نقل قول
فردریک تیلور: در استخدام نیروی انسانی دنبال آمادهخوری نباشید!
۲۷ مهر, ۱۴۰۲    |  اقتصاد, بهره وری, نقل قولبرای عامهٔ مردم و حتی بسیاری از درسخواندههای مدیریت، نام فردریک تیلور و اصطلاح تیلوریسم تداعیکنندهٔ سختگیری و بهرهکشی است. با وجودی که سابقهٔ تیلور در این زمینهها چندان درخشان نیست، نباید فراموش کنیم که او آموزههای ارزشمند فراوانی هم داشته که پایهٔ مدیریت و اقتصاد امروز جهان است.
بخشی از حرفهای تیلور را در کتاب اصول مدیریت علمی بخوانید:
«همهٔ ما هنگام استخدام دنبال افراد شایستهای هستیم که نزد دیگران آموزش دیده و بلافاصله آمادهٔ کار باشند.
اگر متوجه شویم که بخشی از وظیفهٔ ما – و نیز فرصت ارزشمند پیش روی ما – به جای یافتن پرورشیافتهٔ دیگران، ایستادن کنار کارکنان و آموزش سیستماتیک آنهاست، در مسیر افزایش بازدهی ملی قرار خواهیم گرفت.»
برای آشنایی بیشتر با فردریک تیلور و زندگی و اندیشههای او میتوانید معرفی تیلور را در متمم بخوانید:
#نقل قول #اقتصاد #بهره وری #فردریک تیلور
آیا پروژه های افزایش طول عمر انسان مفیدند؟
۸ مهر, ۱۴۰۲    |  تکنولوژی, سبک زندگی, سلامتمیدانیم که فعالان حوزهٔ تکنولوژی در دههٔ اخیر علاقهٔ ویژهای به پروژه های افزایش طول انسان نشان دادهاند. به عنوان مثال، زاکربرگ، جف بزوس و پیتر تیل، هر کدام در یک یا چند پروژه افزایش طول عمر انسان یا کند کردن فرایند پیری سرمایه گذاری کردهاند. در این میان ایلان ماسک نظر متفاوتی دارد.
او در پاسخ به سوال یک گزارشگر چنین گفته است (+):
«من فکر نمیکنم که تلاش برای افزایش قابلتوجه طول عمر بشر کار درستی باشد.
نتیجهٔ چنین تلاشی، جامعه را به خفگی خواهد رساند.
چون واقعیت این است که اغلب انسانها هرگز طرز فکر خود را تغییر نمیدهند و [با همان افکار ثابت خود] میمیرند.
اگر انسانها نمیرند، ما گرفتار اندیشههای قدیمی میمانیم و جامعه پیشرفت نخواهد کرد.»
او در ادامهٔ صحبتهایش بالا بودن متوسط سن سیاستمداران و ناتوانی آنها از درک افکار نسل جدید را هم از جمله مشکلات عرصهٔ سیاست در جهان میداند.
در پاراگراف فارسی متمم مطلبی از کیت جفری نقل کردهایم که در آن بدبینی خود را به صنعت افزایش طول عمر ابراز کرده است. آن مطلب را میتوانید به عنوان مکمل این بحث بخوانید:
من از افزایش طول عمر انسانها نگرانم
کدام کشور برای مردن مناسبتر است؟
#نقل قول #سلامت #تکنولوژی #سبک زندگی #افزایش طول عمر
از پیچیدگی نترسید، اما از سادهسازی بیحدوحساب بترسید!
۱ شهریور, ۱۴۰۲    |  تفکر نقاد, نقل قولالیف شافاک، نویسندهای که دنیا او را بیش از هر چیز با کتاب ملت عشق میشناسد، در کتاب دیگرش با عنوان فرزانگی در عصر تفرقه میگوید (+):
از «پیچیدگی» نترسید.
از کسانی بترسید که وجود میانبری راحت برای رسیدن به «سادگی» را وعده میدهند.
حرف شافاک، اگر صرفاً به چند جملهای که پیش از آن نوشته نگاه کنیم، قابل درک و توصیهای بسیار ارزشمند است. او اشاره کرده که نباید از تعدد روایتها و شنیدن روایت دیگران [و پیچیدگیها و تعارضهای ناگزیر در مواجهه با روایتهای متعدد] ترسید.
اما در عین حال، اگر چند جملهای را که شافاک دقیقاً بعد از این جمله نوشته بخوانید، ممکن است به نتیجه برسید که خود شافاک، مصداق یکی از «سادهسازهای وعدهدهنده»ای است که بهتر است – بر اساس توصیهٔ خودش – از او بهراسید؛ وعدهٔ رسیدن به جهانی که نهتنها به سادگی، بلکه حتی به سختی هم قابلدستیابی نیست:
ما همهٔ ابزارهای لازم برای بازآفرینی جوامع، اصلاح شیوهٔ اندیشیدن، رفع نابرابریها و پایان بخشیدن به تبعیضها را در اختیار داریم.
یک جمله درباره قدرت و سیاست | میز قویتر است یا پشتمیزنشین؟
۲۶ مرداد, ۱۴۰۲    |  روانشناسیمایکل پاشن و اریش دیسمایر در کتاب روانشناسی رهبری انسانها به تأثیر متقابل فرد و جایگاه بر یکدیگر پرداختهاند. آنها پدیدهای را که بسیاری از ما شاهد بوده و تجربه کردهایم، در قالب یک جملهٔ ساده بیان میکنند:
مالی رفتاری در زندگی روزمره | جریمه دادهام اما ناراحت نیستم!
۱۱ مرداد, ۱۴۰۲    |  اقتصاد, سبک زندگی, نقل قولریچارد تیلر از دانشمندان مطرح مالی رفتاری خاطرهٔ جالبی را از یکی از همکاران سابق خود نقل میکند (+).
او میگوید یکی از همکارانش که خود را فردی بسیار منطقی و عقلایی میدانسته، از روشی ابتکاری برای کاهش ناراحتیها و حرص خوردن ناشی از باختهای مالی روزمره استفاده میکرده است.
او اول سال با خود قرار میگذاشته که من فلان مبلغ را برای فلان خیریه کنار میگذارم و آخر سال به آنها میدهم. اما هر هزینهٔ ناخواستهٔ ناراحتکنندهای (در مقیاس متعارف روزانه) به من تحمیل شد، آن را از بودجهای که برای خیریه در نظر گرفتهام کم میکنم. مثلاً اگر به خاطر سرعت غیرمجاز یا هر مسئلهٔ دیگری جریمه شدم، آن عدد را از بودجهٔ خیریه کم میکنم و آخر سال، هر چه ماند به خیریه میدهم.
به این شیوه برای باختهای کوچک روزمره حرص نخواهم خورد.
مستقل از این که این رفتار را بپسندید یا نه، این الگوی رفتاری مثال خوبی از حسابداری ذهنی است (قبل از این که به منبر نصیحت بروید که نباید از پول خیر دزدید، به خاطر داشته باشید که این احتمال وجود دارد که چنین فردی پیش از چنین قراری اساساً هیچ پولی به آن خیریه نمیداده است).
اگر چنین بحثهایی برایتان جذاب است میتوانید درسهای حسابداری ذهنی و روانشناسی پول را در متمم بخوانید:
روش اصلاح دولت | همه را بیاورید یک پله پایینتر!
۹ تیر, ۱۴۰۲    |  مدیریت منابع انسانی, نقل قولقانون پیتر یکی از قوانین معروف در مدیریت است که به اسم «اصل حد بیکفایتی» هم شناخته میشود. این قانون به صورت خلاصه چنین میگوید:
اگر کسی برای سمت سازمانی خود مناسب و شایسته باشد، راضی نخواهد بود. او میگوید: حالا که شایستهام، چرا من را ارتقاء نمیدهند؟ بعد از ارتقاء هم دوباره همین اتفاق میافتد تا فرد به نقطهای برسد که خودش میداند دیگر شایستهٔ آن نیست. در اینجا سکوت میکند و راضی میشود!
ما این قانون را به نام لارنس پیتر میشناسیم. اما یک نفر دیگر، پانزده سال قبل از او به همین نتیجه رسیده بود: فیلسوف اسپانیایی، خوزه اورتگا یی گاست (+).
او نوشته بود: «هر کس، در هر سمت و جایگاه دولتی و خدمات عمومی فعالیت میکند، باید بلافاصله یک پله پایینتر بیاید. چون آنقدر ارتقا گرفته که به سطح ناشایستگیاش رسیده.»
رواج گستردهٔ حرف پیتر در سطح جهان – در حدی که آن را «قانون» مینامند – نشان میدهد که بیشتر مردم، به شکل شهودی و بر اساس تجربهٔ خود با حرف پیتر و اورتگا موافقند. اختلافی هم اگر هست، دربارهٔ این است که آیا واقعاً یک پله برای حل مشکل کافی است؟
اگر به این بحث علاقهمندید، میتوانید درس قانون پیتر را در متمم بخوانید:
اولین تماس تلفنی تاریخ | قدرت و محدودیت یک ابزار در یک جمله!
۸ تیر, ۱۴۰۲    |  تکنولوژی, نقل قولاولین تماس تلفنی تاریخ، در ۱۰ مارس سال ۱۸۷۶ انجام شد.
در این تماس تلفنی یک تناقض کوچک وجود داشت. چون گراهام بل به دستیارش گفت:
«آقای واتسون. بیا اینجا. میخوام ببینمت»
این جمله همزمان توانایی و ناتوانی تلفن در غلبه بر فاصلهٔ فیزیکی را آشکار میکند.
نقل از Algorithms to Live By
خواندن اخبار کافی نیست
۶ تیر, ۱۴۰۲    |  تفکر نقاد, نقل قولجملهای به توماس جفرسون، سومین رئیسجمهور آمریکا، منسوب است که میگوید (+):
«کسی که هیچ چیز نمیخواند،
فرهیختهتر از کسی است که فقط روزنامه میخواند.»
این روزها، روزنامهها مثل گذشته رونق ندارند. اما میدانیم که مقصود این جمله از روزنامه، خبر و محتوای خبری است. بعید است بتوان چنین گزارهای را اثبات کرد. اما تلنگر خوبی است که اگر اخبار را دنبال میکنیم، زمانی را هم برای مطالعه کنار بگذاریم. رسانههای خبری، چه از منظر نیت و چه توان تخصصی، غالباً شایستگی آن را ندارند که یگانه منبع تغذیهٔ ذهن ما باشند.
اگر فرصت داشتید، میتوانید درس اخبار جعلی را هم در متمم بخوانید:
فیک نیوز چیست؟ اخبار جعلی چگونه فراگیر شد؟
دربارهٔ تردید
۳۱ اردیبهشت, ۱۴۰۲    |  نقل قول«تردید، وضعیتی خوشایند است.
اما قطعیت، یک وضعیت پوچ است.»
ولتر
چه شد که با هم دوست شدیم؟
۲۹ اردیبهشت, ۱۴۰۲    |  نقل قولما معمولاً فکر میکنیم دوستانمان را کاملاً آگاهانه و بر اساس محاسبات انتخاب کردهایم. یا لااقل با کسانی دوست شدهایم که در مقایسه با دیگران به ما شبیهتر و برایمان دوستداشتنیتر بودهاند. اما پیتر یوستینوف نظر دیگری دارد. او نقش شانس و تصادف را بیشتر از انتخاب آگاهانه میداند (+):
«من معتقد نیستم که دوستانمان لزوماً کسانی هستند که آنها را بیش از همه میپسندیم و دوست داریم.
گاهی آنها صرفاً به این علت دوستمان هستند که زودتر از بقیه به ما رسیدهاند.»
جالب اینجاست که تحقیقات هم تقریباً این باور را تأیید میکنند (+). در کلاس درس هم، احتمال شکلگیری دوستی عمیق با کسانی که کنار شما نشستهاند، بیشتر از دوستی با همکلاسیهایی است که دورتر نشستهاند. در واقع، شرایط محیطی میتواند بیشتر از منطق انسانی در شکلگیری دوستیها موثر باشد.
خواندن و مرور درسهای زیر از متمم دربارهٔ دوستی هم میتواند مفید باشد:
برای حفظ و عمیقتر کردن دوستیها چه میکنید؟