نقل قول
ریچارد فاینمن در برابر آگهی درگذشتاش
۲۷ آذر, ۱۴۰۰    |  نقل قولریچارد فاینمن را به دقت کلامی میشناختند. چنانکه میگویند روی تکتک جملههای نوشتهاش فکر میکرد و پس از بارها بازنویسی، در نهایت هم آنها به عنوان «نکاتی شتابزده» توصیف میکرد تا نشان دهد هنوز با استانداردی که مد نظر اوست فاصله دارند.
آخرین روزهایی که فایمن در بستر مرگ بود و همه – از جمله خودش – میدانستند که مدت زیادی زنده نمیماند، آگهی درگذشتاش را پیش او آوردند و از او پرسیدند آیا دوست دارد متن آگهی را بخواند؟ [و احتمالاً ویرایش کند؟]
شاید انتظار ما این باشد که فردی چنان حساس و دقیق، از چنین فرصتی به شدت استقبال کند. اما فاینمن با شوخطبعی همیشگیاش گفت: «فکر میکنم ایدهٔ خوبی نیست که آدم این متن را پیش از زمان خودش بخواند. چون حس سوپرایز و شگفتزدگیاش از بین میرود.» (+)
به عنوان یک تجربه ذهنی لحظهای خود را جای فاینمن بگذارید. آیا متن را میخواندید؟ یا ترجیح میدادید نخوانده باقی بماند و از محتویاتش خبر نداشته باشید؟
بسیاری از حرفهایی که ما را حتی برای لحظاتی به یاد پایان زندگیمان میاندازند، میتوانند به نوعی کیفیت لحظات زنده بودمان را بیشتر کنند. اگر شما هم با این گزاره موافق هستید، فرصت خوبی است تا به یکی از مطالب متمم که در قالب دعوت به گفتگو مطرح شده سر بزنید و بحثهای مطرح شده در آنجا را بخوانید:
امید به زندگی | آیا به مرگ فکر میکنید؟
دربارهٔ اتاق خلوت | از کتاب آسایش مت هیگ
۲۵ آذر, ۱۴۰۰    |  کتابها چه میگویند, نقل قولکتابهای مت هیگ ساده و سبک هستند. اما کتاب آسایش (Comfort Book) سبکترین آنهاست. مجموعهای پراکنده از یادداشتها و جملههای کوتاه که خوانندهٔ امروزی انتظار دارد آنها را در حد چند توییت یا کپشن پستهای اینستاگرامی ببیند و نه در قامت یک کتاب.
با این حال، برخی از جملههای کتاب آسایش ممکن است نکات ارزشمندی را برای ما یادآوری یا تداعی کنند. به عنوان مثال در بخشی از کتاب آسایش با عنوان «The gaps of life» چنین میخوانیم:
«اگر اشیاء داخل اتاقی را یک به یک برداریم و بیرون بگذاریم، دو چیز روی میدهد. نخستین مورد واضح است؛ دلتنگ برخی از اشیائی میشوید که از خود دور کردهاید. اما مورد دوم این است که آنچه باقی مانده، بیش از هر زمان دیگری به چشم میآید. توجه شما روی آنها متمرکز میشود. احتمال اینکه کتابهای مانده روی طاقچه را بخوانید بیشتر میشود. قدر صندلیهای باقیمانده را هم بیشتر میدانید. اگر تختهٔ شطرنجی در اتاق باشد، احتمال شطرنج بازی کردنتان بیشتر میشود.
وقتی چیزهایی از ما گرفته میشود، آنچه میماند ارج بیشتری خواهد یافت. باقیماندهها نهتنها بیشتر به چشم میآیند، بلکه شدت حضورشان نیز بیشتر میشود. آنچه در گستردگی از دست میرود، در قالب عمق بیشتر جبران خواهد شد.»
اگر علاقه دارید از مت هیگ بیشتر بخوانید، میتوانید به معرفی کتاب انسانها در متمم مراجعه کنید که در قالب پاراگراف فارسی ارائه شده است:
دولتها چگونه خود را تخریب میکنند؟ پاسخ اینشتین
۱۶ آذر, ۱۴۰۰    |  نقل قولاینتشتین در کتاب «جهانی که من میبینم» یا «The World As I See It» مطلبی دارد با عنوان «یادداشتهایی دربارهٔ برداشت من از آمریکا».
در آن نوشته نکتهٔ جالبی دربارهٔ قانونگذاریهای ضعیف آمریکا در دهه ۲۰ مطرح کرده و گفته است: حاکمیت متوجه نیست که وقتی قوانینی وضع میکند که اجرای آنها امکانپذیر نیست به اعتبار خود لطمه میزند.
توجه به این اخطار اینشتین به آمریکای ۱۹۲۰ میتواند برای هر دولتی در هر مقطعی از زمان، مفید باشد.
چند پاراگراف دیگر از کتاب جهانی که من میبینم را میتوانید در پاراگراف فارسی متمم بخوانید:
هوش چیست؟ | یک تعریف ساده، زیبا و کاربردی
۵ آذر, ۱۴۰۰    |  روانشناسی, نقل قولهمانطور که میدانید، تعریفهای بسیاری از هوش ارائه شده است. بعضی تعریفها کلی هستند و برخی دیگر، هوش را به قلمروهای مختلف تقسیم کردهاند (مثلاً هوش کلامی، هوش هیجانی، هوش مدیریتی، هوش سیاسی، هوش ریاضی و …).
در این میان نگاهی که جان کارول در کتاب بسیار معتبر «تواناییهای شناختی انسان» داشته بسیار آموزنده و الهامبخش است (+):
هوش کلامی | هوش هیجانی | هوش سیاسی | هوش مدیریتی
اگر تعریف IQ یا تاریخچه طرح این بحث را نمیدانید، میتوانید درس بهره هوشی را در متمم بخوانید:
بهره هوشی چیست؟ (تعریف + تاریخچه)آیا تاریخ درسی برای آموختن به ما دارد؟
۴ آذر, ۱۴۰۰    |  تاریخ, نقل قولافراد بسیاری معتقدند تاریخ میتواند برای ما آموزنده باشد. دیگرانی هم هستند که میگویند تاریخ نکتهای برای آموختن به ما ندارد.
پل والری جزو گروه دوم است. او گفته است: «تاریخ هر آنچه را روی داده شامل میشود و به همین علت برای هر ادعایی مثالی دارد. بنابر این تاریخ مطلقاً چیزی به ما نمیآموزد.»
میتوانید چند دقیقه به این جملهٔ والری فکر کنید و ببینید کدام گزینه را میپسندید:
- حرف او تقریباً درست است.
- حرف او تقریباً نادرست است.
- تاریخ دربارهٔ رفتارهای فردی درسی ندارد. اما از آن میتوان نکات فراوانی در زمینهٔ رفتارهای جمعی (ملتها یا حکومتها) آموخت.
- آموختن از تاریخ به تخصص نیاز دارد. تخصصی که بتواند رویدادهای موردی را از روندهای واقعی تفکیک کند.
مستقل از اینکه کدامیک از چهار گزینهٔ بالا را بپذیرید یا به یک گزینهٔ پنجم معتقد باشید، فرصت خوبی است که درس تفاوت رویداد و روند را در سلسله درسهای تفکر سیستمی بخوانید.
اول طرف مقابل، سپس خودت
۲۱ آبان, ۱۴۰۰    |  نقل قولجملهای که استیون کاوی به عنوان یکی از عادتهای افراد موفق مطرح میکند، آنقدر مهم است که به تنهایی میتواند توانایی ما را در ارتباط، مدیریت تعارض و متقاعدسازی به سطح تازهای ارتقاء دهد:
Seek first to understand, then to be understood.
ابتدا بکوش [حرف و خواسته و انتظارات و دغدغههای] طرف مقابل را درک کنی، سپس روی این متمرکز شو که او هم تو را درک کند.
اگر معلم، نویسنده یا روانشناس هستید…
۹ آبان, ۱۴۰۰    |  نقل قولجی اچ هاردی ریاضیدان برجستهی قرن بیستم میگوید: «گاهی لازم است انسان دربارهی موضوعات دشوار حرف بزند. اما باید تلاش کند آن حرفها را به سادهترین شیوهای که میتواند بگوید.»
این حرف هاردی میتواند توصیهی مهمی برای نویسندگان، معلمان، روانشناسان و فعالان کوچینگ و مشاوره مدیریت باشد. اجتناب دائمی از طرح موضوعاتی که درک آنها دشوار است، ممکن است مخاطب را به سمت سادهاندیشی سوق دهد.
منبع: کتاب عذرخواهی یک ریاضیدان
لذت خواندن صفحه تقدیم کتابها
۷ مهر, ۱۴۰۰    |  نقل قولجنی لاوسون در صفحهی تقدیم کتاب خود با عنوان «بیا وانمود کنیم هیچ اتفاقی نیفتاده است» مینویسد:
«دلم میخواد از همهی کسانی که به من در خلق این کتاب کمک کردن تشکر کنم. غیر از اون آدمی که توی فروشگاه، وقتی هشت سالم بود، سرم فریاد کشید و گفت: «خیلی شلوغ میکنی.»
آقای محترم! خیلی پَستی!»
یکی از مهمترین لذتها در خواندن یک کتاب، خواندن صفحه تقدیم آن است. سعی کنید این لذت را از دست ندهید.
در متمم میتوانید منتخب متن تقدیم چند کتاب را بخوانید (خواندن کامنتها را هم فراموش نکنید).
حتی از این هم بیشتر طول میکشد!
۷ مهر, ۱۴۰۰    |  بهره وری, نقل قولقانون هافستادتر میگوید (+): «کارها از آن چیزی که پیشبینی میکنید بیشتر طول خواهند کشید. حتی اگر قانون هافستادتر را بدانید و آن را هنگام پیشبینی خود لحاظ کنید.»
هافستادتر این قانون را در مورد پروژهها و کارهایی که کمی پیچیده هستند مطرح میکند.
در متمم، مثلث موفقیت پروژه را معرفی کردهایم و توضیح دادهایم که یکی از سه رأس این مثلث، «زمان» است.
درس موفقیت پروژه را در متمم بخوانید.
مدیریت زمان | مدیریت پروژههای کوچک
#نقل قول #بهره وری #مدیریت زمان