زندگی در کشورهای کمونیستی | گاوی که شیر ندهد در خدمت امپریالیسم است

کمونیسم در تئوری، یکی از زیباترین ایده‌هایی است که بشر در تخیل خود پرورده است. این جذابیت را از گسترش سریع آن در نیمی از جهان طی چند دهه در قرن بیستم می‌فهمیم.

در عین حال، تجربهٔ عملی حکومت کمونیستی و زندگی در کشورهای کمونیستی نشان داده که این تفکر، یکی از هولناک‌ترین ایده‌هایی است که در عمل ممکن است در جامعهٔ بشری پیاده شود (و البته نهایتاً طرفدارانش به آن ادعای شناخته‌شده برسند که کمونیسم واقعی این نیست و چیز دیگری است).

کتابهای بسیاری دربارهٔ زندگی در کشورهای کمونیستی نوشته شده‌اند. اما برخی از آن‌ها رویکرد جالب و متمایزی را انتخاب کرده‌اند. از جمله این کتابها، خورد و خوراک دیکتاتورها است که در آن شابوسکی به بهانهٔ‌ ترجیحات غذایی و ذائقهٔ دیکتاتورها دربارهٔ تفکر آن‌ها و زندگی در کشورهایشان حرف می‌زند.

در بخشی از کتاب به «اوبره بلانکا» گاو محبوب کاسترو اشاره شده که به خاطر شیردهی زیاد، رکورد گینس را هم کسب کرد. برای کاسترو، مانند سایر کشورهای کمونیستی، اولویت اصلی این بود که «نمایشی از پیشرفت و توسعه‌یافتگی» به‌پا کند و گاوی که زیادتر از همهٔ گاوها شیر می‌دهد، ابزار خوبی برای این نمایش بود.

صفحه ای از کتاب خورد و خوراک دیکتاتورها که زندگی در کشورهای کمونیستی و الگوی ذهنی رهبران کمونیست را نشان می‌دهد

در کتاب می‌خوانیم که با گاو کاسترو مشابه بالاترین مقامهای حزب کمونیست رفتار می‌شده و تلاش بر این بوده که از نسل او گاوهایی شیرده ایجاد شوند که کل شیر مردم کوبا را تأمین کنند.

شیردهی گاو بعد از چند زایمان افت کرد و دیگر نه‌تنها افتخاری برای کمونیسم نبود، بلکه می‌توانست بهانه‌ای در دست امپریالیسم باشد. این بود که نهایتاً کاسترو تصمیم گرفت او را یوتانایز کند.

کتاب را یوسف‌حصیرچین ترجمه کرده و #نشر گمان به بازار عرضه کرده است.

لینک این مطلب در کانال تلگرام «با متمم»

#هایلایت   #معرفی کتاب

ما در پاراگراف فارسی متمم چند کتاب معرفی کرده‌ایم که به زندگی در کشورهای کمونیستی و زندگی مردم در اروپای شرقی پس از فروپاشی کمونیسم می‌پردازند. این کتابها را می‌توانید در صفحهٔ زیر ببینید:

چند کتاب درباره زندگی در کشورهای کمونیستی

چشمتان را ببندید و فکر کنید | چند جمله از کتاب فیزیکدانان مطرح جهان

لوئیس آلوارز، برندهٔ نوبل فیزیک ۱۹۶۸، می‌گوید:

“پدرم توصیه کرده بود هر چند ماه یک بار روی صندلی مطالعه‌ام بشینم. چشمانم را ببندم و سعی کنم مسئله‌های تازه‌ای برای حل کردن پیدا کنم. این توصیه را بسیار جدی گرفتم و خوشحالم که این کار را کردم.”

He advised me to sit every few months in my reading chair for an entire evening, close my eyes and try to think of new problems to solve. I took his advice very seriously and have been glad ever since that I did

کتاب A-Z of Physicists
معرفی و زندگی‌نامه فیزیکدانان مشهور
نوشتهٔ دریل لایتر (Darryl Leiter)

همهٔ ما این تجربه را داشته‌ایم که گاه ده‌ها و صدها ساعت درگیر حل کردن مشکلات خرده‌ریزی بوده‌ایم که یکی از این توقف‌های چندساعته می‌توانسته ما را از گرفتاری در دام آن‌ها نجات دهد. و نیز گاهی، فرصت‌های بزرگی را ندیده‌ایم که همین توقف‌ها می‌توانست آن‌ها را به چشم‌مان بیاورد.

یک یا دو ساعت چشم بستن و یک‌جا نشستن، آن هم چندماه یک‌بار، کاری نیست که بتوانیم برای انجام ندادنش بهانه بیاوریم.

حل مسئله

لینک این مطلب در کانال تلگرام «با متمم»

#هایلایت   #معرفی کتاب

درس‌های زیر مستقیماً به توصیهٔ فوق مربوط نیستند. اما ماهیت‌شان از این جهت شبیه است که یادآوری می‌کنند نیاز واقعی ما مدیریت توجه است. متوقف شدن، تمرکز و فاصله گرفتن از روزمرگی‌ها می‌تواند فرصتی برای فکر کردن عمیق‌تر دیدن افق‌های گسترده‌تر فراهم کند.

فایل صوتی مدیریت توجه (فروشگاه متمم)

اهمیت وقفه و خوابیدن روی مسئله

کتاب مردگان | افراد تأثیرگذاری که در زمان زندگی‌شان دیده نشدند

نیویورک تایمز کتابی دارد به نام کتاب مردگان (Book of the Dead). این کتاب که با ویراستاری ویلیام مک‌دونالد منتشر شده، منتخبی از سوگ‌نامه‌هایی است که نیوروک تایمز از بدو تأسیس (سال ۱۸۵۱) تا کنون منتشر کرده است.

بر اساس آن‌چه در کتاب آمده، نیویورک تایمز مجموعاً حدود ۱۰۰۰۰ سوگ‌نامه برای مشاهیر (هنرمند، نویسنده،‌ سیاستمدار، ورزشکار، بازیگر و …)‌ منتشر کرده که در این کتاب ۳۲۰ مورد آن‌ها نقل شده است.

یکی از نکات آموزنده در این کتاب، توضیحی است که در مقدمهٔ آن آمده:

More striking are the outright omissions. You will not find in this book obituaries about Vincent van Gogh, Paul Gauguin or Paul Cézanne; about Soren Kierkegaard, Franz Kafka or Anton Chekhov; about Charlotte Bronte, Emily Dickinson or Sylvia Plath—for the simple reason that none were ever published. And the reason they weren’t, as best as can be determined, is that those now illustrious products of the 19th century were not widely known, if known at all, at the time of their deaths.

ویلیام مک‌دونالد ویراستار کتاب توضیح می‌دهد که سوگ‌نامهٔ کسانی مثل ون‌گوگ، کافکا، کی‌یر کگارد و چخوف در کتاب نیست. علت هم این است که اساساً در ایام مرگ ایشان گزارشی در روزنامه منتشر نشده است. چون در زمان خودشان، آن‌قدر مهم و تأثیرگذار محسوب نمی‌شده‌اند و بعداً در اوایل قرن بیستم بوده که مشخص شده آنان از جمله افراد تأثیرگذار قرن نوزدهم بوده‌اند.

البته چنین اتفاقی منحصر به قرن نوزدهم نیست. در همهٔ دوره‌ها می‌شود نمونه‌هایی را پیدا کرد که جامعه و جهان، در تشخیص و برآورد اهمیت و جایگاه انسان‌ها اشتباه کرده‌اند. نمونه‌ای از این اشتباه در مطلبی که درباره آلن تورینگ در روزنوشته‌ها منتشر شده دیده می‌شود (آلن تورینگ؛‌ مرثیه‌ای برای ما).

احتمالاً همین الان هم افراد بسیاری هستند که ما درکی از مقیاس اهمیت، تأثیرگذاری و جایگاه‌شان در جهان‌مان نداریم.

شاید بشود این اتفاق را تعمیم داد و گفت: «ما انسان‌ها، برخلاف تصورمان، به نوعی نابینایی در تشخیص اهمیت و تأثیر افراد و رویدادهای معاصر گرفتاریم. و گذشته‌ای را که تجربه نکرده‌ایم، واضح‌تر از امروزی که پیش چشم‌مان است می‌بینیم.

لینک این مطلب در کانال تلگرام «با متمم»

#هایلایت   #معرفی کتاب

از میان مشاهیری در این نوشته به آن‌ها اشاره شده، دربارهٔ ون گوگ دو مطلب در متمم هست. اولی چند نمونه از آثار اوست و دیگری یکی از نامه‌هایش:

چند نمونه از آثار ون گوگ

ترس از بوم خالی زندگی (نامه‌ای از ون گوگ)

همان‌طور که می‌دانید در متمم صفحه‌ای داریم که بعضی کتاب‌های ترجمه‌نشده را برای ترجمه به ناشران پیشنهاد می‌کنیم. این کتاب هم از جمله آثاری است که می‌تواند در فهرست پیشنهاد کتاب برای ترجمه قرار بگیرد.