کلمات
درباره تاریخچه بیکاری | بیکارها از چه زمان وارد لغتنامه شدند؟
۱۰ فروردین, ۱۴۰۳    |  اقتصاد, کلماتبا وجودی که واژهٔ «بیکار» حداقل در زبان فارسی، قدمتی طولانی دارد و نمونههای آن در متون کهن ما نیز موجود است، اما «بیکاری» مفهومی نسبتاً جدید و مربوط به دوران مدرن است.
در زمانی که مشاغل خانوادگی بودند و نسل در نسل به ارث میرسیدند، بیکار بودن به مفهوم امروزی آن معنا نداشت. اما بعد از انقلاب صنعتی و از وقتی کارگاهها و کارخانهها شکل گرفتند، استخدام کردن و استخدام شدن در مقیاس گسترده معنا پیدا کرد.
بهویژه در قرن نوزدهم با مدرن شدن کارخانجات و تجهیزات آنها به تدریج جمعیت کارگرانی که پیش از این شغل داشتند و اکنون بیکار شده بودند، فزونی یافت (+)؛ کسانی که قبلاً employed (استخدامشده) بودند و حالا unemployed (استخدامنشده) باقی مانده بودند.
با وجودی که گاهی در حوالی سالهای ۱۸۳۰ در نوشتههای انگلیسی کلمهٔ unemployed به کار میرفت، این اصطلاح آنقدر ناآشنا و کمرواج بود که راهی به واژهنامهها پیدا نکرد. رکود اقتصادی جدی سالهای ۱۸۸۰ در انگلیس باعث شد که اصطلاح unemployed در سال ۱۸۸۲ برای نخستین بار به Oxford English Dictionary افزوده شود (+).
و پس از اینکه رکود ادامه پیدا کرد و بیکارها بیشتر شدند، در سال ۱۸۸۸ کلمهٔ unemployment یا بیکاری هم به دیکشنری آکسفورد راه پیدا کرد. امروزه تقریباً در همهٔ زبانهای دنیا اصطلاحی معادل بیکاری وجود دارد.
میدانیم که تفاوت بیکار با بیکاری در این است که بیکار، توصیف وضعیت یک فرد است. اما بیکاری، پدیدهای اجتماعی است.
اگر به تاریخچه کلمات و داستان شکلگیری و رواج اصطلاحات علاقهمندید، میتوانید درسهای زیر را در متمم بخوانید:
کدام درست است: محتوا یا محتوی؟
۱۹ آذر, ۱۴۰۲    |  کلماتکلمه محتوا در فارسی معادل content در زبان انگلیسی است و به آنچه درون یک رسانه عرضه میشود (= در ظرف رسانه ریخته میشود) محتوا میگویند.
به همین علت، وقتی کسی یک رسانه را انتخاب کرده و حرف و پیام خود را بستر آن رسانه عرضه میکند میگوییم به تولید محتوا مشغول است.
اما کلمه محتوی در فارسی کاربرد دیگری دارد و برای توصیف مواد تشکیلدهنده و نیز آنچه داخل یک ظرف گنجانده شده به کار میرود. مثلاً میگویند:
- بسته های محتوی کتاب (= بستههایی که کتاب در آنها هست)
- میوه های محتوی کربوهیدرات (= میوههایی که در خود کربوهیدرات دارند)
- مواد آرایشی محتوی دی اکسید تیتانیوم (= ماده آرایشی که در خود دی اکسید تیتانیوم دارد)
پس بهتر است کلمه محتوا را در اصطلاحاتی مانند تولید محتوا، بازاریابی محتوایی و استراتژی محتوا را به شکل محتوی ننویسم.
البته لازم به ذکر است که این شکل از کاربرد محتوی صرفاً مربوط به زبان فارسی است. در زبان عربی کلمهٔ content را به شکل محتوی مینویسند و عربزبانها معنی کلمه محتوی را به شکلی که ما به کار میبریم متوجه نمیشوند.
اگر به معنی کلمات و داستان آنها علاقه دارید میتوانید درسهای ظرافتهای کلامی را در متمم بخوانید:
همچنین اگر با محتوا به معنای جدید آن (محتوا در دنیای دیجیتال و شبکه های اجتماعی) سر و کار دارید میتوانید درس تعریف محتوا (زیرمجموعهٔ دیجیتال مارکتینگ) را بخوانید:
این کنش واگرد شدنی نیست!
۹ شهریور, ۱۴۰۲    |  کلماتبا خواندن جملهٔ «این کنش واگرد شدنی نیست» چه چیزی به ذهنتان میرسد؟ نه. اشتباه نکنید. این جمله نه فحش است و نه تهدید و نه تحلیل اجتماعی. معما هم نیست. این پیام که ممکن است در برخی سرویسهای داخلی دریافت کنید به این معناست که کاری که انجام دادهاید (مثلاً پاک کردن یا ارسال پیامک) دیگر Undo نمیشود. اگر پیام را پاک کردهاید، دیگر به آن دسترسی ندارید و اگر ارسال کردهاید، هیچ راهی برای پسگرفتن حرفتان وجود ندارد.
نمیدانیم سیستمی که به کاربر خود میگوید «کنش واگرد شدنی نیست» در پی خوشحالی و رضایت چه فرد یا مجموعهای است. اما قطعاً اولویتش کاربر و خوانندهٔ این پیام نبوده است.
دربارهٔ ترجمه و واژهگزینی و حفظ زبان، عقیده و اختلافنظر بسیار است. اما نباید فراموش کنیم که همواره معیاری وجود دارد که از همهٔ معیارها و اصول و ارزشها بالاتر است: زبان، اگر نتواند پیام را به درستی، با سرعت و با کمترین ابهام منتقل کند، نمیتوان آن را زبان نامید.
کلمات انگلیسی خاص | ویژهٔ نیازهای جدید | Situationship
۳۰ دی, ۱۴۰۱    |  کلماتزبان موجودی زنده است که متناسب با بستر فرهنگی و نیازهای محیطی ما رشد میکند. در طول زمان، برخی واژهها کنار گذاشته میشوند و برخی دیگر، خلق میشوند؛ همگی با این هدف که زبان، بتواند به هدف اصلی خود، یعنی ارتباط سادهتر و شفافتر دست یابد. بررسی روند کمرنگ شدن کلمات و خلق کلمات جدید، روشی آموزنده برای درک تحولات یک جامعه است.
طی سالهای اخیر کلمهٔ Situationship در زبان انگلیسی رواج یافته است؛ از آن دسته کلمات انگلیسی خاص که از ترکیب Situation و Relationship ساخته شده و برای نویسندگان و خوانندگان چنددهه قبل، معنا ندارد. سرویس Ngram گوگل به ما میگوید که رشد استفاده از این کلمه صرفاً مربوط به دههٔ اخیر است:
ایوا ایلوز در کتاب پایان عشق (The End of Love) در شرح معنی کلمهٔ Situationship به این نکته اشاره میکند که
Situationship شکلی از رابطه است که از یک دوستی عادی فراتر رفته اما یک رابطهٔ متعهدانه هم نیست. رابطهای که سهم «امروز» در آن بیشتر از «آینده» است. در عین حال، آن را نمیتوان صرفاً به ارضای نیازهای ج.نسی هم محدود دانست.
چرا امروز این کلمه بیشتر از قبل به کار میآید و رواج یافته است؟ نمیتوان در این زمینه قطعی نظر داد. شاید چون چنین سطحی از رابطه، اگر در گذشته هم بوده، دورهای کوتاه و گذرا بوده. اما الان شکلی ماندگارتر و طولانیتر به خود گرفته است. شاید هم بتوان رواج گستردهٔ آن در دههٔ اخیر را به رواج شبکه های اجتماعی و ابزارهای ارتباطی نوین نسبت داد. هر چه هست، میدانیم که کلمات، داستان تحول دورانهای مختلف را در دل خود خیره میکنند. حتی اگر نتوانیم راز آنها را کامل بگشاییم و درک کنیم.
درسهایی از متمم که شاید به کار بیایند:
دایره لغات انگلیسی شما چقدر گسترده است؟
۱۹ شهریور, ۱۴۰۱    |  کلماتیکی از اهداف اصلی هر زبانآموزی گسترش دایرهٔ لغات است. هرگاه زبان تازهای را فرا میگیریم، مدام به این فکر میکنیم که چقدر واژه بلدیم.
البته متأسفانه معمولاً فراموش میکنیم در زبان مادری خود هم چنین دغدغهای داشته باشیم و همین که میتوانیم به زبان مادریمان بخوانیم و بنویسیم، فرض میکنیم آن زبان را میدانیم.
به هر حال، یک سایت آموزش زبان، با هدف جذب مخاطب برای دورههای آموزشی خود، یک تست نسبتاً سادهٔ اندازهگیری دایرهٔ لغات انگلیسی اجرا میکند. روش اجرای این تست بسیار ساده است. به این شکل که مجموعهای از لغات در دو صفحه به شما نمایش داده میشود و کلماتی را که حداقل یکی از معانیشان را میدانید انتخاب میکنید.
سپس این سایت بر اساس این نمونه اعلام میکند که حدوداً چند کلمهٔ انگلیسی میدانید.
پیش از این که به این سایت سر بزنید، لازم است تأکید کنیم که برآورد اندازهٔ دایرهٔ لغات اصلاً کار سادهای نیست و یکی از موضوعاتی است که در زبانشناسی عددی دربارهٔ آن بحثهای فراوانی مطرح میشود. بنابراین هیچوقت به ابزارهای غیراستاندارد مانند این سایت اعتماد کامل نداشته باشید و آنها را صرفاً کمی معتبرتر از شخصیت شناسی بر اساس ماه تولد در نظر بگیرید.
با این حال، همین بازیهای ساده هم میتوانند دغدغهٔ گسترش دایره لغات را دوباره در ذهن شما پررنگ کنند و این دستاورد کمی نیست:
اگر با مفهوم دایرهٔ لغات و سایر اصطلاحات مرتبط با آن مانند دایرهٔ لغات فعال آشنا نیستید، میتوانید به درسی که در متمم به این موضوع اختصاص دادهایم مراجعه کنید. این درس دربارهٔ دایره لغات فارسی است. اما نکاتی که در آن مطرح شده در هر زبان دیگری هم مصداق دارد:
دایره لغات فارسی | به واژگان پرکاربرد محدود نشویم
#کلمات #زبان انگلیسی #یادگیری زبان
واضح است؟ نه. معمولاً واضح نیست!
۶ مرداد, ۱۴۰۱    |  کلمات, نقل قولاریک تمپل بل در کتاب «ریاضیات؛ ملکه و خدمتگزار علم» میگوید (+):
«بارها پیش آمده که آنچه واضح پنداشته میشده، از زوایای مختلف بررسی شده و متوجه شدهاند که نهتنها واضح نبوده، که حتی غلط هم بوده است.»
او در همان کتاب میگوید: «واضح، خطرناکترین کلمه در قلمرو ریاضیات است.»
«واضح است که» واضح در ریاضیات میتواند واژهای خطرناک باشد. اما استفاده از این کلمه در خارج از فضای ریاضیات هم چندان کمخطر نیست. بسیار پیش میآید که آنچه ما واضح در نظر میگیریم، بر پایهٔ یک فرض نادرست بنا شده و با استفاده از برچسب «واضح» آن نکته یا فرض از زیر ذرهبینِ بررسی و تحلیل و ارزیابی فرار میکند و ما را به بیراهه میبرد.
خودمان را عادت دهیم که هر بار عبارت «واضح است که…» را به کار بردیم، بلافاصله از خودمان بپرسیم: «آیا واقعاً واضح است؟»
ما در مجموعه درسهای ظرافت کلامی متمم یک درس را به تفاوت سه واژهٔ بدیهی، طبیعی و واضح اختصاص دادهایم:
هفت زبان اصلی دنیا | زبان های اصلی دنیا به ترتیب کدامند؟
۱۴ خرداد, ۱۴۰۱    |  کلماتپاسخ به این سوال که چند زبان در دنیا وجود دارد ساده نیست. اما ظاهراً زبانشناسان معتقدند که اکنون بیش از ۶۸۰۰ زبان در دنیا وجود دارد. اما همهٔ آنها را نمیتوان جزو زبان های زنده دنیا دانست. چون بعضی از آنها را افراد بسیار کمی میدانند. احتمالاً برایتان جالب است اگر بدانید بیش از ۴۲۰۰ زبان از مجموعهٔ ۶۸۰۰ زبان جهان، در آسیا و آفریقا به کار برده میشوند.
زبانها هم مثل گونههای جانوری، به دنیا میآیند. تکامل پیدا میکنند. و منقرض میشوند و میمیرند. البته برآوردهای عددی در این زمینه مختلف است. اما گفته میشود بین ۲۵ تا ۹۰ درصد از زبانهایی که امروز روی کرهٔ زمین وجود دارند، در پایان قرن بیستویکم وجود نخواهند داشت (+).
در میان این چند هزار زبان، پاسخ به این سوال که هفت زبان اصلی دنیا چیست، ساده نیست. بسته به این که چه معیاری را برای شمارش انتخاب کنید، پاسخ متفاوتی پیدا خواهید کرد.
اگر معیار خود را زبان مادری در نظر بگیرید، به ترتیب زبانهای ماندارین (چینی)، اسپانیایی، انگلیسی، هندی، بنگالی، پرتغالی و روسی را باید هفت زبان اصلی دنیا فرض کنید.
اما اگر به این نکته هم توجه کنید که افراد بسیاری زبان های بین المللی دیگری را به عنوان زبان دوم میآموزند و میدانند، هفت زبان اصلی را باید به ترتیب: انگلیسی، ماندارین (چینی)، هندی، اسپانیایی، فرانسوی، عربی و بنگالی در نظر گرفت.
اما به هر حال به هر شکل که بشمارید، عملاً چینی و هندی و انگلیسی و اسپانیایی چهار زبان اصلی دنیا هستند و صرفاً ترتیبشان فرق میکند.
مرور فهرست زبانهای اصلی دنیا، جدا از جمعیت و گستردگی کشورها، حملههای نظامی، تاریخ استعمارگری و کشورگشایی را نیز تداعی میکند.
فرصت خوبی است تا یکی از درسهای متمم را هم که به یادگیری زبان دوم پرداخته مرور کنید:
فارغ یا فارق؟ | فارق معمولاً غلط است
۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۱    |  کلماتدر بررسی آماری چندصدهزار نظر ثبت شده در متمم به نتیجه رسیدیم که در بیش از ۱۵٪ موارد، دوستان متممی کلمهٔ فارغ را به اشتباه به شکل فارق نوشتهاند.
واژهنامهها به ما میگویند که هر دو کلمهٔ فارغ و فارق درست هستند و باید ببینید معنای مد نظر شما چیست. اما واژهٔ فارق با ریشهٔ معنایی «فاصله افتادن و جدا شدن» (همخانواده با فرق و فرقه) در فارسی رایج نیست. معدود مواردی هم که فارسیزبانان از فارق استفاده کردهاند، در جملهها و اشعار عربیشان بوده است. مثلاً سعدی میگوید:
«من مات لاتبکوا علیه ترحما / و ابکوا لحی فارق المتألفا»
به جای این که بر کسی که مرده، از روی ترحم و دلسوزی بگریید، بر کسی گریه کنید که از مونس و دلدارش جدا افتاده است.
از آنجا که بعید است ما و شما در گفتگوهای روزمره از چنین تعبیرهایی استفاده کنیم، هر جا شک داشتید بهتر است از همان واژهٔ فارغ استفاده کنید:
فارغالتحصیل، فراغ بال، فارغ از این که …
توضیح: «قیاس مع الفارق» یک مورد استثنائی است که هم در فارسی رواج دارد و هم با ق نوشته میشود.
ما برخی از اشتباههای نگارشی پرتکرار دوستان متممی را فهرست کرده و منتشر کردهایم. مرور این فهرست ممکن است برایتان مفید باشد:
برخی از اشتباهات رایج در نگارش کلمات
تفاوت انگلیسی بریتیش و امریکن | نوح وبستر به دنبال سادگی بود
۲۰ آذر, ۱۴۰۰    |  زبان انگلیسی, کلماتسبک نگارش زبان انگلیسی تا حدود دو قرن پیش یکپارچه نبود و افراد و فرهنگهای مختلف سلیقهٔ خود را در آن دخیل میکردند. قرن نوزدهم را میتوان شروع دورهای دانست که نویسندگان کوشیدند به خط انگلیسی سر و سامان دهند.
البته این کار نه با بودجههای دولتی و تأسیس فرهنگستانها، بلکه با زحمت صاحبنظران و اندیشمندانی شروع شد که دغدغهٔ زبان و رسمالخط داشتند.
در قلمرو بریتانیا اغلب واژهنامهها به سمت دیکشنری ساموئل جانسون (اولین انتشار: ۱۷۵۵) رفتند. جانسون با توجه به این واقعیت که زبان انگلیسی در آلمانی و فرانسوی ریشه دارد، دیکتههای پیچیدهٔ این زبانها را پذیرفت. برای مدل ذهنی فرانسوی که در نگارش کلمات حرفهای بسیاری به کار میبرند و تعداد کمی را میخوانند (پژو را با Peugeot مقایسه کنید) پذیرش این موضوع که در Colour یک حرف u بیخاصیت باشد چندان دشوار نیست.
اما نوح وبستر – کسی که او را با موسسهٔ Merriam Webster میشناسیم – به اصلاح رسمالخط علاقه داشت.
- چرا باید زندان را به شکل gaol بنویسیم و «جِیل» بخوانیم؟ منطقیتر است آن را به شکل Jail بنویسیم.
- حرف k در آخر publick کاملاً اضافی است. راحتتر است این کلمه و کلمات مشابه را به صورت public بنویسیم.
- وقتی traveling کاملاً منظور را میرساند و تلفظ آن هم مشخص است، نوشتن به صورت travelling ضرورت ندارد.
- چرا colour و favour را با u اضافه بنویسیم؟ وقتی این حرف خوانده نمیشود، color و favor منطقیتر است.
امروزه افراد بسیاری از تلاشهای وبستر که به عنوان Spelling Reform شناخته میشود اطلاع ندارند. اما حاصل کار وبستر، یک رسمالخط شفاف و نسبتاً یکپارچه در انگلیسی آمریکایی است که خواندن و نوشتن را – نسبت به انگلیسی بریتیش – سادهتر کرده است.
ما در درس فعل cancel از سلسله درسهای افعال پرکاربرد انگلیسی صرفاً در یک جمله توضیح دادیم که cancelled نگارش بریتیش و canceled نگارش آمریکایی است. اما به داستان پشت آن اشاره نکردیم. امیدواریم این مطلب کوتاه انگیزهٔ شما را برای مطالعه دربارهٔ جنبشهای اصلاح نگارش (چه در فارسی و چه انگلیسی) بیشتر کند.
خوانش | این کلمه را به جای خواندن به کار نبریم
۶ آذر, ۱۴۰۰    |  کلماتدر سالهای اخیر استفاده از واژهٔ خوانش بسیار رواج یافته و کسانی که با فرهنگ و ادبیات آشنا نیستند اما میخواهند چهرهٔ چنین چهرهای را از خود نشان دهند، این واژه را به جای خواندن به کار میبرند.
مثلاً میبینیم که میگویند:
- آقا/خانم … خوانش بسیار زیبایی از این شعر داشتهاند که میتوانید فایل صوتی آن را از کانال تلگرامشان دانلود کنید
- این هفته برای خوانش گروهی کتاب صادق هدایت دور هم جمع میشویم
- این جلسه را با خوانش شعر شب مهتابی از استاد فریدون مشیری آغاز میکنیم.
- خوانش مقالهٔ … به خاطر مفاهیم پیچیدهای که در آن مطرح شده آسان نیست
اگر خوانش واژهای بیکاربرد بود و معنای دیگری نداشت، این شکل استفاده از آن قابلتحملتر بود. اما مشکل اینجاست که معنی خوانش چیز دیگری است. خوانش به «رویکردی که در خواندن به کار میرود» اشاره میکند و پیش از اینکه اصطلاح خوانش رواج پیدا کند، ما در فارسی از واژهٔ عربی قرائت استفاده میکردیم. مثلاً میگفتیم:
- قرائت گروه داعش از متون اسلامی بسیار بنیادگرایانه است
- قرائت اقتصادی از یک متن اجتماعی میتواند گمراهکننده باشد
- این نویسنده، قرائت متفاوتی از آثار آلبر کامو ارائه کرده است
کسانی که ترجیح میدهند از واژهٔ قرائت استفاده نکنند، به سراغ خوانش رفتهاند. بنابراین اگر فردی به سراغ شعر حافظ یا سعدی میرود و چند بیت از آن را میخواند، خوانش انجام نشده است. خوانش را صاحبنظری انجام میدهد که مثلاً به سراغ اشعار خیام میرود و یک خوانش ماتریالیستی یا خوانش معنوی از اشعار او عرضه میکند.
پس اگر گفتند در نوشتههای این تحلیلگر یا نویسنده، با شکل متفاوتی از خوانش متن مواجه هستیم، منظورشان این نیست لحن صدایش تغییر کرده است، بلکه با رویکردی دیگر به متن نگاه کرده و معنای متفاوتی از آن استخراج کرده است.
امیدواریم با توضیحاتی که دربارهٔ معنی خوانش دادیم، بیشتر از پیش به فرق خواندن و خوانش توجه کنید.