، دنیاهایی که کنجکاوی و نارضایتی را به‌طور منسجم و کامل در ما خلق می‌کنند، روح انتقادی را پرورش می‌دهند و ما را نسبت به محیط اطرافمان بسیار شکاک و پرمسئولیت بار می‌آورند.

این جملات را از بخش «در ستایش کتابخانه» از کتاب در ستایش ادبیات نقل کردیم. در ستایش ادبیات را آقای منوچهر یزدانی ترجمه کرده و انتشارات حکمت کلمه به بازار عرضه کرده است.

معرفی این کتاب در پاراگراف فارسی متمم آمده و می‌توانید آن را صفحهٔ‌ زیر بخوانید:

در ستایش ادبیات

#نقل قول   #کتابها

درباره نقد ترجمه | در نقد ترجمه نباید به بررسی غلط‌ها اکتفا کرد

حسین معصومی همدانی در کتاب اخلاق نوشتن، مقاله‌ای دارد با عنوان «در دشواری و ضرورت تألیف».

او در بخشی از این مقاله – که در واقع مقدمهٔ بحث جرأت تألیف است – به نکته‌ای ساده اما مهم دربارهٔ نقد ترجمه اشاره می‌کند، نکته‌ای که در بررسی و ارزیابی کتابهای غیرداستانی که این روزها ترجمهٔ آن‌ها در کشورمان بسیار رایج است به‌کار می‌آید:

«در زمینهٔ آثار ادبی و اجتماعی در کشور ما یک سنت دیرینهٔ نقدنویسی وجود دارد، که گرچه هیچ‌گاه از غرض‌ورزی‌های شخصی خالی نبوده، اما به هر حال از لحاظ پالایش محیط فرهنگی تأثیر مثبت داشته است. اکنون باید سعی کرد که چنین جریانی در حوزه‌های علمی و فنی هم به وجود بیاید.

نقد یک ترجمهٔ علمی و فنی می‌تواند از ذکر اغلاط املایی و انشایی و علمی آن آغاز شود، اما نباید در این مرحله متوقف شود، بلکه باید سرانجام به بررسی مسائل مهم‌تری هم بپردازد: آیا کتاب در میان آثار نظیر خود، شایسته‌ترین اثر برای ترجمه بوده است؟ آیا فلسفهٔ تألیف آن با مقتضیات فرهنگی و اجتماعی ما سازگار است؟ آیا این کتاب نیازهای آموزشی ما را برمی‌آورد؟»

کتاب اخلاق نوشتن در متمم با جزئیات بیشتر در مجموعه درس‌های چالش نگارش متمم معرفی شده است:

معرفی کتاب اخلاق نوشتن

#معرفی کتاب   #نقل قول

چند جمله از کتاب جهان مکتوب | آیا آیندگان کتابهای ما را خواهند خواند؟

در معرفی موزه تاریخ کامپیوتر در متمم گفتیم که ما احتمالاً نخستین نسلی هستیم که وسایل مورد استفادهٔ خودمان را در موزه‌ها می‌بینیم. علت این اتفاق، سرعت تحول تکنولوژی است که وسایل روزمره را در مدتی کوتاه کهنه و حتی غیرقابل‌استفاده می‌کند.

مارتین پوکنر در بخش‌های پایانی کتاب جهان مکتوب که در پاراگراف فارسی متمم معرفی شده است، این چالش را در چند جمله چنین شرح داده است:

«ماندگاری رسانه‌های الکترونیکی در گذر زمان، به خاطر کهنه‌شدن سریع برنامه‌ها و قالب‌های کامپیوتری، از همین حالا به مشکلی اساسی مبدل شده است. اگر بخت‌و‌اقبال یارمان باشد، مورخان آینده خواهند توانست مجموعه داده‌های از دور خارج‌شده را رمزگشایی کنند یا کامپیوترهای قدیمی را به‌منظور دسترسی به فایل‌هایی که جور دیگری قابل‌خواندن نیستند بازسازی کنند (تا حد زیادی شبیه رمزگشایی از خط میخی که در قرن نوزدهم صورت گرفت).

کتابداران هشدار می‌دهند که بهترین راه برای حفظ آثار از تغییر و تحولات جنگ‌های آینده بر سر قالب نوشتار، چاپ کردن آن‌ها روی کاغذ است. شاید بهتر باشد که همچون امپراتوران چینی آثار معتبرمان را بر سنگ‌ها حجاری کنیم.»

کتاب جهان مکتوب | پاراگراف فارسی

علاوه بر موزه تاریخ کامپیوتر، یکی از درس‌های متمم در مجموعهٔ تجربه ذهنی به موضوع مشابهی پرداخته است: اگر یک باستان‌شناس قرن‌ها و یا هزاران سال بعد خانهٔ شما را از زیر آوار کشف کند، چه چیزهایی در آن خواهد یافت:

موزه تاریخ کامپیوتر

یک باستان‌شناس در خانه شما

#نقل قول   #معرفی کتاب   #تاریخ   #نوشتن

نکته‌‌ای از کتاب گذر از شکاف | بر مشتری متمرکز شوید و نه بازار

اگر کیک می‌فروشید، به «بازار کیک تولد» فکر می‌کنید یا «خانواده‌هایی که برای تولد فرزندشان کیک می‌خرند؟»

اگر فعال دیجیتال مارکتینگ و تولید محتوا هستید، به «بازار محتوای روانشناسی رابطه عاطفی» فکر می‌کنید یا «کسانی که می‌خواهند کیفیت رابطهٔ عاطفی خود را بهتر کنند؟»

اگر مبلمان اداری می‌فروشید، به «بازار مبلمان اداری» فکر می‌کنید یا «استارتاپ‌هایی که می‌خواهند مبلمان اولین دفتر کارشان را بخرند؟»

ما معمولاً عادت داریم بازار را بر اساس محصول تعریف کنیم، اما وقتی به مشتری، پرسونای مشتری و ویژگی های دموگرافیک بازار فکر می‌‌کنیم، تصویر شفاف‌تری از نیازهای بازار در ذهن‌مان شکل می‌گیرد و ایده‌های بهتری برای ارزش آفرینی به ذهن‌مان می‌رسد.

با وجودی که کتاب گذر از شکاف برای محصولات حوزهٔ تکنولوژی و برهم‌زنندهٔ بازار نوشته شده، اما توصیه‌ای که جفری مور در این زمینه مطرح کرده برای همهٔ‌ فعالان بازاریابی و حتی فروشندگان مفید است:

«شما باید روی مشتری هدف متمرکز شوید، نه روی بازار هدف.

وقتی به بازار به‌عنوان نوعی دسته‌بندی نگاه کنید، فضایی کاملاً‌ غیرشخصی و انتزاعی می‌بینید: بازار گوشی‌های هوشمند، بازار روترهای گیگابیتی، بازار اتوماسیون اداری و …

نه نام و نه توصیف بازارها هیچ‌کدام تصویری خاطره‌انگیز را زنده نمی‌کنند و استعداد شهودی فرد را بیدار نمی‌سازند. در واقع، این توصیف‌ها به‌هیچ‌وجه مفهوم رایج «بازار» را به ذهن ما نمی‌آورند.

برای توضیح بیشتر، باید گفت این توصیف‌ها از بازار، مشتریان را مشخص نمی‌کنند؛ بلکه در عوض، منظورشان مجموعهٔ رقباست.»

کتاب گذر از شکاف

در متمم یک درس به معرفی کتاب گذر از شکاف و درسی هم به شرح تفاوت صنعت و بازار اختصاص داده شده که هر دو به این بحث مربوط می‌شوند:

کتاب گذر از شکاف (زیرمجموعهٔ کتابهای بازاریابی و فروش)

تفاوت صنعت و بازار

#بازاریابی و فروش   #نقل قول   #معرفی کتاب

چند جمله از کتاب اصول مدیریت علمی تیلور

فردریک تیلور را با مدیریت علمی می‌شناسند. سبکی از مدیریت که به بهینه‌سازی عملکرد فکر می‌کرد و مدام درگیر کارسنجی و زمان‌سنجی بود.

اما مرور نوشته‌های تیلور نشان می‌دهد که دغدغهٔ اصلی او بزرگ‌تر بوده و می‌خواسته مدیریت منابع انسانی را به گونه‌ای متحول کند که اتلاف منابع در سطح ملی کاهش یابد.

او خود را مشاور مدیریت می‌دانست و در بخشی از زندگی حرفه‌ای‌اش با این عنوان فعالیت می‌کرد. بر اساس دسته‌بندی‌های امروزی می‌توان تیلور را – مستقل از این‌که نگرش او را بپسندیم یا نه – از نخستین مشاوران منابع انسانی دانست.

آن‌چه در ادامه می‌خوانید، از کتاب اصول مدیریت علمی تیلور (Principles of Scientific Management) انتخاب شده است:

در گذشته تفکر حاکم [بر مدیریت] در این جمله خلاصه می‌شد که «رهبران صنعت، ساخته نمی‌شوند، بلکه این‌چنین به دنیا می‌آیند.» و بر مبنای این نظریه معتقد بودند که اگر فرد مناسبی را انتخاب کنید، می‌شود انتخاب روش انجام کار را به خودش واگذار کرد.

در آینده خواهند پذیرفت که رهبران ما به همان اندازهٔ خصیصه‌های ذاتی نیازمند آموزش هم هستند و هیچ فرد بزرگی (که از سیستم سنتی مدیریت پرسنل برآمده) نمی‌تواند با چند انسان معمولی که به شیوه‌ای مناسب برای همکاری کارآمد سازمان‌دهی شده‌اند رقابت کند.

در گذشته انسان در اولویت بود؛ در آینده باید سیستم‌ها در اولویت باشند. البته این به هیچ‌وجه به آن معنا نیست که نیازی به انسان‌های بزرگ نخواهد بود. هدف هر سیستم خوبی باید پرورش انسان‌های درجه‌ یک باشد.

کتاب اصول مدیریت علمی تیلور

در متمم می‌توانید دربارهٔ فردریک تیلور و مدیریت علمی و نیز وظایف مشاوران منابع انسانی بیشتر بخوانید:

مدیریت علمی

شرح وظایف مشاور منابع انسانی

#معرفی کتاب   #نقل قول   #بهره وری   #مدیریت منابع انسانی   #فردریک تیلور