ارزش های برند | چرا BMW به تولید خودروهای ون علاقه ندارد؟

همهٔ افراد و کسب‌و‌کارها دوست دارند برندی قوی داشته باشند و بازار و مخاطبان، اصالت برندشان را تأیید کنند.

اصالت وقتی به وجود می‌آید که برند به ارزش‌هایی که ادعا می‌کند وفادار باشد و وفاداری وقتی اتفاق می‌افتد که صاحبان برند جرئت داشته باشند به برخی فرصت‌ها «نه» بگویند.

حدود دو دهه قبل، در سال ۲۰۰۴ از هلموت پانکه – که هم‌زمان رئيس هیئت مدیرهٔ BMW و عضو هیئت مدیرهٔ مایکروسافت بود – در یک مصاحبه توضیح داد که چرا BMW خودروهای ون تولید نمی‌کند.

پانکه گفت (+): یکی از مهم‌‌ترین وظایف ما در حفظ تصویر برند، نه گفتن است. چون تهِ مدیریت برند درک این نکته است که درون هر برند «وعده‌ای» نهفته است که آن برند باید همیشه و همه‌جا و در هر شرایطی به آن وعده وفادار باشد.

ما وارد بازار خودروهای ون و کلاس MPV نشده‌ایم، چون خودرو ون حداقل به شکلی که امروز در بازار هست، هیچ‌یک از ارزش‌های برند BMW را در خود منعکس نمی‌کند. همهٔ تیم ما یک بار یک‌صدا [تصمیم گرفتیم و] گفتیم ما ون تولید نمی‌کنیم.

ارزش برند

ما که امروز حرف‌های پانکه را می‌خوانیم،‌در نگاه اول ممکن است از خود بپرسیم: اگر ون بد است چرا بنز آن را تولید می‌کند؟

پاسخ این است که وعدهٔ برند بنز «اوج لذت رانندگی» نیست. بلکه یک رانندگی لوکس و راحت است. بنز همیشه مدعی بوده که «یک اتاق لوکس سیّار» تحویل مشتری‌اش می‌دهد. پس محدودیتی که BMW خود را با آن تعریف کرده، برای بنز وجود ندارد.

تصمیم به انجام ندادن یک کار و عرضه نکردن یک محصول که اتفاقاً ممکن است سودآور هم باشد، تصویر یک برند و ارزش پیشنهاد آن برند را در بلندمدت تثبیت می‌کند.

آن‌چه خواندید بخشی از درس ارزش پیشنهادی برند از سلسله درس‌های برندسازی متمم بود.

#برندسازی   #صنایع جهان   #صنعت خودرو

سقوط ارزش بازار شرکتهای تکنولوژی | حاصل خوش‌بینی‌‌های بی‌پایه

در سال ۲۰۲۲ ارزش بازار شرکت تسلا حدود ۶۲۲ میلیارد دلار سقوط کرد؛ به عبارتی، چند بار ارزش بازار کل بورس ایران.

اگر به هیچ خبر یا تحلیلی توجه نکنید و صرفاً این عدد را ببینید، احتمالاً بلافاصله توجه‌تان به ایلان ماسک جلب خواهد شد و خواهید گفت: شلوغ‌کاری‌های ایلان ماسک، جو‌سازی‌های خبری‌اش، خرید توییتر و ده‌ها رفتار دیگرش، ارزش بازار تسلا را بر باد داده است.

اما بررسی دقیق‌تر نشان می‌دهد که چنین تحلیلی ساده‌اندیشانه است؛ یا لااقل همه‌جانبه نیست.

اگر تمام شرکت‌های زیرمجموعهٔ S&P 500 را بررسی کنید و شرکت‌هایی را که در سال ۲۰۲۲ بیشترین سقوط در ارزش بازار داشته‌اند بیابید، به فهرست جالبی می‌رسید (+):

  • سقوط ارزش بازار شرکت آمازون: ۸۰۵ میلیارد دلار
  • سقوط ارزش بازار شرکت اپل: ۷۵۳ میلیارد دلار
  • سقوط ارزش بازار شرکت مایکروسافت: ۷۰۰ میلیارد دلار
  • سقوط ارزش بازار شرکت تسلا: ۶۲۲ میلیارد دلار
  • سقوط ارزش بازار سهام A شرکت متا (فیس‌بوک و اینستاگرام و …): ۴۶۶ میلیارد دلار
  • سقوط ارزش بازار شرکت ان‌ویدیا: ۳۲۹ میلیارد دلار
  • سقوط ارزش بازار شرکت پی‌پل: ۱۴۳ میلیارد دلار
  • سقوط ارزش بازار شرکت نت‌فلیکس: ۱۳۴ میلیارد دلار

ارزش بازار شرکتهای تکنولوژی

به عبارت دیگر، بخش قابل‌توجهی از سقوط تسلا، احتمالاً ربطی به ایلان ماسک ندارد و بخشی از روند حاکم بر بازار شرکت‌های تکنولوژی است. این که چرا چنین اتفاقی افتاده،‌ می‌تواند موضوع بحث جداگانه‌ای باشد. اما حداقل می‌توانید به چند عامل زیر فکر کنید و ببینید سهم هر کدام را چقدر می‌دانید:

 دوران پسا کرونا: در دوران کرونا بازار شرکت‌های تکنولوژی رونق گرفته بود و حتی این جوّ تا حدی وجود داشت که شاید دنیای فیزیکی هرگز به رونق گذشتهٔ خود باز نگردد. به نظر می‌رسد موج رشدی که بر پایهٔ این تحلیل شکل گرفته بود، قدرت خود را از دست داده است.

 بلوغ تدریجی بازارها: ده یا بیست سال پیش، بسیاری از بازارهایی که امروز در اختیار شرکت‌های تکنولوژی هستند، یا بسیار کوچک بودند و یا اساساً وجود نداشتند. از مارکت‌پلیس‌ها و تبلیغات کلیلی تا ایمیل مارکتینگ و اینفلوئنسر مارکتینگ. از خودران‌ها تا مدل درآمد اشتراکی. پس در نگاهی بلندمدت، بازار به سمت اشباع رفته است. در بعضی حوزه‌ها این نکته را بهتر می‌توان فهمید. مثلاً اینستاگرام که در سال‌های نخست،‌ یک ایدهٔ کاملاً نوآورانه بود و خدمت تازه‌ای را – حداقل به شکلی تازه – به جهان اضافه می‌کرد، امروز در پی این است که قابلیت‌های تیک‌تاک و توییتر را تقلید کند. بقیهٔ پلتفرم‌های بزرگ هم در پی تقلید از رقبای خود هستند و می‌توان گفت به نوعی گرفتار بحران هویت (Identity Crisis) شده‌اند. تا زمانی که خلاقیت تازه‌ای اتفاق نیفتد و شرکت‌ها به جان بازار یکدیگر بیفتند، احتمالاً رشد‌های بزرگ – به سبک سال‌ها و دههٔ گذشته – به وجود نخواهد آمد.

 ضعف مردم در تحلیل شرکت‌ها: یک بار دیگر تیتر همین مطلب را بخوانید: «ارزش بازار شرکت‌های تکنولوژی.» ما چیزی به نام شرکت‌های تکنولوژی نداریم و این تیتر، غلط (یا گمراه‌کننده) است. اپل، ربط چندانی به تسلا ندارد. ماهیت تسلا هم با آمازون فرق دارد. آمازون را هم نمی‌توان به نت‌فلیکس ربط داد. اوج و فرود این شرکت‌ها باید به تدریج از یکدیگر مستقل (De-couple) شود. با وجودی که همهٔ ما تفاوت این شرکت‌ها را می‌دانیم، هم‌چنان از «شرکت‌های تکنولوژی» استفاده می‌کنیم. این خطا باعث می‌شود که با خوش‌بینی به آیندهٔ «تکنولوژی» ناگهان سرمایه‌ها به سمت این گروه شرکت‌ها (مستقل از تفاوت‌های داخلی‌شان) سرازیر شود و وقتی هم بدبینی بر بازار حاکم شد، رونق از بازار همهٔ آن‌ها برود. تا زمانی که این نگاه در بازار وجود دارد، سرنوشت این شرکت‌ها تا حدی با هم گره خواهد خورد. این ناپختگی را در سیاست‌گذاری کشور خودمان هم می‌بینیم. مثلاً ناگهان موجی از حمایت‌ها از شرکت‌های دانش‌بنیان شکل می‌گیرد و بعد از مدتی هم همهٔ این شرکت‌ها رها می‌شوند. این شکل از نگاه‌ فلّه‌ای به صنایع، اوج و فرودهای فلّه‌ای را هم ایجاد می‌کند.

سقوط ارزش بازار شرکت‌های تکنولوژی را نمی‌توان شبیه ترکیدن حباب دات کام در سال ۲۰۰۰ دانست؛ هم آگاهی بازار بیشتر شده و هم مقیاس سقوط به آن اندازه نیست. اما مرور اتفاقاتی که در آن سال افتاد، می‌تواند آموزنده باشد:

حباب دات کام

#تکنولوژی   #اقتصاد

قدرت پردازش | میدان جدید رقابت میان چین و آمریکا

خبر ظاهراً کوتاه و ساده است: «شرکت Nvidia تراشهٔ A800 را به عنوان جایگزین تراشهٔ A100 به بازار چین عرضه می‌کند.»

عرضهٔ تراشه‌های مختلف به بازارهای متفاوت، اتفاق تازه‌ای نیست و کسانی که در زمینهٔ سخت‌افزار فعالیت می‌کنند، مدام چنین اخبارهایی را می‌شنوند. اما این بار داستان جالبی پشت ماجراست. چنان که رویترز گزارش داده است (+):

آمریکا برای صادرات تراشه‌های الکترونیکی به چین، محدودیت اینترکانکت در نظر گرفته است. به این معنا که سرعت ارتباط داخلی قطعات در تراشه‌های صادره به چین نمی‌تواند ۶۰۰ گیگابایت در ثانیه باشد (قبلاً گلوگاه طراحی تراشه‌ها، سرعت خود ترانزیستورها بود. اما الان با افزایش تعداد ترانزیستورها و پیچیدگی ارتباط داخلی، سرعت انتقال روی سیم‌ها یا اصطلاحاً chip-to-chip یا interconnect هم گلوگاه است). در تراشهٔ A800 سرعت اینترکانکت از ۴۰۰ گیگابایت در ثانیه فراتر نمی‌رود.

رقابت در هوش مصنوعی

در گزارش‌ها و پژوهش‌های متعدد اعلام شده که با محدود شدن سرعت اینترکانکت، ظرفیت پردازش سخت‌افزاری چین محدودتر می‌شود و هزینهٔ پردازش داده‌ها و اجرای پروژه‌های هوش مصنوعی برای این کشور افزایش می‌یابد (+/+). ضمن این که بعضی پردازش‌های در لحظه (Real-time) نیز با چالش روبه‌رو می‌شوند.

چنین محدودیت‌هایی نشان می‌دهد که میدان جنگ میان قدرت‌های بزرگ جهان، از نبردهای سنتی فیزیکی فاصله گرفته و در کنار عرصه‌های اقتصادی به قلمرو هوش مصنوعی کشیده شده است.

اغراق نیست اگر بگوییم سال‌های آتی، قدرت در اختیار کشورهایی است که توانایی پردازش بیشتری در اختیار دارند.

در این زمینه کتاب‌های متعددی نیز نوشته شده که AI Superpowers یکی از آن‌هاست.

 

سواد دیجیتال | تحول دیجیتال

#اقتصاد   #تکنولوژی   #صنایع جهان

شرکتهای نفتی با انرژی خورشیدی چه می‌کنند؟

ویل درست (Will Durst) کمدین جملهٔ جالبی دربارهٔ شرکت‌های نفتی دارد. او می‌گوید (+):

«هر وقت شرکت‌های نفتی می‌گویند مشغول کار روی انرژی خورشیدی هستند،

نگران می‌شوم که نکند می‌‌خواهند چیزی طراحی کنند که جلوی نور خورشید را بگیرند.»

در واقع حرف او این است که برای شرکت نفتی، معقول‌تر است که به خاموش کردن خورشید فکر کند تا استفاده از انرژی خورشیدی به جای نفت.

این جمله، جدا از شوخی بودنش، می‌تواند یادآور نکتهٔ مهمی هم باشد.

بسیاری از سازمان‌ها و کسب‌و‌کارها، مأموریت خود را به شکلی تعریف کرده‌اند که به سادگی نمی‌توانند مبانی فعالیت و اصول استراتژیک خود را تغییر دهند. قرار نیست هرگز به هیچ شرکتی اعتماد نکنیم. اما مهم است حواس‌مان باشد که گاهی آن‌چه به عنوان مسئولیت اجتماعی شرکتی یا توجه به محیط زیست مطرح می‌شود، صرفاً یک چهرهٔ ظاهری دارد و هدف آن، کسب مقبولیت اجتماعی است. چنین فعالیت‌هایی را نباید به سادگی با فعالیت‌های ارزشمند اجتماعی و تغییرات پایدار و عمیق استراتژیک اشتباه بگیریم.

انرژی خورشیدی

اگر با مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها آشنا نیستید، می‌توانید درسی را که در این باره در متمم آمده بخوانید. اگر هم می‌خواهید نمونه‌ٔ‌ رفتارهای غیرواقعی شرکت‌ها در حفظ محیط زیست را ببینید، یا تجربه‌های خودتان را مطرح کنید، به درس «سبزشویی» سر بزنید:

مسئولیت اجتماعی شرکتها

سبزشویی

#صنایع جهان   #نقل قول

قدیمی ترین خودروسازهای جهان | سی سال طلایی در صنعت خودرو

آیا تا کنون از خود پرسیده‌اید قدیمی‌ترین خودروسازهای جهان کدام شرکت‌ها بوده‌اند؟

به این سوال نمی‌توان به شکل دقیق پاسخ داد. نخستین کسانی که خودرو ساختند، معمولاً چند سال قبل از تأسیس شرکت و کارخانه، نمونه‌های اولیه را تولید کرده بودند. گاهی هم، نمونهٔ تولید شده را با چند سال فاصله به بازار عرضه می‌کردند.

علاوه بر این‌ها، کمی هم زمان لازم بود تا بتوانند تمام قطعات را خودشان بسازند. بعضی از شرکت‌ها مانند رنو، سه تا چهار سال طول کشید تا موتور را هم خودشان تولید کنند و روی ماشین‌هایشان قرار دهند.

به همین علت، اعلام دقیق زمان آغاز به کار خودروسازان جهان، ساده نیست و بسته به این که چه مرحله‌ای را معیار قرار دهید، سال تأسیس تغییر می‌کند.

با این توضیحات، در ادامه، سال تقریبی آغاز به کار چند مورد از برندهای قدیمی خودروسازی را که هنوز زنده‌اند، برای شما آورده‌ایم (+/+). می‌شود گفت دو دههٔ آخر قرن نوزدهم و دههٔ اول قرن بیستم، ده‌های طلایی صنعت خودرو بوده است:

۱۸۸۵ |‌ بنز

۱۸۸۹ | پژو (تولید غیررسمی قبل از بنز بوده)

۱۸۹۶ | لیلاند

۱۸۹۷ | تاترا (خودروساز چک)

۱۸۹۸ | رنو (اولین خودرو با موتور خودشان: ۱۹۰۳)

۱۸۹۹ | اُپِل

۱۸۹۹ | فیات

۱۹۰۲ |‌ کادیلاک

۱۹۰۳ | فورد (تولید اولیه: ۱۸۸۶)

۱۹۰۴ | رولز رویس (عرضهٔ عمومی: ۱۹۰۶)

۱۹۲۹ | بی‌ام‌دبلیو

۱۹۳۶  | تویوتا

قدیمی ترین خودروهای جهان

در تصویر بالا اولین خودرو رنو را که در سال ۱۸۹۸ عرضه شد می‌بینید. این خودرو تک‌سیلندر بوده و با حجم موتور ۴۰۰ سی‌سی سرعت آن حداکثر می‌توانسته به ۳۲ کیلومتر در ساعت برسد.

مطالب زیر در متمم به نوعی به خودروسازی و صنعت خودرو مربوط هستند:

طراحی خودرو | چگونه خودروهای جدید را از چشم مشتری پنهان کنیم؟

چند نمونه عجیب از ثبت اختراع در صنعت خودرو

چند نمونه از خودروهای مفهومی قدیمی

خودروهایی به شکل حباب

اگر هم موضوعاتی که در متمم با عنوان تجربه های ذهنی مطرح می‌شوند برایتان جذاب است، می‌توانید به مطلبی سر بزنید که در آن پرسیده‌ایم: اگر به نقطهٔ صفر زندگی بشر بر روی زمین برگردیم، ساختن بنز چند سال زمان لازم خواهد داشت:

بازگشت به دنیای نخستین | ساخت بنز چقدر طول می‌کشد؟

#صنایع جهان   #صنعت خودرو

رقابت بر سر قابلیت‌های ساده | دو پریز شارژ برای خودروهای جنرال‌موتورز

اختراعات و ایده‌هایی که خودروسازان به نام خود ثبت می‌کنند، می‌تواند منعکس‌کنندهٔ «جهت» و «شدت» رقابت در این صنعت باشد. اخیراً جنرال‌موتورز ایدهٔ نصب دو پریز برای شارژ خودرو (استفادهٔ هم‌زمان از دو ایستگاه شارژ) را ثبت کرده است (+).

اگر چه وجود دو مسیر شارژ، ایدهٔ چندان خلاقانه‌ای به نظر نمی‌رسد، اما می‌شود نتیجه گرفت که خودروسازان مطرح جهان، در پی پیدا کردن جای پا در میدان رقابت‌های آتی هستند و در این زمینه، از کمترین فرصت‌ها هم صرف‌نظر نمی‌کنند.

جنرال‌موتورز معتقد است که یکی از انعطاف‌پذیرترین پلتفرم‌های خودرو الکتریکی را طراحی کرده و در اختیار دارد. سیستمی که آلتیوم نام دارد و در آن، باتری‌ها و مدارهای مربوطه همگی به شکل کاملاً مسطح در کف خودرو قرار می‌گیرند و بسته به ابعاد و اندازهٔ این بستر، می‌توان از یک خودرو کوچک شهری تا خودروهای غول‌پیکر را روی آن سوار کرد (+):

خودرو الکتریکی جی ام - آلتیوم

خودرو هامر ای‌وی (GMC Hummer EV) یکی از محصولاتی است که از این پلتفرم استفاده می‌کند و در حال حاضر با قیمتی در حدود ۱۰۰ هزار دلار به فروش می‌رسد:

خودرو هامر - ای وی - جنرال موتورز

پتنت‌ها و اختراعاتی که ثبت می‌شوند، جدا از این که مسیر و میدان رقابت را مشخص می‌‌کنند، گاهی به موضوعاتی خنده‌دار و طنزآمیز تبدیل می‌شوند. ما در زنگ تفریح متمم تعدادی از پتنت‌های عجیب و غریبی را که خودروسازها ثبت کرده‌اند فهرست کرده‌ایم. دیدن این زنگ تفریح خالی از لطف نیست:

چند نمونه عجیب از ثبت اختراع در صنعت خودرو

#صنعت خودرو  #صنایع جهان  #تکنولوژی  #استراتژی

 

این تویوتا دیگر آن تویوتا نیست

خبر بسیار ساده بود (+): «تویوتا مانند قبل، پرفروش‌ترین خودرو جهان شد و فولکس‌ واگن هم‌چنان عقب ماند و در جایگاه دوم قرار گرفت.»

در سال ۲۰۲۱ و در دوران همه‌گیری #کرونا تویوتا توانست تعداد خودروهای تولیدی خود را حدود ۱۰٪ افزایش دهد. در حالی که تعداد خودروهای تولیدی فولکس واگن ۵٪ کاهش یافت. بنابراین می‌توان گفت شکاف بین تویوتا و فولکس واگن در سال ۲۰۲۱ عمیق‌تر شد.

فولکس واگن تنها شرکتی نبود که در دوران کرونا آسیب دید. توقف فعالیت کارخانه‌ها و کاهش ساعت کار آن‌ها در جنوب شرق آسیا باعث شد سراسر جهان با کمبود تراشه‌های الکترونیکی مواجه شود. چنان‌که BMW ناگزیر بخشی از خودروهای خود را بدون صفحه نمایش لمسی عرضه کرد!

اما چرا فشار کرونا تویوتا را کمتر از خودروسازان دیگر آزار داد؟

ماجرا به سال ۲۰۱۱ باز می‌گردد. سالی که ژاپن، زلزله و سونامی شدیدی را تجربه کرد و در پی آن، فاجعه‌ٔ اتمی فوکوشیما هم روی داد. تویوتا از آن زمان متوجه شد که موج جدیدی از ابهام‌ها در دنیا به وجود آمده و باید انبارهای خود را پُرتر از قبل نگه دارد (+).

خط تولید تویوتا

ما تویوتا را با تولید ناب (Lean Manufacturing) و تلاش برای پایین نگه داشتن موجودی انبار می‌شناسیم. تصویری که در دههٔ ۹۰ شکل گرفت و هنوز هم در بسیاری از دانشگاه‌های ایران و جهان تدریس می‌شود.

اما تویوتای قرن بیست‌و‌یکم، به نتیجه رسیده که در دنیای جدید، انبارهای پُرتر می‌تواند مفیدتر باشد. یکی از نگرانی‌های تویوتا در تمام این سال‌ها، گرمایش زمین بوده و مدیران تویوتا معتقد بوده‌اند که گرمایش زمین می‌تواند طوفان‌ها و زلزله‌ها و سیل‌های پیش‌بینی‌ نشده ایجاد کند. اگر چه هیچ‌يک از این‌ها بعد از سال ۲۰۱۱ و در دههٔ اخیر اتفاق نیفتاد، اما سیاست تویوتا و فشار آوردن به تأمین‌کنندگان برای پر نگه داشتن انبارها، باعث شد تویوتا بهتر بتواند از عهدهٔ بحران پیش‌بینی‌نشده‌ای مثل کرونا برآيد.

البته نمی‌توان گفت تویوتا از اصول Lean دور شده است. Lean بیشتر بر کاهش اتلاف تأکید می‌کند و وقتی ابهام داریم، انباشته کردن انبارها دیگر اتلاف محسوب نمی‌شود.

اما شاید بهتر باشد دانشگاه‌های ایران و جهان در سال‌های پیش رو، هنگام حرف زدن از تویوتا، بیش از تأکید بر برنامه‌های Just-in-Time و Zero Inventory (موجودی صفر انبار)، دربارهٔ مفهوم Business Continuity Plan (برنامه‌ٔ حفظ پیوستگی کسب و کار در شرایط بحران) صحبت کنند. BCP نام برنامه‌ای است که در سال ۲۰۱۱ آغاز شد و نتیجه‌اش در سال ۲۰۲۱ تویوتا را از سایر رقبایش جلو انداخت.

توضیح: افزایش سطح انبارها صرفاً یکی از بخش‌های BCP است و در آن برنامه بخش‌های دیگری مانند تأمین انرژی از منابع مختلف هم مد نظر بوده است.

استراتژی

اگر با مفهوم مدیریت ناب (Lean Management) و تولید ناب (Lean Production) آشنا نیستید، پیشنهاد می‌کنیم درس مربوط به این موضوع را در متمم بخوانید:

مدیریت ناب

#صنایع جهان #صنعت خودرو  #استراتژی

ایلان ماسک به عنوان چهره سال ۲۰۲۱ نشریه تایم

نشریه تایم ایلان ماسک را به عنوان چهره سال ۲۰۲۱ انتخاب کرد (+).

فهرست نکاتی که تایم دربارهٔ ماسک مطرح کرده طولانی است و از جملهٔ آن‌ها می‌توان به توسعه و ترویج خودروهای الکتریکی، تلاش برای رساندن پای انسان به مریخ و تأثیرگذاری روی رسانه‌ها و بازارهای سهام اشاره کرد.

انتخاب ماسک به عنوان چهره سال برای بسیاری از رسانه‌های جهان چندان غیرمنتظره نبوده. اما برخی نشریات چپ مانند گاردین هم از این فرصت استفاده کرده و سیاست‌های چپ‌گرایانهٔ خود را روی این موج خبری سوار کرده‌اند. گاردین می‌گوید تایم انتخاب بسیار بدی انجام داده است. چون ماسک در مقابل سیاست‌های مالیاتی و اتحادیه‌های کارگری موضع مطلوبی ندارد (+). گاردین البته علاوه بر نقد چپ‌گرایانه‌اش، به مواضع نامناسب و غیرقابل دفاع ماسک دربارهٔ کرونا هم اشاره می‌کند تا مخاطبان بیشتری با نقدش همراه شوند.

ایلان ماسک چهره سال

ایلان ماسک در یکی از مراسم‌های شرکت حفاری‌اش – عکس از Joshua Lott

تایم هم‌زمان صفت‌های دلقک، نابغه،‌ صنعتگر و شومن را برای ماسک به کار برده و تأکید کرده که مانند همیشه، تایم چهره‌هایی را به عنوان چهرهٔ سال انتخاب می‌کند که تأثیرگذار بوده‌اند؛ مستقل از این‌که این تأثیرگذاری خوب یا بد باشد.

تایم در بخشی از مقالهٔ خود از رابرت زوربین عضو انجمن مریخ نقل می‌کند که اگر ماسک روزی شکست بخورد، یکی از علت‌های شکست او می‌تواند «غرور و نشنیدن انتقادات دیگران» باشد. زوربین در ادامه می‌گوید: «به هر حال ماسک را معمولاً به خِرَد نمی‌شناسند و غالباً نبوغ واژه‌‌ای است که او را با آن توصیف می‌کنند.»

شاید برایتان جالب باشد که بدانید تایم هیلتر را در سال ۱۹۳۸ به عنوان چهرهٔ سال اعلام کرده و استالین رو دو بار در سال‌های ۱۹۳۹ و ۱۹۴۲ به عنوان تأثیرگذارترین چهرهٔ سال – باز هم مستقل از مثبت یا منفی بودن تأثیراتشان – انتخاب کرده است.

اما غیرانسانی‌ترین انتخاب تایم، در سال ۱۹۸۲ انجام شده است. سالی که اساساً هیچ انسانی روی جلد تایم قرار نگرفت و «کامپیوتر» به عنوان چهرهٔ سال انتخاب شد.

ما در متمم شرکت نورالینک را که یکی از ایده‌های مهم ایلان ماسک و احتمالاً شکل‌دهندهٔ آیندهٔ ارتباط انسان‌هاست معرفی کرده‌ایم. شرکتی که می‌کوشد ابزارها و تکنولوژی‌هایی را برای اتصال مستقیم کامپیوتر به مغز انسان خلق کند و توسعه دهد. فرصت خوبی است تا این درس را در متمم بخوانید:

شرکت نورالینک ایلان ماسک

#صنایع جهان #ایلان ماسک

باتری‌های شارژی لیتیوم یون دنیا را تسخیر کرده‌اند

باتری‌های لیتیوم یون یکی از رایج‌ترین انواع باتری‌های شارژی هستند. باتری‌هایی که این روزها در بسیاری از وسایل، از موبایل و لپ‌تاپ گرفته تا خودروهای الکتریکی یافته می‌شوند.

همان‌طور که می‌دانید، ظرفیت باتری‌های لیتیوم یون را بر حسب «آمپر ساعت» بیان می‌کنند (میلی آمپر ساعت تا کیلو آمپر ساعت و مگا آمپرساعت). برای این‌که تصور بهتری از این عدد داشته باشید کافی است به خاطر بیاورید که باتری گوشی‌های موبایل متعارف (مثلاً پرچمداران سامسونگ و اپل) حدود ۴۰۰۰ تا ۵۰۰۰ میلی آمپر ساعت است.

شاید برایتان جالب باشد که حدود سی سال قبل، کل بازار جهانی باتری‌های لیتیوم یون حدود ۰/۱۳ مگا وات ساعت بوده است. امروز دو دستگاه خودرو تسلا که کنار هم پارک کرده‌اند مجموعاً حدود ۰/۱۶ مگا وات ساعت ظرفیت دارند و ظرفیت باتری‌های مورد استفاده در سراسر جهان حدوداً‌ ۷۸۰۰۰ مگاوات برآورد می‌شود (+).

جالب این‌جاست که قیمت باتری طی همین سه دهه حدود ۹۷ درصد کاهش داشته است.

بسیاری از مردم بر این باورند که گلوگاه تکنولوژی امروز، برنامه‌ها و الگوریتم‌ها و سنسورها و بسترهای تبادل اطلاعات هستند. اما از یک زاویهٔ نگاه دیگر، باتری‌ها را می‌توان گلوگاه تکنولوژی دانست. اگر روزی ظرفیت باتری‌ها تغییر کرده یا تکنولوژی آن‌ها به کلی عوض شود، احتمالاً جهان هم تغییرات بزرگی را تجربه خواهد کرد.

.

.

باتری های شارژی لیتیوم یون

وقتی از تحول صنعت در آینده حرف می‌زنیم، مرور توسعه و تکامل صنعت در گذشته هم می‌تواند الهام‌بخش باشد. اگر حوصله داشتید به بحث بازگشت به دنیای نخستین سر بزنید و به این سوال فکر کنید که اگر بشر بخواهد ساخت همه چیز را از صفر (کشف آتش و حتی قبل از آن) شروع کند، ساختن یک خودرو بنز چقدر طول خواهد کشید:

بازگشت به دنیای نخستین

#صنایع جهان #تکنولوژی

اثر گربه ماهی | چین چگونه خودروسازهای خود را تقویت می‌کند؟

داستانی وجود دارد که بر اساس آن، یک ماهی‌گیر نروژی برای این‌که ماهی‌هایش سرحال و باانرژی بمانند و در لحظهٔ تحویل به مشتریان، طعم بهتری داشته باشند، یک گربه ماهی را در مخزن ماهی‌های ساردین نگهداری می‌کرده تا ساردین‌ها را تعقیب کند و ماهی‌ها سرزندگی خود را از دست ندهند.

عکس گربه ماهی

اگر چه شواهد چندانی در تأیید چنین داستانی وجود ندارد، اما اثر گربه ماهی در استراتژی و مدیریت کسب و کار بسیار شناخته‌‌شده است و در بسیاری از نوشته‌ها و تحلیل‌های مدیریتی به آن اشاره می‌شود.

این اصطلاح را چند سال قبل آقای میائو وی وزیر اسبق صنایع چین به کار برد (+). او گفت رشد صنعت خودروهای برقی چینی برای ما بسیار مهم است. به همین علت، به اثر گربه ماهی نیاز داریم و شرکت تسلا می‌تواند در چین چنین نقشی را ایفا کند.

با این انگیزه، چین زمین ارزان در اختیار تسلا قرار داد و معافیت‌های مالیاتی متعددی هم برای آن در نظر گرفت و برخلاف قاعدهٔ رایج،‌ از این‌که چینی‌ها در این شرکت خارجی سهمی داشته باشند صرف‌نظر کرد و اجازه داد ۱۰۰٪ مالکیت تسلا در اختیار خارجی‌ها قرار داشته باشد.

اکنون بعد از چند سال به نظر می‌رسد اثر گربه ماهی به خوبی عمل کرده و ضمن این‌که تسلا به بازیگری ارزشمند در صنعت خودرو چین تبدیل شده، خودروسازهای چینی هم سرعت و انگیزهٔ بیشتری برای تولید خودروهای برقی کسب کرده‌اند (+).

استراتژی گربه ماهی را می‌توان متضاد استراتژی حمایت گلخانه‌ای دانست که در آن دولت‌ها دیواری به دور خود و صنایع‌شان می‌کشند و به عنوان حمایت از صنایع داخلی، آن‌ها را در مسیر فرسودگی و زوال قرار داده و به سمت نابودی می‌‌برند.

استراتژی گربه ماهی

ایلان ماسک در افتتاحیهٔ تسلا در شانگهای – عکس از رویترز

#صنایع جهان #صنعت خودرو