اقتصاد
رگولاتوری برای هوش مصنوعی | اولین گام جدی را اروپا برداشت
۱۳ مرداد, ۱۴۰۳    |  اقتصاد, تکنولوژی, سواد دیجیتال, صنایع جهانبالاخره پس از چهار سال بحث و بررسی اتحادیه اروپا قانون مربوط به رگولاتوری هوش مصنوعی را اجرا کرد (+/+). بدینترتیب اروپا اولین منطقهٔ جغرافیایی/سیاسی خواهد بود که نظارت و کنترل دولتی بر هوش مصنوعی را اعمال میکند.
با این خبر، پیشتازی اروپا مصداق تازهای شد برای شوخی رایج میان آمریکاییها که میگویند: آمریکا مشغول نوآوری، چین سرگرم تقلید و اتحادیه درگیر رگولاتوری است:
US innovates, China imitates, and EU regulates.
اتحادیه اروپا فشار رگولاتوری را بسته به ارزیابیاش از ریسک هوش مصنوعی در چند درجه اعمال میکند. در ارزیابی ریسک هم به مواردی مثل صنعت، موضوع فعالیت و روش گردآوری دادهها توجه میشود (+):
کمترین سختگیریها فعلاً در هوش مصنوعی مولد (Generative AI) است و بیشترین سختگیری در سیستمهایی که بر اساس دادههای کاربران، به آنها خدماتی داده یا آنها را از دسترسی به برخی خدمات محروم میکند (مثلاً اعطای وام، ارزیابی اعتبار اقتصادی و …).
رگولاتوری همیشه موافقان و مخالفان خود را داشته، اما قطعاً در این مورد، به علت پیچیدگیهای ذاتی و حساسیت موضوع، مخالفتها و موافقتها بسیار جدیترند.
مخالفان، این شکل از رگولاتوری را مانع نوآوری و به نفع وکلا میدانند و معتقدند که این قانون به یک ابزار برای وکلا تبدیل خواهد شد تا هر روز در اینجا و آنجا پروندههای تازهای باز کنند (+). موافقان هم، این اقدام را دیرهنگام میدانند و معتقدند سیستم حقوقی – که اغلب نسبت به تحولات اجتماعی، فرهنگی و تکنولوژیک عقب است – این بار بیش از حد عقب مانده است. موافقان رگولاتوری، تقریباً همیشه دفاعشان این است که قانون بد بهتر از بیقانونی است و اگر از ترس قانون بد، قانونگذاری نشود، زمینهای برای اصلاح و بهبود قانون هم نخواهد بود.
در این بین، شرکتهای تکنولوژی با جریمههای سنگینی که اتحادیهٔ اروپا تعیین کرده (تا ۷٪ کل درآمد جهانی) احتمالاً ترجیح خواهند داد حضور محتاطانهتری در اروپا داشته باشند. بهویژه این که قوانین در مورد هوش مصنوعی چندان شفاف نبوده و تفسیرپذیرند. یعنی کاملاً ممکن است شرکتی امروز به این باور برسد که قوانین رگولاتور را رعایت کرده، اما بعداً چنین تفسیر شود که از این قوانین تخطی کرده است.
در همین راستا منتقدان معتقدند که رگولاتوری اروپاییان این قاره را به خط کندرو در اتوبان پرسرعت هوش مصنوعی خواهد کشاند.
اگر به بحث هوش مصنوعی و استفاده از آن در کسب و کارها علاقهمند هستید، احتمالاً درس استراتژی همجوشی هم برایتان جذاب خواهد بود:
استراتژی همجوشی | استفاده از هوش مصنوعی در کسب و کار
#تکنولوژی #صنایع جهان #اقتصاد #سواد دیجیتال #هوش مصنوعی
درباره تاریخچه بیکاری | بیکارها از چه زمان وارد لغتنامه شدند؟
۱۰ فروردین, ۱۴۰۳    |  اقتصاد, کلماتبا وجودی که واژهٔ «بیکار» حداقل در زبان فارسی، قدمتی طولانی دارد و نمونههای آن در متون کهن ما نیز موجود است، اما «بیکاری» مفهومی نسبتاً جدید و مربوط به دوران مدرن است.
در زمانی که مشاغل خانوادگی بودند و نسل در نسل به ارث میرسیدند، بیکار بودن به مفهوم امروزی آن معنا نداشت. اما بعد از انقلاب صنعتی و از وقتی کارگاهها و کارخانهها شکل گرفتند، استخدام کردن و استخدام شدن در مقیاس گسترده معنا پیدا کرد.
بهویژه در قرن نوزدهم با مدرن شدن کارخانجات و تجهیزات آنها به تدریج جمعیت کارگرانی که پیش از این شغل داشتند و اکنون بیکار شده بودند، فزونی یافت (+)؛ کسانی که قبلاً employed (استخدامشده) بودند و حالا unemployed (استخدامنشده) باقی مانده بودند.
با وجودی که گاهی در حوالی سالهای ۱۸۳۰ در نوشتههای انگلیسی کلمهٔ unemployed به کار میرفت، این اصطلاح آنقدر ناآشنا و کمرواج بود که راهی به واژهنامهها پیدا نکرد. رکود اقتصادی جدی سالهای ۱۸۸۰ در انگلیس باعث شد که اصطلاح unemployed در سال ۱۸۸۲ برای نخستین بار به Oxford English Dictionary افزوده شود (+).
و پس از اینکه رکود ادامه پیدا کرد و بیکارها بیشتر شدند، در سال ۱۸۸۸ کلمهٔ unemployment یا بیکاری هم به دیکشنری آکسفورد راه پیدا کرد. امروزه تقریباً در همهٔ زبانهای دنیا اصطلاحی معادل بیکاری وجود دارد.
میدانیم که تفاوت بیکار با بیکاری در این است که بیکار، توصیف وضعیت یک فرد است. اما بیکاری، پدیدهای اجتماعی است.
اگر به تاریخچه کلمات و داستان شکلگیری و رواج اصطلاحات علاقهمندید، میتوانید درسهای زیر را در متمم بخوانید:
فروشی نیست! تبلیغ خلاقانه گاردین در تقلا برای رایگان ماندن
۱۶ دی, ۱۴۰۲    |  اقتصاد, تبلیغاتنشریهٔ گاردین، یکی از معروفترین نشریات چپ جهان، سالهاست برای بقا تقلا میکند.
این نشریه سالها در برابر راهاندازی دیوار پرداخت (PayWall) مقاومت کرده و میگوید که معتقد است محدود کردن دسترسی به محتوا با پرداخت پول، مانع پیشرفت جامعه میشود.
اما این تصمیم، لایهٔ پیچیدهتری هم دارد: اگر نهایتاً هزینههای یک نشریه تأمین نشده و آن نشریه بسته شود، آیا وضع عمومی جامعه بهتر خواهد شد؟
گاردین در اولین قدم مجبور شد تبلیغات کلیکی را در سایت خود گسترش دهد. این نشریه با شرکت تبلیغات کلیکی Criteo قراردادی منعقد کرد تا بنرهای پیشنهادی این شرکت را در صفحات خود قرار داده و به ازاء هر کلیک پول بگیرد. اکنون وضعیت گاردین کمی طنزآمیز شده است. گاه مقالهای میخوانید که در آن به میلیاردرها و سرمایهدارها حمله کرده. و در زیر همان صفحه، محصولاتی از برندها و کارخانجات همان میلیاردرها را تبلیغ میکند تا با گرفتن کلیک و چند پنی بتواند نشریه را حفظ کند تا باز به همان سرمایهدارها حمله کند و این حلقه ادامه داشته باشد.
گاردین هنوز هم بنر «میلیاردرها مالک ما نیستند» را گاهوبیگاه زیر صفحهها نمایش میدهد و درخواست کمک میکند. این نشریه چند سالی است به خوانندگان خود پیشنهاد میکند با حمایت موردی یا منظم، اجازه ندهند این نشریه مانند اغلب روزنامههای جهان به سراغ دیوار پرداخت برود. آخرین پیشنهاد گاردین به کاربران این بوده که اگر میتوانند هر ماه ده پوند به گاردین هدیه دهند.
اما پرداختهای داوطلبانه معمولاً نمیتوانند سازمانهای پرهزینهٔ رسانهای را در بلندمدت حفظ کنند.
فعلاً آخرین تقلای گاردین، یک بنر تبلیغاتی مینیمال است که برای منظور این نشریه کاملاً ساده و خلاقانه محسوب میشود. روی بنر نوشته شده: «فروشی نیست.» (= نظر و رأی و تحلیلمان را به صاحبان سرمایه نمیفروشیم).
و در کنار آن دکمهای قرار دارد که خواننده را به صفحهٔ پرداخت داوطلبانه هدایت میکند.
قطعاً زیباتر بود گاردین با این ادعا، بنرهای تبلیغاتی مصرفگرایانه (به تعبیر چپها) مانند انواع عینکهای آفتابی رنگی و لباسهای فستفشن و محصولات غیرضروری را نمایش نمیداد.
اما اگر منصف باشیم، میپذیریم فروختن فضای تبلیغاتی لزوماً به معنای فروختن رأی و نظر صاحبان یک رسانه نیست.
رسانه | تبلیغات | تبلیغات کلیکی | کسب درآمد از تولید محتوا
ارزشمندترین برندهای جهان در سال ۲۰۲۳
۲۷ آبان, ۱۴۰۲    |  اقتصاد, صنایع جهانسایت Visual Capitalist فهرست ارزشمندترین برندهای جهان در سال ۲۰۲۳ را بر اساس تحلیل و ارزیابی شرکت Brand Finance در قالب یک اینفوگرافیک منتشر کرد (+). دو شرکت برند فایننس و اینتربرند شرکتهایی هستند که بسیاری از منابع مدیریتی و رسانههای خبری دنیا تحلیلهای ارزشگذاری برند آنها را مبنا قرار میدهند.
بر اساس گزارش برند فایننس، آمازون، اپل، گوگل و مایکروسافت از نظر ارزش برند چهار جایگاه برتر را به خود اختصاص دادهاند.
همچنین بر اساس دستهبندی ارائهشده در این گزارش، صنعت بیمه و بانکداری با ۲۰ برند و صنعت تکنولوژی و خدمات وابسته با ۱۴ برند، بیشترین حضور را در جمع صد برند برتر دارند. پس از این دو صنعت، صنایع خرده فروشی، انرژی، خودرو، رسانه و مخابرات جایگاههای بعدی را به خود اختصاص دادهاند (برای مشاهدهٔ نسخهٔ بزرگتر اینفوگرافیک، روی آن کلیک کنید).
لازم به یادآوری است که این گزارش به ارزش برند (Brand Value) اشاره کرده و نه ارزش بازار برند (Market Capitalization / Market Value of the Brand).
ارزش بازار برند بر اساس تعداد و قیمت سهم عرضهشده شرکت (یا معادل آن) محاسبه میشود. در حالی که ارزش برند – در این تحلیل – اینگونه برآورد شده که اگر شرکت بخواهد فعالیت خود را حفظ کرده و صرفاً برند خود را واگذار کند، ارزش اقتصادی چنین معاملهای چقدر خواهد بود.
به علت همین تفاوت معمولاً در فهرست برندهای ارزشمند جهان نام برخی از برندهایی که ارزش بازار بسیار بزرگ دارند (مثلاً آرامکو) به چشم نمیخورد.
اگر به موضوع برند و برندسازی علاقهمند هستید، میتوانید درسهای زیر را در متمم بخوانید:
چند اشتباه رایج در درک مفهوم برند
فردریک تیلور: در استخدام نیروی انسانی دنبال آمادهخوری نباشید!
۲۷ مهر, ۱۴۰۲    |  اقتصاد, بهره وری, نقل قولبرای عامهٔ مردم و حتی بسیاری از درسخواندههای مدیریت، نام فردریک تیلور و اصطلاح تیلوریسم تداعیکنندهٔ سختگیری و بهرهکشی است. با وجودی که سابقهٔ تیلور در این زمینهها چندان درخشان نیست، نباید فراموش کنیم که او آموزههای ارزشمند فراوانی هم داشته که پایهٔ مدیریت و اقتصاد امروز جهان است.
بخشی از حرفهای تیلور را در کتاب اصول مدیریت علمی بخوانید:
«همهٔ ما هنگام استخدام دنبال افراد شایستهای هستیم که نزد دیگران آموزش دیده و بلافاصله آمادهٔ کار باشند.
اگر متوجه شویم که بخشی از وظیفهٔ ما – و نیز فرصت ارزشمند پیش روی ما – به جای یافتن پرورشیافتهٔ دیگران، ایستادن کنار کارکنان و آموزش سیستماتیک آنهاست، در مسیر افزایش بازدهی ملی قرار خواهیم گرفت.»
برای آشنایی بیشتر با فردریک تیلور و زندگی و اندیشههای او میتوانید معرفی تیلور را در متمم بخوانید:
#نقل قول #اقتصاد #بهره وری #فردریک تیلور
اتحادیه املاک و تقاضای مصرفی مسکن | مواجهه صنفهای سنتی و پلتفرمها
۱۳ مهر, ۱۴۰۲    |  اقتصاد, تکنولوژی, مدیریت کسب و کارنایب رئیس اول اتحادیهٔ املاک در مصاحبهای گفت (+): «امروز بیشاز ۱۲۵ میلیون گوشی هوشمند همراه در دست عموم مردم وجود دارد و فردی بدون هیچگونه مجوز یا تخصصی اجازه در فضای مجازی و برخی اپلیکیشنهای خانهیاب، مسکن خرید و فروش یا رهن و اجاره میکنند که موجب تشدید در تقاضای مصرفی بازار مسکن میشود.»
چنین موضعگیریهایی نه اولین موضعگیریها از این دست و نه آخرین آنها خواهند بود. واضح است که به قلمرو مسکن هم مربوط نیستند. کتابفروشان و ناشران، تاکسی سرویسها، شبکه های رادیویی و تلویزیونی، روزنامهها و بسیاری از خردهفروشیها پیش از این به پلتفرمها اعتراض کردهاند و پس از این هم خواهند کرد.
در اینجا باید دو موضوع از یکدیگر تفکیک شود
۱) آیا پلتفرمها میتوانند به بازار و مشتریان آسیب زده و لطمههایی پرهزینه به اقتصاد وارد کنند؟ قطعاً میتوانند. جستجویی ساده در سابقهٔ پلتفرمهای بزرگ جهان نشان میدهد که همواره چنین تهدیدی وجود دارد (کافی است سوابق دعاوی و نقدها علیه شرکت آمازون را بررسی کنید).
راهکار چیست؟ کاملاً مشخص است. در کشورهایی که دولت خود وارد بازی اقتصادی نشده باشد (یکی از بازیگران نباشد) میتواند با رگولاتوری مناسب پلتفرمها را مهار کند.
۲) آیا صنفهای سنتی لزوماً از منظر خیرخواهانه کسب و کارهای جدید را نقد میکنند؟
قطعاً نه. کافی است به همین چندجملهای که نقل شد نگاه کنید. بهفرض که پلتفرمها قیمتسازی کرده یا قیمتسازی صوری را تسهیل کنند، تقاضای سرمایهگذاری مسکن تغییر میکند و تقاضای مصرفی مسکن، کمترین تأثیر را میپذیرد.
حالا تصور کنید فردی که یکی از کلیدیترین اصطلاحات صنعت مسکن را نمیدانسته، از ورود غیرمتخصصها به بازار مسکن گلایه کرده است.
در کل به نظر میرسد تنش میان فعالان سنتی بازار و پلتفرمها سالهای سال ادامه داشته باشد. بازنده بودن بازیگران سنتی در این رقابتها دور از ذهن نیست. چون اگر بود، ما به جای خودرو سوار درشکه بودیم. اما برنده شدن پلتفرمها هم لزوماً به معنای برد جامعه نیست. مگر اینکه سیاستگذارانی که «به تخصص مجهز بوده» و «به تعارض منافع آلوده نباشند» (دو شرط بسیار سخت)، بستر مناسبی را برای بالندگی پلتفرمها تسهیل کنند.
برای آشنایی بیشتر با مفهوم پلتفرم و اقتصاد گیگ (که از تبعات رشد پلتفرمهاست) میتوانید درسهای زیر را در متمم بخوانید:
#تکنولوژی #اقتصاد #مدیریت کسب و کار #پلتفرمها
مالی رفتاری در زندگی روزمره | جریمه دادهام اما ناراحت نیستم!
۱۱ مرداد, ۱۴۰۲    |  اقتصاد, سبک زندگی, نقل قولریچارد تیلر از دانشمندان مطرح مالی رفتاری خاطرهٔ جالبی را از یکی از همکاران سابق خود نقل میکند (+).
او میگوید یکی از همکارانش که خود را فردی بسیار منطقی و عقلایی میدانسته، از روشی ابتکاری برای کاهش ناراحتیها و حرص خوردن ناشی از باختهای مالی روزمره استفاده میکرده است.
او اول سال با خود قرار میگذاشته که من فلان مبلغ را برای فلان خیریه کنار میگذارم و آخر سال به آنها میدهم. اما هر هزینهٔ ناخواستهٔ ناراحتکنندهای (در مقیاس متعارف روزانه) به من تحمیل شد، آن را از بودجهای که برای خیریه در نظر گرفتهام کم میکنم. مثلاً اگر به خاطر سرعت غیرمجاز یا هر مسئلهٔ دیگری جریمه شدم، آن عدد را از بودجهٔ خیریه کم میکنم و آخر سال، هر چه ماند به خیریه میدهم.
به این شیوه برای باختهای کوچک روزمره حرص نخواهم خورد.
مستقل از این که این رفتار را بپسندید یا نه، این الگوی رفتاری مثال خوبی از حسابداری ذهنی است (قبل از این که به منبر نصیحت بروید که نباید از پول خیر دزدید، به خاطر داشته باشید که این احتمال وجود دارد که چنین فردی پیش از چنین قراری اساساً هیچ پولی به آن خیریه نمیداده است).
اگر چنین بحثهایی برایتان جذاب است میتوانید درسهای حسابداری ذهنی و روانشناسی پول را در متمم بخوانید:
نیت مهم نیست. نتیجه مهم است.
۳۰ فروردین, ۱۴۰۲    |  اقتصاد, تصمیم گیری, نقل قول«یکی از بزرگترین اشتباهات این است که
سیاستگذاریها و برنامهها را
بر اساس نیتهایشان قضاوت کنیم
و نه نتیجههایشان.»
این جملهٔ معروف میلتون فریدمن، اشارهای است که بسیاری از سیاستگذاریهایی که بدون آگاهی و تخصص کافی، بدون توجه به تبعات بلندمدت و بدون توجه به عوارض جانبیشان انجام میشوند.
از سیاستگذاران بیاخلاق و فاسد که بگذریم، سیاستگذاران نادان هم نقش مهمی در آسیبزدن به جوامع دارند. کسانی که اگر پای حرفشان بنشینیم، میبینیم که نیت مثبتی داشتهاند، اما برنامههایی تدوین کردهاند که نقش مخربی داشته است.
از لحاظ ارزیابی سیاستگذاری، بین این افراد خیرخواه نادان و آن افراد فاسد هوشمند هیچ تفاوتی وجود ندارد.
نمونههای چنین سیاستگذاریهایی را در درسهای تفکر سیستمی متمم خواندهایم: از اثر مار کبری در هند تا جنگ با گنجشکها در چین و مالیات پنجره در انگلستان.
سقوط ارزش بازار شرکتهای تکنولوژی | حاصل خوشبینیهای بیپایه
۴ دی, ۱۴۰۱    |  اقتصاد, تکنولوژی, صنایع جهاندر سال ۲۰۲۲ ارزش بازار شرکت تسلا حدود ۶۲۲ میلیارد دلار سقوط کرد؛ به عبارتی، چند بار ارزش بازار کل بورس ایران.
اگر به هیچ خبر یا تحلیلی توجه نکنید و صرفاً این عدد را ببینید، احتمالاً بلافاصله توجهتان به ایلان ماسک جلب خواهد شد و خواهید گفت: شلوغکاریهای ایلان ماسک، جوسازیهای خبریاش، خرید توییتر و دهها رفتار دیگرش، ارزش بازار تسلا را بر باد داده است.
اما بررسی دقیقتر نشان میدهد که چنین تحلیلی سادهاندیشانه است؛ یا لااقل همهجانبه نیست.
اگر تمام شرکتهای زیرمجموعهٔ S&P 500 را بررسی کنید و شرکتهایی را که در سال ۲۰۲۲ بیشترین سقوط در ارزش بازار داشتهاند بیابید، به فهرست جالبی میرسید (+):
- سقوط ارزش بازار شرکت آمازون: ۸۰۵ میلیارد دلار
- سقوط ارزش بازار شرکت اپل: ۷۵۳ میلیارد دلار
- سقوط ارزش بازار شرکت مایکروسافت: ۷۰۰ میلیارد دلار
- سقوط ارزش بازار شرکت تسلا: ۶۲۲ میلیارد دلار
- سقوط ارزش بازار سهام A شرکت متا (فیسبوک و اینستاگرام و …): ۴۶۶ میلیارد دلار
- سقوط ارزش بازار شرکت انویدیا: ۳۲۹ میلیارد دلار
- سقوط ارزش بازار شرکت پیپل: ۱۴۳ میلیارد دلار
- سقوط ارزش بازار شرکت نتفلیکس: ۱۳۴ میلیارد دلار
به عبارت دیگر، بخش قابلتوجهی از سقوط تسلا، احتمالاً ربطی به ایلان ماسک ندارد و بخشی از روند حاکم بر بازار شرکتهای تکنولوژی است. این که چرا چنین اتفاقی افتاده، میتواند موضوع بحث جداگانهای باشد. اما حداقل میتوانید به چند عامل زیر فکر کنید و ببینید سهم هر کدام را چقدر میدانید:
دوران پسا کرونا: در دوران کرونا بازار شرکتهای تکنولوژی رونق گرفته بود و حتی این جوّ تا حدی وجود داشت که شاید دنیای فیزیکی هرگز به رونق گذشتهٔ خود باز نگردد. به نظر میرسد موج رشدی که بر پایهٔ این تحلیل شکل گرفته بود، قدرت خود را از دست داده است.
بلوغ تدریجی بازارها: ده یا بیست سال پیش، بسیاری از بازارهایی که امروز در اختیار شرکتهای تکنولوژی هستند، یا بسیار کوچک بودند و یا اساساً وجود نداشتند. از مارکتپلیسها و تبلیغات کلیلی تا ایمیل مارکتینگ و اینفلوئنسر مارکتینگ. از خودرانها تا مدل درآمد اشتراکی. پس در نگاهی بلندمدت، بازار به سمت اشباع رفته است. در بعضی حوزهها این نکته را بهتر میتوان فهمید. مثلاً اینستاگرام که در سالهای نخست، یک ایدهٔ کاملاً نوآورانه بود و خدمت تازهای را – حداقل به شکلی تازه – به جهان اضافه میکرد، امروز در پی این است که قابلیتهای تیکتاک و توییتر را تقلید کند. بقیهٔ پلتفرمهای بزرگ هم در پی تقلید از رقبای خود هستند و میتوان گفت به نوعی گرفتار بحران هویت (Identity Crisis) شدهاند. تا زمانی که خلاقیت تازهای اتفاق نیفتد و شرکتها به جان بازار یکدیگر بیفتند، احتمالاً رشدهای بزرگ – به سبک سالها و دههٔ گذشته – به وجود نخواهد آمد.
ضعف مردم در تحلیل شرکتها: یک بار دیگر تیتر همین مطلب را بخوانید: «ارزش بازار شرکتهای تکنولوژی.» ما چیزی به نام شرکتهای تکنولوژی نداریم و این تیتر، غلط (یا گمراهکننده) است. اپل، ربط چندانی به تسلا ندارد. ماهیت تسلا هم با آمازون فرق دارد. آمازون را هم نمیتوان به نتفلیکس ربط داد. اوج و فرود این شرکتها باید به تدریج از یکدیگر مستقل (De-couple) شود. با وجودی که همهٔ ما تفاوت این شرکتها را میدانیم، همچنان از «شرکتهای تکنولوژی» استفاده میکنیم. این خطا باعث میشود که با خوشبینی به آیندهٔ «تکنولوژی» ناگهان سرمایهها به سمت این گروه شرکتها (مستقل از تفاوتهای داخلیشان) سرازیر شود و وقتی هم بدبینی بر بازار حاکم شد، رونق از بازار همهٔ آنها برود. تا زمانی که این نگاه در بازار وجود دارد، سرنوشت این شرکتها تا حدی با هم گره خواهد خورد. این ناپختگی را در سیاستگذاری کشور خودمان هم میبینیم. مثلاً ناگهان موجی از حمایتها از شرکتهای دانشبنیان شکل میگیرد و بعد از مدتی هم همهٔ این شرکتها رها میشوند. این شکل از نگاه فلّهای به صنایع، اوج و فرودهای فلّهای را هم ایجاد میکند.
سقوط ارزش بازار شرکتهای تکنولوژی را نمیتوان شبیه ترکیدن حباب دات کام در سال ۲۰۰۰ دانست؛ هم آگاهی بازار بیشتر شده و هم مقیاس سقوط به آن اندازه نیست. اما مرور اتفاقاتی که در آن سال افتاد، میتواند آموزنده باشد:
سرنوشت Z-lib | بزرگترین سایت دانلود رایگان کتابهای خارجی
۶ آذر, ۱۴۰۱    |  اقتصاد, تکنولوژی, سواد دیجیتالوزارت دادگستری آمریکا در بیانیهای اعلام کرد دو گردانندهٔ اصلی سایت Z-Lib دستگیر شدهاند (+).
سایت Z-Lib که آن را با نامهای دیگری مانند Z Library و Libgen هم میشناسند، از سال ۲۰۰۹ تا کنون، میلیونها کتاب را به شکل غیرقانونی و رایگان برای دانلود در اختیار کاربران و بازدیدکنندگان قرار میداد و عنوان «بزرگترین کتابخانهٔ کتابهای الکترونیکی جهان» را برای خود برگزیده بود. این کتابها معمولاً در قالبهای متنوع، از جمله PDF و Epub و mobi در دسترس بودند.
وزارت دادگستری اعلام کرده که بیش از ۲۰۰ دامین دیگر هم که به نوعی به Z-lib وابسته بودند و همگی در زمینه دانلود رایگان کتاب فعالیت میکردند، در اختیار پلیس فدرال آمریکا قرار گرفته و متوقف شدهاند.
دو فرد دستگیر شده، پسر و دختری روسی از سنپترزبورگ هستند که البته در کشور آرژانتین و به درخواست دولت آمریکا دستگیر شدهاند. آنتون ناپولسکی ۳۳ ساله و والریا ارماکوا ۲۷ ساله، دو نفری هستند که در بیانیهٔ وزارت دادگستری آمریکا به نامشان اشاره شده است.
البته وزارت دادگستری در پایان بیانیهٔ خود تأکید کرده که این دو نفر در عین بازداشت بودن، فعلاً تا زمان اثبات جرم «بیگناه» محسوب میشوند. اما با مرور گزارش سایت تورنتفریک که به بررسی خطاهای امنیتی این دو نفر پرداخته و توضیح داده که چه شد که دستگیر شدند، به نظر میرسد اثبات مجرم بودن این دو نفر دشوار نباشد (+).
با وجودی که این کار غیرقانونی حدود ۱۳ سال ادامه داشت، ناشران تا کنون نتوانسته بودند این شبکه را به شکل کامل متوقف کنند. اما طی ماههای اخیر، کاربران تیکتاک با هیجان دربارهٔ Z-lib حرف میزدند و در ویدئوها نحوهٔ استفاده از آن را آموزش میدادند. در گزارشها گفته شده ترند شدن هشتگ Z-lib (بیش از سهمیلیون بار) انگیزهٔ اصلی ناشران برای پیگیری جدی این جرم بینالمللی بوده است.
اکنون باید دید که آيا این دو نفر از بدو تأسیس با Z-lib (و سایتهای نزدیک به آن مانند libgen و booksc) همراه بودهاند یا در طی مسیر به این تیم ملحق شده و هدایت آن را در دست گرفتهاند.
اما به هر حال یک واقعیت، قطعی است: بزرگترین سایت دانلود کتاب جهان، حداقل دیگر به این اسم و با این ساختار، فعالیت نخواهد کرد.
#اقتصاد #سواد دیجیتال #تکنولوژی