چارلز بوکوفسکی | دست‌های من…

«من بااستعداد بودم، و هستم.

گاه با نگاه به دستانم حس کرده‌ام که می‌توانستم یک پیانیست بزرگ شوم، یا چیزی از این دست. اما دستانم چه کرده‌اند؟ مرا خارانده‌اند، چک نوشته‌اند، بند کفش بسته‌اند، سیفون توالت کشیده‌اند و …

من دستانم را تلف کرده‌ام، و نیز مغزم را.»

چارلز بوکوسکی، عامه‌پسند (Pulp)، فصل سوم

#نقل قول

هدف یک سیستم چیست؟

استافورد بیر، از صاحب‌نظران در نظریهٔ عمومی سیستم‌ها، جملهٔ معروفی دارد که تقریباً همهٔ علاقه‌مندان به تفکر سیستمی آن را شنیده‌اند (+):

«هدف یک سیستم، همان کاری است که دارد انجام می‌دهد.»

او این جمله را آن‌قدر به کار برده که مخفف آن هم کاملاً جا افتاده است: پوسی‌وید (POSIWID).

Purpose of a system is what it does.

بحث دربارهٔ این جمله، می‌تواند بسیار طولانی باشد. حتی دربارهٔ این که Purpose را چه باید ترجمه کرد، می‌شود ساعت‌ها صحبت کرد (چون هدف، ترجمهٔ Goal است و Purpose یک لایه عمیق‌تر است؛ چیزی شبیه علت وجودی). اما اتفاقاً اصل پیام جمله، بسیار ساده است (+/+/+):

در تحلیل و ارزیابی سیستم‌ها، وارد بازیِ تفاوت «هدف» و «نیت» نشوید. چیزی به نام نیت، در نظریهٔ‌ سیستم‌ها بی‌معناست. درخت سیب نمی‌تواند بگوید: من نیتم این بود که پرتقال بدهم، اما فعلاً مشغول سیب دادن هستم!

از نظر استافورد بیر، این را به همهٔ سیستم‌ها می‌توان تعمیم داد. مثلاً اگر از بانک مرکزی پرسیدید که هدف و علت وجودی شما چیست. جواب واقعی این است که: «ما در تلاشیم سالانه X% ارزش پول ملی کاهش پیدا کند.»

البته ممکن است یک فرد تصمیم‌گیر در سیستم بانکی به شما بگوید: «همهٔ اتفاقی که برای پول ملی می‌افتد، در اختیار بانک نیست و سازمان‌های دیگر هم دخیل‌اند.» چنین حرفی کاملاً درست است. او می‌تواند توضیحش را به این شکل دقیق‌تر کند: «ما به همراه مجموعه‌ای از سازمان‌ها در تلاشیم ارزش پول ملی سالانه X% کاهش پیدا کند.»

به شکل مشابه، اگر یک هولدینگ، شرکتی را خرید و سال‌ها وقت گذاشت و تلاش کرد و در نهایت آن را به ورشکستگی رساند، وقتی از مدیران هولدینگ پرسیدند در این سال‌ها مشغول چه کاری بودید؟ پاسخ دقیق این است که بگویند: با تمام قوا مشغول ورشکسته کردن این شرکت بودیم.

استافورد بیر با تکرار دائمی جملهٔ پو‌سی‌وید، می‌کوشید به تحلیل‌گران سیستم یادآوری کند که سیستم، چیزی فراتر از افراد و اجزای آن است. اجزای سیستم می‌توانند هر ادعایی دربارهٔ عملکرد و کارکرد و نیت طراحی سیستم داشته باشند. اما واقعیت سیستم، همان کاری است که انجام می‌دهد.

با مطالعهٔ مجموعه درس‌های تفکر سیستمی در متمم، درک بهتری از سیستم‌ها و نحوهٔ تحلیل آن‌ها پیدا می‌کنید:

نقشه راه یادگیری تفکر سیستمی

سیستم چیست؟

#تفکر سیستمی    #تفکر نقاد   #نقل قول

دربارهٔ نظام آموزشی | درس‌های مدرسه را زود فراموش می‌کنیم

راسل اکاف از منتقدان سبک رایج آموزش است و معتقد است که روش‌های آموزشی بیشتر بر پایهٔ «یاد دادن (تحمیل آموخته‌ها)» طراحی شده‌اند تا «یادگیری (جستجو و کشف).» او جایی می‌گوید (+):

«بیشتر چیزهایی را که در مدرسه می‌آموزیم، به سرعت فراموش می‌کنیم.

البته که این از بخت خوب ماست. چون اغلب آن‌چه می‌آموزند، یا غلط است، یا تاریخ مصرف کوتاهی دارد.»

راسل اکاف | تفکر سیستمی

منتقدان نظام‌های آموزشی معاصر کم نیستند و راسل اکاف صرفاً یکی از آن‌هاست. از دیگر منتقدان می‌توان به کن رابینسون اشاره کرد که ما کتاب «المنت» او را در متمم معرفی و مرور کرده‌ایم:

کتاب المنت (يافتن جوهر درون)

#تفکر نقاد   #توسعه فردی   #نقل قول   #راسل اکاف

اگر کاری را دوست نداشته باشم…

راسل اکاف، از بنیان‌گذاران تفکر سیستمی و تحلیل سیستم، جایی در مرور گذشتهٔ خود به نکتهٔ مهمی اشاره می‌کند (+):

«برای من هیچ حجمی از پول آن‌قدر ارزش ندارد که به خاطرش کاری را که جذاب و لذت‌بخش نیست انجام دهم.»

شاید این جمله برای بخشی از جامعه که دست‌شان در انتخاب شغل باز نیست، بسیار خوش‌دلانه به نظر برسد. کاملاً هم منطقی است.

اما هم‌چنان هستند کسانی که می‌توانند مخاطب این حرف محسوب شوند: افرادی که بیش از یک گزینه پیش روی‌شان است، اما به خاطر درآمد کم به سراغ فعالیت و حرفه‌ای که دوست دارند نمی‌روند. و نیز کسانی که یک شغل و فعالیت را – با وجود این که دوست ندارند – صرفاً به خاطر امید به دستاوردهای مالی‌اش دنبال می‌کنند.

ما فراموش می‌کنیم که متوسط درآمد در یک رشته، پیش‌بینی‌کنندهٔ درآمد ما در آن رشته نیست. اگر به یک فعالیت علاقه داشته باشیم و عاشقانه آن را دوست بداریم، احتمال این که در بالاترین بخش طیف درآمدی در آن رشته قرار بگیریم بیشتر است (جایی که حتی شاید دیگران ما را نقطهٔ خارج از نمودار در نظر بگیرند). و در مقابل، بی‌علاقگی هم می‌تواند ما را به نماد موفق نبودن (یا معمولی بودن) در یک رشته تبدیل کند.

علاوه بر این‌ها، باید به خاطر داشته باشیم که رشته‌های تخصصی و مشاغل هم رونق و رکود و بهار و خزان دارند و در طول زمان، حجم چالش‌ها و زحمت‌ها و دردسرهایشان نسبت به دستاوردهایشان کم و زیاد می‌شود. در دوره‌های ناخوشایند و نامطلوب، این صرفاً عشق و علاقه است که می‌تواند ما را در برابر شکستن، خسته‌شدن و رها کردن حفظ کند.

مسیر شغلی

#توسعه فردی   #نقل قول   #راسل اکاف

«هرگز» یعنی چند وقت بعد؟

شما کلمهٔ «هرگز» را برای چند وقت بعد به کار می‌برید؟ وقتی می‌گویید «هرگز چنین نخواهد شد» یا «هرگز چنان اتفاقی نخواهد افتاد» آیا منظورتان واقعاً «هرگز» است؟

ست گادین در وبلاگ خود پست کوتاهی را به این سوال ساده اختصاص داده است. او بر این باور است که خیلی چیزها تغییر می‌کنند؛ با افزایش سن ما، با تغییر شرایط محیطی و با تحولات دیگر. بنابراین باید در به کار بردن واژهٔ «هرگز» محتاط باشیم.

تذکر ست گادین، ساده و واضح، اما مهم است:

درست است که برای بعضی چیزها
واقعاً می‌شود اصطلاح «هرگز …» را به کار برد
اما اغلب چیزهایی که ما می‌گوییم هرگز اتفاق نخواهند افتاد،
مناسب‌تر است با تعبیر «بالاخره …» بیان شوند.

ما در متمم برخی از کتاب‌های ست گادین را معرفی کرده‌ایم. از جمله این کتاب‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

کتاب شیب

کتاب گاو بنفش

#نقل قول

 

مدارس | مانع آموزش یا عامل آموزش؟

مارشال مک لوهان حدود نیم قرن پیش دربارهٔ نسل آینده که با تکنولوژی دیجیتال (به تعبیر او: الکتریکی) پیوند خورده چنین گفته است:

«آن‌قدر که دانش‌آموز در محیط بیرون مدرسه به دانش دسترسی دارد، در مدرسه دسترسی ندارد.

به همین علت کودک، مدرسه‌ را وقفه‌ای در آموزش خود می‌بیند.»

به زبان ساده‌تر: کودک، جز در زمانی که در مدرسه است، در حال یادگیری است.

ما در متمم درسی را به معرفی مارشال مک لوهان اختصاص داده‌ایم. هم‌چنین گزیده‌ای از این مصاحبه را که در سال ۱۹۶۷ انجام شده، در قالب یک درس جداگانه منتشر کرده‌ایم:

معرفی مارشال مک لوهان

مصاحبه با مارشال مک لوهان

#تکنولوژی   #نقل قول   #سواد دیجیتال

تلویزیون به چه درد می‌خورد؟

«تلویزیون مثل آدامس است؛ اما برای چشم.»

این تعبیر را افراد متعددی به کار برده‌اند که مشهورترین – و نه اولین – آن‌ها فرانک لوید رایت، معمار برجستهٔ قرن بیستم است (+).

رسانه

#نقل قول

غلط انجام دادن کار درست | درست انجام دادن کار غلط

راسل اکاف از بنیان‌گذاران و مروّجان تفکر سیستمی چنین می‌گوید:

«هر چقدر بکوشید کاری را که از اساس غلط است بهتر انجام دهید، همه چیز بدتر می‌شود.

بسیار بهتر است که کار درست را اشتباه انجام دهید،

تا این که برای بهتر انجام دادن کاری تلاش کنید که از اساس غلط است.

کسی که کار درستی را غلط انجام می‌دهد، ولی در پی اصلاح و تصحیح است، مدام بهتر خواهد شد.»

راسل اکاف

برای آشنایی بیشتر با تفکر سیستمی می‌توانید درس تفکر سیستمی به زبان ساده را بخوانید:

تفکر سیستمی به زبان ساده

#نقل قول   #تفکر سیستمی

هدف علم تاریخ چیست؟ | اهمیت تاریخ و فایده خواندن تاریخ

کالینگ‌وود در یکی از فصل‌های کتاب ایدهٔ تاریخ به بحث اهمیت تاریخ می‌رسد و می‌‌خواهد توضیح دهد که فایده تاریخ خواندن چیست. او در حرف‌هایش اهمیت تاریخ را در ظرف تازه‌ای می‌ریزد و به شکل متفاوتی بیان می‌کند (+). در بین کسانی که از هدف علم تاریخ و اهمیت تاریخ سخن گفته‌اند، چنین رویکردی کمتر مشاهده می‌شود:

«همه پذیرفته‌اند که مهم است انسان خود را بشناسد.

اما خودشناسی صرفاً به شناخت خصلت‌های شخصی و وجوه تمایز ما از دیگران محدود نیست. بلکه شناخت ذات انسان را نیز شامل می‌شود.

برای شناخت خودتان، نخست باید بدانید که انسان چیست و سپس ببینید شما کدامیک از انواع انسان هستید و در نهایت به این بیاندیشید که چه ویژگی‌هایی مختص شماست و هیچ انسان دیگری آن ویژگی‌ها را ندارد.

شناخت خود، یعنی دانستن این که چه کارهایی از دست‌تان برمی‌آید و چون هیچ‌کس تا زمانی که کاری را انجام نداده، نمی‌داند که چه کارهایی از دستش برمی‌آید، بهترین راهنما این است که ببینید دیگر انسان‌ها توانسته‌اند چه کارهایی انجام دهند.

از این منظر، ارزش تاریخ این است که به ما می‌گوید انسان‌ها چه کرده‌اند و بر این اساس، می‌شود فهمید که انسان چیست.»

پاراگراف فارسی

جالب این‌جاست که کارل بکر هم وقتی می‌خواهد بگوید که ماهیت علم تاریخ چیست و معنی تاریخ برای ما چه می‌تواند باشد؟ تقریباً حرف مشابهی را مطرح می‌کند.

درس‌های متمم بیشتر در قلمرو مدیریت و توسعه فردی است و مرور و خواندن تاریخ سهم چندانی در بحث‌های ما ندارد. اما گاهی در پاراگراف فارسی و زنگ تفریح متمم به سراغ تاریخ رفته‌ایم و سعی کرده‌ایم هدف از مطالعه تاریخ و قلمرو و هدف علم تاریخ را یادآوری کنیم. این جملهٔ کالینگ‌وود بهانهٔ خوبی است تا برخی از این درس‌ها را مرور کنیم:

جمهوری روم

قبیله اندلبه و بازی رنگ و قلم

تاریخ مختصر به گند کشیدن جهان

کمونیسم رفت. ما ماندیم و حتی خندیدیم

#نقل قول   #تاریخ

نصف دانشمندان کل تاریخ

جیمز پاتر در فصل اول کتاب سواد رسانه ای خود می‌گوید:

«نصف کل دانشمندانی که در تمام تاریخ بشر وجود داشته‌اند، اکنون زنده‌اند.»

طبیعی است که چنین ادعایی را نمی‌توان با بررسی آماری سنجید و ارزیابی کرد. اما در هر حال، این عدد دور از واقعیت هم به نظر نمی‌رسد. هم جمعیت جهان بسیار کمتر بوده و هم هیچ‌وقت پژوهشگر و دانشمند به عنوان یک حرفه در حد امروز رواج نداشته است.

او نتیجه می‌‌گیرد که «امروز حجم اطلاعاتی که تولید و عرضه می‌شود، بسیار زیاد و فراتر از قدرت پردازش ماست.». بنابراین حتی به فرض این که بتوانیم تشخیص دهیم که درست و نادرست چیست، هم‌چنان باید بتوانیم از بین مطالب درست، مفیدها را انتخاب کنیم و بقیه را کنار بگذاریم.

معرفی کتاب سواد رسانه ای

#نقل قول   #تفکر نقاد