دربارهٔ دروغگویی | به نفع من دروغ بگو؛ اما فقط من!

جیز بازوِل در کتاب زندگی‌نامهٔ ساموئل جانسون، که از مشهورترین زندگی‌نامه‌های جهان است، جملهٔ جالبی از جانسون نقل می‌کند (+):

«اگر من خدمتکارم را عادت بدهم که به خاطر من یک دروغ بگوید،

آیا حق ندارم نگران باشم که

به خاطر خودش هزاران دروغ بگوید؟»

جملهٔ سادهٔ جانسون به نکتهٔ مهمی اشاره می‌کند. سخت [یا شاید غیرمنطقی] است که انتظار داشته باشیم همکاران ما به نفع ما یا سازمان‌مان رفتارهای غیراخلاقی انجام دهند، اما قلمرو مشخصی را تعریف کنیم و بگوییم فقط در این قلمرو (یا خارج از این قلمرو) بی‌اخلاقی کنید.

اخلاق و بی‌اخلاقی، دیر یا زود به بخشی از عادت‌های ذهنی ما تبدیل می‌شود و حتی بدون این که فکر کنیم، معیار ناخودآگاه تصمیم‌ها و رفتارها و حرف‌های ما خواهد شد. به همین علت، شاید بتوان گفت، یکی از مصداق‌های حرفه‌ای‌گری در سازمان و کسب‌و‌کار این است که حاضر نشویم از قلمرو اخلاق – حتی به نفع سازمان – تخطی کنیم و مدیران و همکاران‌مان را قانع کنیم که بازی بی‌اخلاقی اگر شروع شود، به یک زمین مشخص، محدود نخواهد شد و همهٔ سازمان و مجموعهٔ ما را در خود غرق خواهد کرد (به تدریج هر کس با خود می‌گوید: این‌ها فلان کار را با آن فرد یا سازمان کردند، از کجا معلوم با من نکنند؟ چرا من حق نداشته باشم همین کار را با خودشان بکنم؟).

در فایل صوتی حرفه‌ای‌گری که در فروشگاه متمم عرضه شده، جنبه‌های مختلف رفتار حرفه‌ای بررسی شده و آموزش داده شده است:

فایل صوتی حرفه‌ای‌گری

#نقل قول  #توسعه فردی